کد خبر: ۷۹۲۴۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۵ - ۲۰ آبان ۱۳۹۴
هشتاد و نهمین معجون وبلاگی شیرازه؛

بام های آسمانی!/ کلاس درس ديپلماسي «آقا»

در هشتاد و نهمین قسمت از معجون وبلاگی، منتخبی از مطالب باشگاه وبلاگ نویسان فارس در موضوعاتی از قبیل «کلاس درس ديپلماسي «آقا»»، «وعده هایی که وعده ماند» و موضوعات دیگر منتشر شده است.
شیرازه: وب نویسان فعالی در سراسر استان فارس هستند که وبلاگ های آن ها از سطح بالایی برخوردار است. محتواهای خواندنی این وبلاگ ها گرچه مشتری خاص خود را دارد اما به منظور معرفی هر چه بیشتر، شیـــرازه در نظر دارد به صورت هفتگی گزیده بهترین های وبلاگی را در قالب «معجـــون وبلاگی» تقدیم شما خوانندگان گرامی نماید.

یقیناً مطالب بسیاری زیادی در فضای وبلاگی کشور وجود دارد که شایسته بهترین ها هستند، لذا گلچین این مطالب به معنای نادیده گرفتن زحمات دیگر وبلاگ ها نمی‌باشد. بر این اساس تمامی وبلاگ نویسان عزیزی که مایلند مطالب آنان منتشر شود می توانند به منظور معرفی وبلاگ خود، مطالب تولیدی خود را از طریق ارسال نظر در زیر همین مطلب یا از بخش ارتباط با ما ارسال نمایند.


وبلاگ" خبــــــــــــرنگار"نوشت: کلاس درس ديپلماسي «آقا»

دولت «تدبیر و امید» از زمان آغاز فعالیتش، به‌واقع موضوع سیاست خارجی و برنامه هسته‌ای کشورمان را به اولویت برنامه‌هایش تبدیل کرده و دیپلماسی «تنش‌زدایی» یا «لبخند» را در دستور کار قرار داده است.

ورود واژه «دیپلماسی لبخند» و مشی دولت بر مبنای تنش‌زدایی در حالی مطرح شد که رئیس جمهور در همایش‌های انتخاباتی خود، یکی از برنامه‌هایش را «بازگرداندن عزت و غرور ملی ایرانیان» اعلام کرده بود و در مراسم تحلیف خود در مجلس شورای اسلامی نیز گفت که تعامل سازنده بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک و از موضع برابر مبنای روابط ما با سایر کشورها را تشکیل خواهد داد و بر این اساس متناسب با رفتار و برخورد طرف‌های مقابل در جهت بهبود و ارتقای روابط حرکت خواهیم کرد.

دکتر روحانی در روزهای پیش از انتخابات ریاست جمهوری 92 خطاب به طرف‌های خارجی می‌گفت: «به صراحت می‌گویم اگر پاسخ مناسب می‌خواهید نه با زبان «تحریم» که با زبان «تکریم» با ملت ایران سخن بگویید.»

اکنون پس از گذشت بیش از 2 سال از آغاز به کار دولت یازدهم، این سوال مطرح است که نتیجه «دیپلماسی لبخند» چه بود؟ غربی‌ها چه پاسخی به این نوع از دیپلماسی داده‌اند؟ آیا آن «عزت و غرور ملی» که به قول آقای رییس‌جمهور در سالهای گذشته رفته بود و از آن سخن می‌گفت، به ایرانیان بازگردانده خواهد شد؟

هرچند دولتی‌ها و مقام‌های ارشد دستگاه دیپلماسی کشور تلاش می‌کنند عملکرد خود را موفقیت‌آمیز جلوه دهند و آن را به منتقدان دولت نیز اثبات کنند، اما نگاهی به روند بیش از 2 سال گذشته، گواه آن است که دیپلماسی «لبخند» نفع چندانی برای کشور به همراه نداشته و حتی در برخی موارد سبب عقب‌نشینی در مواضع و پررویی و جسارت دشمنان شده است.

«مخالفت با پذیرش نماینده ایران در سازمان ملل متحد»، «تعطیلی تأسیسات هسته‌ای ایران»، «تهدیدهای مکرر نظامی دولت‌های غربی بخصوص آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران»، «حضور خارج از عرف و غرض‌ورزانه دیپلمات‌های غربی در ایران» و ... تنها نمونه‌های از نتایج عملکرد ضعیف «دیپلماسی لبخند» دولت تدبیر است.

در جدیدترین مورد، در شرایطی که طی هفته‌های اخیر و پس از فاجعه عظیم و مصیبت‌بار در منا که منجر به کشته‌شده هزاران زائر خانه خدا بخصوص بیش از 500 حاجی ایرانی شده، همه نگاه‌ها به‌سوی وزارت امور خارجه تمرکز یافته بود و انتظار می‌رفت وزارت امور خارجه دولت به‌اصطلاح «تدبیر و امید» به وظیفه خود در پیگیری حقوق مردم ایران عمل نماید، اما در مقابل گویا وزارت امور خارجه و سایر مسئولان دولت، منتظر بودند تا از سوی مقامات سعودی دری برای مذاکره گشوده شود؛ عملکردی که نتیجه‌ی قابل توجه‌ای در پی نداشت، بلکه سبب افزایش جسارت آل‌سعود در برابر دولت ایران شد.

در حالی که رئیس‌جمهور کشورمان با وجود وقوع فاجعه مصیبت‌بار منا و درخواست رسانه‌ها و فعالان سیاسی برای نیمه‌تمام گذاشتن سفر آمریکا و بازگشت به ایران، تنها یک روز زودتر از برنامه پیش‌بینی شده به کشور بازگشت، و از سوی دیگر وزیر امور خارجه کشورمان نیز به روبان مشکی و چند اظهار تأسف در مصاحبه‌ها بسنده کرد و ترجیح داد واکنش خود به این رویداد بزرگ را در این سطح نگاه دارد و با واسطه قرار دادن امیر کویت برای مذاکره با عربستان نتیجه‌ای در این خصوص به دست آورد، اما با این وجود این سیاست دستاوردی با خود به دنبال نداشت تا جایی که در خواست ظریف برای دیدار با وزیر خارجه عربستان به نتیجه نرسید و با اذعان وزیر ارشاد دولت یازدهم، با سردی رد شد.

بی‌توجهی دولت یازدهم در برابر فاجعه منا تا جایی پیش رفت که وزیر امور خارجه این دولت حاضر نشد سفر خود به آمریکا را نیمه‌کاره بگذارد و طی سفیری 15 روزه به نیویورک، مسئولیت رسیدگی به این فاجعه را با معاون خود سپرد. خلاء برخورد مناسب مسئولان دولتی در برابر بزرگترین فاجعه تاریخ حج، سبب شد امام خامنه‌ای بار غفلت دولت را به تنهایی به دوش گیرند و بی‌مسئولیتی دولت در احقاق حقوق مردم ایران را جبران کرده و خلاء بی‌‌دبیری دولت یازدهم را جبران نمایند..

در همین راستا، امام خامنه‌ای در مراسم دانش‌آموختگی، تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر با اشاره به حادثه تأسف بار و خونين صحرای منا و با اشاره به ضرورت تشکيل کميته حقيقت ياب با حضور کشورهاي اسلامي و از جمله جمهوری‌اسلامی ايران، فرمودند: «دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جان باختگان به وظايف خود عمل نمي‌کند و جمهوري اسلامي ايران نيز تاکنون با خويشتنداري و ادب اسلامي، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما اين را بدانند که اندک بي احترامي به دهها هزار نفر از حجاج ايراني در مکه و مدينه و عمل نکردن به وظايف براي انتقال ابدان مطهر، عکس العمل سخت و خشن ايران را در پي خواهد داشت».

«اگر کشور ما و ملت ما بخواهد در مقابل عناصر اذیت‌کننده و موذی عکس‌العمل نشان بدهد، اوضاع آنها خوب نخواهد بود؛ ما تا حالا خویشتن‌داری کردیم. در قضایای متعددی خویشتن‌داری کردیم؛ دست ایران اسلامی از خیلی‌ها بازتر است، توانایی‌های ما، امکانات ما از خیلی‌ها بیشتر است؛ میدانند که اگر بخواهند هماوردی کنند با نظام جمهوری اسلامی، در هیچ صحنه‌ای حریف نمی‌شوند. ما رعایت ادب اسلامی، رعایت حرمت برادری در امت اسلامی را نگه داشتیم؛ ما می‌توانیم عکس‌العمل نشان بدهیم، اگر بنا شد عکس‌العمل نشان بدهیم، عکس‌العمل‌های ما خشن هم خواهد بود، سخت هم خواهد بود.

امتحان کردند ملت ایران را؛ در قضیه‌ جنگ هشت‌ساله، همه‌ این‌ها -این دوروبری‌ها- و همه‌ قدرت‌های شرق و غرب از یک عنصر خبیث فاسد حمایت کردند و دفاع کردند و همه‌شان سیلی خوردند؛ خود آن عنصر فاسد سیلی خورد و به تبع او همه‌ آن کسانی که [از او] حمایت کرده بودند سیلی خوردند؛ ایران را شناخته‌اند؛ اگر نشناخته‌اند، بشناسند.»

سخنانی که حکايت از طراحي ویژه معظم‌له براي عبور دادن دولت يازدهم از يکي از حساس‌ترین مقاطع و بهبود چهره مخدوش شده دولت در اجرای وظایف خود دارد؛ همچون مقاطع مختلف چند سال اخیر که رهبر انقلاب با حمایت‌های خود از دولت «تدبیر و امید»، جای هرگونه بهانه را از بهانه‌جویان گرفتند.

در حالی که تا چند روز پیش از سخنرانی امام خامنه‌ای، وزیر تازه‌کار امور خارجه سعودی بر درخواست مذاکره طرف ایرانی دست رد زده بود، اما ساعاتی پس از هشدار صریح، قاطع و انقلابی مقام معظم رهبری به سران آل‌سعود، وزارت بهداشت سعودی با انتشار بیانیه‌ای رسما قول داد تا هیچ جسد ایرانی را در مکه دفن نشود و از سوی دیگر نیز مجوز خروج و انتقال اجساد را فورا صادر کند. همچنین پادشاه سعودی که به افکار ضدایرانی و ضدشیعی معروف است نیز پس از هشدار جدی امام خامنه‌ای، پیام تسلیتی به مردم و رهبری جمهوری‌اسلامی فرستاد.

با آنکه رئیس‌جمهوری در مراسم استقبال از کشته‌شدگان فاجعه منا در فرودگاه امام خمینی(ره) تهران، دیپلماسی دولت خود و وزیر امور خارجه‌اش را عامل همکاری مسئولان سعودی دانست، اما رییس سازمان حج و زیارت دولت یازدهم، پس سخنان قاطع و انقلابی امام خامنه‌ای در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا اذعان کرد: «پس از بیانات مقام معظم رهبری ... گفتمان و ادبیات مقامات عربستانی به صورت کاملا مشهود تغییر کرده است».

این سخنان انقلابی و سنجیده رهبر انقلاب بود که به کمک دولت یازدهم آمد و این قابلیت را در بین مسئولان دولت ایجاد نمود تا به موضع‌گیری درباره فاجعه منا بپردازند. پس از سخنان معظم‌له بود که وزیر ارشاد دولت یازدهم طی نامه‌ای اعتراضی خطاب به وزیر حج سعودی، اعتراض خود را نسبت به حوادث پیش آمده در منا، نحوه رسیدگی به مجروحان و سهل‌انگاری در انتقال پیکرهای حجاج جانباخته به کشورمان ارسال دارد تا شاید به این وسیله گامی رو به جلو بردارند.

رئیس دولت یازدهم هم که تا پیش از سخنان صریح امام خامنه‌ای مواضعی کاملا رسمی و نچندان موثر به زبان آورده بود، پس از بیانات قاطع و شدیدالحن مقام معظم رهبری، در مراسم استقبال رسمی پیکرهای حجاج جانباخته در منا، با استفاده از شمه‌ای از دیپلماسی انقلابی، گفت: «زبان ما در این حادثه زبان عواطف، برادری و ادب بوده است و در جای لازم هم از زبان دیپلماسی استفاده شده و اگر هم لازم باشد جمهوری اسلامی ایران از زبان اقتدار خودش نیز استفاده خواهد کرد».

در مجموع، نتیجه دو سال رویکرد و دیپلماسی «لبخند» دولت یازدهم را می‌توان در پاسخ بی‌ادبانه وزیر امور خارجه آل‌سعود به درخواست ملاقات همتای ایرانی‌اش دید.

در این مدت شاید بتوان اینگونه ادعا کرد، اگر دیپلماسی لبخند دولت یازدهم حقوق، منافع و عزت‌ملی ایرانیان را پایمال نکرده باشد، اما موجبات خدشه‌دار شدن و لکه‌دار شدن آن را فراهم کرده است.

امید است که مسئولان و دیپلمات‌های دولت «تدبیر»، شیوه و چگونگی مواجه با دشمنانِ اسلام و ایران را از سخنان قاطع اخیر رهبر معظم انقلاب فراگرفته باشند و از رویکرد «لبخند»، «انفعالی» و «اتفاقی» در دیپلماسی خارجی کشور دست کشیده که ادامه این رویکردها نه‌تنها سودی در کوتاه‌مدت ندارد، بلکه در بلند مدت نیز ثمری در پی ندارد؛ همچون اعتماد به «شیطان‌بزرگ» در مذاکرات هسته‌ای که قطعاً همچون آب در هاونگ کوبیدن است.

دشمنان ملت ایران در تمام مقاطع پس از انقلاب اسلامی و در مواجهه با دولت‌های مختلف این موضوع را اثبات کرده‌اند که نمی‌توان براساس قول و فعل آنها تصمیم نهایی را گرفت و وعده‌هایشان، نمی‌تواند قابل اعتماد باشد، بلکه باید در مواجهه با دشمنان ملت ایران، همچون امام خامنه‌ای با رویکردی انقلابی و مقتدرانه اقدام نمود.

وبلاگ بازمانده نوشت: فقط اف!؟ لختیم و…

همیشه نسبت به آنچه در سر داشتم سکوت می کنم و تقیه. این سال ها خیلی بیشتر. حتی حرف دل وبلاگمو هم قطع کردم. بهر حال دنیا داره میگذره …..

دنیا به نحو فجیعی حال بهم زن شده و تحملش دشوار.

دیوار ها را رنگ می زنند و غبار را از برق وسایل می زدایند و در البسه شیک و مارک دار !! به بوی ادکلن خویش می نازند.

هنر معماری را به بالاترین نحو نمایش میدهند و برج ها کنار هم می رویند و آدم های شیک با پرستیژ و غرور کفش های براق خویش را بر زمین می کوبند.

ماشین ها را عوض می کنند و تجملات را در مقابل چشمان خیره می گشایند تا باطن بوگندوی خویش را از دیده ها نهان سازند.

چشم ها را می بندند و بقول کریستین اندرسن کودکی باید تا بگوید حقیقت را. لختیم و عریان. نه از وسایل که از انسانیت.

 

کرم ها و لوازم آرایشی را برای بعد از وان داغ و استراحت و ماساژ در جکوزی ها و سونا های محله های تمیز بالا شهر آماده کنید که لختی خوبش را بپوشانیم .
بر بام های افتخار و شهرت دکان های دو نبش خویش را باز کنیم و هر کس غرور مسخره خود را بر بالش رویاهای شبانه اش مرور کند. مدیر کل. وزیر. وکیل. از مقامات. خطیب قهار. مداح کشوری برجسته. استاد اخلاق شخصیت رسانه ای. سیاسیون متبحر. متمول متبرج و ……

 

افتخارات خود را برای کف زدن دنیا پرستان تابلو کنیم و گزارشات پیشرفت های اقتصادی و لذت های شهوانی و شکمی را برای جلب رضایت خوشگذرانان بولهوس انتشار دهیم. مژده: امسال… خلاصه اش نان شما ملت چرب تر خواهد شد… کف و جیغ و هورای ملت هواخواه و غرور و رخوت…

آبی برای نظافت و جایی برای خوابیدن و لبی برای لبخند زدن درین دنیای لختی های اندرسونی …… آرزویی که مگر تو و برادرت در خواب ببینید . بخواب که همه خوابیم و کور .

فحشش را به اجداد و نیاکان این مردک خبیث امریکایی بده و به خیابانهای اسفالت شده بر استخوان هایت و به لبهای سرخ شده از خونت. کودک جان غلط کردی آمدی به دنیا. اینجا همه خوابند. همه کورند. همه کرند و همه …

شما هم بخوابید. استخرهای کودکان تمیز با لباس های مادرکر لندن در حال پاستوریزاسیون است تا مبادا بدن هایشان لک و پیس بگیرد. بدن تو باید آماج گلوله های اسلحه سازی پدران شان باشد تا هزینه کلاس های پیانو تامین شود. تو هم غلطی اشتباه کردی زائیده شدی …….

نگاهت را بردار. بمیر تا خونخواران عالم تشنه نمانند و جرمت را بشناس. شرقی جهان سومی شهرستانی دهاتی امل کثیف چرک. در جنگل فقط شیران و روبهان حق حیات دارند …….

رقیه؟ شب سوم محرمه؟ ما که برایش گریستیم و شامش را هم خوردیم. تازه برای خانه هم بردیم. چقدر خوشحالیم. غذای متبرک خوردیم و پول هم ندادیم. ندیدی اون شب با چه شادی زایدالوصفی ظرف های یکبار مصرف پر قیمه را به سمت ماشین بردم؟ کلا رقیه شهید شد بد هم نشد. راستی تو چرا زنده ای دخترک چرک …….

اشک؟ واقعا تو معنی درد را می فهمی که اشک می ریزی !!؟ هجران را می شناسی. تنهایی می فهمی چیه. شکست عشقی و غربتو اصلا می فهمی !؟……. تو رو چه به اشک!؟

اینم متن داره. راستی من که وبلاگ بروز می کنم و اون که شعر میگه اونم به بهانه شما پاپتی ها …. اصلا میدونید چه کفی می کنند ملت! این یه راه دیگه ست برای پا گذاشتن رو گرده ها. کلا از خدا تا معصوم و از انسانیت تا دیانت همه گرده اند، گرده. پا بذار برو بالا حال دنیا رو ببر.

و اینک مادر …………… اینجا دیگر حقیقتا الکنم …….


منتظر تغییرم. میدونی عزیزم. تغییر واقعی رو شاید تو ببینی. من پام لب گوره. اون اقا خوبه  آقا مهربونه  آقا شال سبزه. بابا مهدیت میاد. ما که خوابیم و کوریم و لخت

تلخم. اما نه به تلخی عریانی این کره لعنتی از انسایت ها

نه به تلخی شعارها و ادعاها. نه به تلخی غرور ها و فراموشی ها و نه به تلخی جهان بی مهدی

قدیم ترها که بچه بودم،یادم هست گاهی مهمانی ها روی پشت بام خانه ها برپا می شد.به جای بشقابهای یک نفره،طبقی در مقابل چند نفر می گذاشتند و با مهر و محبت،دسته جمعی غذا می خوردند.آن روزها،بزرگترها به ما کوچکتر ها می گفتند،رزق ما از آسمان می آید.امروز هم پشت بام خانه هامان سفره شده و یک بشقاب برای همه می گذارند؛اما دیگر کسی در پشت بام غذا نمی خورد.باز هم غذاهایمان از آسمان می آید؛اما از راه این بشقاب به داخل خانه هامان سرلزیر میشود.همه باهم می نشینند و باحرص و ولع،غذای این بشقاب را می خورند.قدیم ترها غذا خوردن مان چیزی طول نمی کشید؛اما چرا غذای این بشقاب تمامی ندارد؟صبح تا شب،شب تا صبح.پس کی سیر می شویم؟

قدیم ترها غذا خوردن روی پشت بام که تمام می شد،احساس می کردیم که چقدر به هم نزدیکتر شدم ایم.امروز وقتی از پای غذای این بشقاب بلند می شویم،میانمان فرسنگها فاصله احساس می کنیم.کاش زودتر بساط سفره پشت بام جمع می شد،چقدر فرق است میان آسمان قدیمی ها و آسمان ما وچه زیبا گفته اند که هر چیز،قدیمی اش صفای دیگری دارد.

کجایید پشت بام های آسمانی؟!

دلمان برایتان تنگ است……

پاتوق وبلاگ نویسان برتر مرودشت نوشت: رونمایی از ۱۲ پوستر صفات شیطانی آمریکا در شعر سردار نقدی

مجموعه پوسترهای نمایشگاهی با موضوع شعر سردار نقدی  وسط وبلاگ نویسان مرودشتی منتشر شده است.

http://8pic.ir/images/t5vb9ymwims0212k69b1.jpg

http://8pic.ir/images/91vb1s2u89aun9du2esg.jpg


http://8pic.ir/images/jjrbimw06q0o5l7wj1oa.jpg

کمپین ادامه مبارزه با استکبار در مرودشت

کمپین ادامه مبارزه با استکبار در مرودشت

کمپین ادامه مبارزه با استکبار در مرودشت

کمپین ادامه مبارزه با استکبار در مرودشت

وبلاگ قلم ها آرام نمیگیرند نوشت: وعده هایی که وعده ماند

وعده های حسن روحانی در گفتگوی انتخاباتی سال۹۲!


دولت تدبیر و امید در کنار یارانه نقدی به مردم یارانه کالایی خواهد داد
کاری میکنیم که مردم دغدغه اقتصادی نداشته باشند
مردم را چنان از درآمد سرشار میکنیم که به یارانه احتیاجی نداشته باشند
کاری میکنیم همه مردم شاغل شوند
کاری میکنیم که مردم با افتخار به دولت  مالیات بدهند و به سمت دولت دست دراز نکنند

وبلاگ گردان ابوذر نوشت: هیچ جایی برای نشستن نداریم فقط می­توانیم بایستیم یا راه برویم

آفتاب کم­کم از اروند دور می­شود و از پشت جزیره‌ی ام الرصاص پایین می‌رود. آب رودخانه به مرور بالا می‌آید و به نزدیکی­ سیم­های خاردار و خورشیدی­ها می‌رسد. با فرا رسیدن شب روحیه ما نیز بهتر می‌شود. بی­صبرانه منتظر تاریک‌تر شدن هوا هستیم تا بتوانیم به آب بزنیم. جریان آب شدید است. می­دانستم که در صورت حرکت و شنا در آب چندین کیلومتر آب ما را به سوی مناطق پایین­تر می­برد. حاشیه رودخانه پر از چولان­ها و نی­های بلند است. تیرها شراره­ زنان از فراز سرمان در اروند فرو می­روند. دنباله­ی درخشان گلوله­ها همچون مویرگ­­های نورانی می­نماید. احساس می­کنم هزاران تیربار از پشت نی­زارها و درون نخلستان­ها به روی ما آتش گشوده­اند. گوش­هایم از غرش مسلسل­های عراقی­ها که در چند متری ما شلیک می­شود سنگین­ شده. هر از مدتی خمپاره­ اندازهای خودی از آن سوی اروند و از درون نخلستان‌ها، به روی دشمن در این سمت رودخانه آتش می­ریزند و ما کمی روحیه می­گیریم .                                                             

هوا کاملاً تاریک است و رودخانه مد شده. آب ما را احاطه کرده. یواش یواش و بدون سر و صدا از زیر سیم­های خاردار حلقوی و خورشیدی‌ها عبور می‌کنیم و وارد اروند می‌شویم. سی ـ چهل متری شنا می‌کنیم. از ساحل دشمن فاصله می‌گیریم. به کشتی شکسته ­ای می‌رسیم که از اوایل جنگ تحمیلی در این منطقه غرق شده و همان جا به گِل نشسته. بر اثر برخورد گلوله و ترکش در آن شکاف‌های زیادی ایجاد شده. همین طور که از کنار آن شنا می­کنیم. ناگهان از یکی از شکافها به وجود آمده در کشتی ، کسی ما را صدا می‌‌زند. صدا به نظرم آشنا می‌آید. کمی نزدیک‌تر می‌شوم. محمود مصلی ­نژاد، غواص و از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر المهدی است. می‌گوید: « امشب احتمال داره مجدداً عملیات بشه. اگه بیاین تو کشتی، بعدش می­تونید با قایق به عقب برگردین.» تصور می‌کنم چون از بچه­ های واحد اطلاعات است، خبر او موثق است و حتماً امشب عملیات ادامه پیدا می­کند. بنابراین با زحمت زیاد از درون آن حفره وارد کشتی می‌شویم. درون آن پر از آب، شُل و لجن است. با گذشت چندین ساعت خبری از عملیات نمی‌شود. هیچگونه ارتباطی با آن سوی آب و اوضاع جبهه خودمان نداریم. این دومین شبی است که ما در این منطقه در محاصره‌ایم. هوا بسیار سرد است. آب همه جای کشتی را فرا گرفته و ما هیچ جایی برای نشستن نداریم. فقط می­توانیم بایستیم یا راه برویم.

نظرات بینندگان