خرداد 42 در آذر 88 دوباره متولد شد
مردم در تلويزيون صحنههاي جسارت به عكس امام را مشاهده كردند. انگار خرداد 42 در آذر ماه 88 دوباره متولد ميشد. آن روزها هم به واسطه اهانت به امام بود كه همه به خروش آمده بودند. اين بار نيز مثل آن روزها تاب از كف انقلابيون رفته بود. چگونه ميشد نشست و اين همه قانونشكني و جسارت و گستاخي را نظاره كرد.
گرد و غبار فتنه هنوز بر پا بود و فتنهگران مناسبتها را ميشمردند تا نوبت بعدي را براي اردوكشي خياباني پيدا كنند. جسارتها پاياني نداشت و هنوز خيابانهاي شهر دستخوش ناآراميهاي پراكنده بود. در اين ميان 16 آذر گرچه به نمايشي از حضور يأسآلود جمع محدودي از سبزها تبديل شد، اما يك واقعه تاريخي را با خود به همراه داشت و اين واقعه زمينههاي خروش بعدي را فراهم آورد. از همان آغاز هم معلوم بود فتنهگران، اعتقادي به امام و خط امام و قانون و عناويني از اين دست ندارند اما آتش زدن عكس امام توسط مدعيان خط امام ديگر همه چيز را براي همه روشن كرد.
مردم در تلويزيون صحنههاي جسارت به عكس امام را مشاهده كردند. انگار خرداد 42 در آذر ماه 88 دوباره متولد ميشد. آن روزها هم به واسطه اهانت به امام بود كه همه به خروش آمده بودند. اين بار نيز مثل آن روزها تاب از كف انقلابيون رفته بود. چگونه ميشد نشست و اين همه قانونشكني و جسارت و گستاخي را نظاره كرد.
اهانت آن روز كساني كه براي كارتر فرش قرمز پهن كرده بودند به امام، رويشي دوباره در نهضت را كليد زد. رويشي كه كمكم زمينههاي فرار شاه را فراهم آورد و انقلاب را به ثمر رساند. و گويا از پس تمامي اين سالها تاريخ در حال تكرار بود. انگار قرار بود باز سكوت مردم بشكند.
بازخواني ماجراي سال 42
در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب اگه چه شاه در ظاهر ميكوشيد تا حرمت امام را نگه دارد، اما در پس اين همه نيتي ديگر وجود داشت كه در مقاله روزنامه اطلاعات با عنوان "ايران و استعمار سرخ و سياه " بروز پيدا كرد و به اين ترتيب سرحلقه به خيابان آمدن انقلابيون و خروش ملت شكل گرفت و 16 آذر 88 نيز گويي پس از سالها از آن روز با برملا شدن نيت پنهان آشوبگران خياباني، كاركردي مشابه را رقم زد.
اگر شعارهاي ساختار شكني چون "مرگ بر ديكتاتور "، "نه غزه، لبنان، جانم فداي ايران "، "نه احمدي، نه موسوي، فقط رژيم پهلوي " و... كه هشدار انقلابيون و نگراني سياسيون را به دنبال داشت، مورد بياعتنايي رهبران معترض به انتخابات قرار گرفت، پس از اين اما به واسطه روشنتر شدن مواضع انقلابستيز اغتشاشگران، ديگر حتي بانيان طرح "ادعاي تقلب گسترده " هم به صرافت افتاده بودند، و اين البته دير اما قابل پيش بيني بود.
از قيام 15 خرداد 42 كه كشتهها بر جاي گذشت، چيزي حدود 14 سال ميگذشت و انتشار مقالهاي توهين آميز در روزنامه اطلاعاتِ آن روز، جرقه خروشي دوباره را فراهم كرد. خروشي كه پي در پي كليد خورد و كمكم بسترساز پيروزي نهضت شد. كارتر در آبان 56 به ايران آمده بود و ايران را "جزيره ثبات منطقه " خوانده بود. پس از اطمينان شاه از پشتيباني شاه بود كه دستور انتشار مقاله اي توهين آميز براي تضعيف روحانيت داده شد.
روزنامه اطلاعات طي مقاله اي كه با نام مستعار "احمد رشيدي مطلق " منتشر شد، امام را شاعري عاشق پيشه و سيدي هندي لقب داد. در اين مقاله آمده بود:«تنها خميني با دولت و قوانين و انقلاب-كه همه با اسلام همراه است- با تحريك مالكين، به مخالفت برخاست! وگرنه همه روحانيون ديگر با اين قوانين موافقند و احترامشان نيز محفوظ است.»
انتشار مقاله اهانت آميز روزنامه اطلاعات كه به "داريوش همايون " نسبت داده ميشد، كافي بود تا جرقه دوباره اعتراضات مردمي و خروش ملي زده شود و به اين ترتيب مردم قم 19 دي ماه 56 به خيابانها ريختند. مردم نميتوانستند توهين به امام و نسبت وابستگي به بيگانگان دادن به او را تحمل كنند. امام در عين اينكه رهبر نهضت به شمار ميآمد، در زمره مراجع تراز اول شناخته ميشد.
نمازهاي جماعت و كلاسهاي درس به صحنه اعتراض تبديل شده بود و 19 دي ماه نيز تجلي اعتراض گسترده [endline] } • 86 )L ًrطًrط,پغ x ˆo™