کد خبر: ۸۳۴۸۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۴

شکنجه گران «ساواک شیراز» چه کسانی بودند؟

یکی از آنها سرهنگی به نام آرمان بود که بعد از انقلاب توسط حجت الاسلام خلخالی اعدام شد.

به گزارش شیرازه، وبلاگ بهار نارنج نوشت: به مناسبت ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی مصاحبه ای با یکی از فرهنگیان جانباز و زندانی دوران انقلاب صورت پذیرفته که متن کامل آنرا با هم می خوانیم.

لطفا خودتان را معرفی نمایید؟

اینجانب ابراهیم دژ فرزند حاج احمد علی متولد 20 شهریور سال 1330، بازنشسته اداره آموزش و پرورش هستم و در حال حاضر یک واحد خبازی اجاره نموده و در آن مشغول به کار می باشم.

در زمان انقلاب چند سال داشتید و در چه حرفه ای فعالیت داشتید؟

در سال 1357 اینجانب 27 ساله بودم و در دوران انقلاب در مدرسه حرفه ای مقدماتی مشغول فعالیت بودم و از اواخر مهر مدرسه را ترک نموده و در شیراز و تهران و سایر شهرها همراه انقلابیون در تظاهرات حضور داشتم.

تاریخ و علت دستگیری و مدت زمان زندان بودن خود را بفرمایید؟

بنده حقیر نیز مانند دیگر جوانان انقلابی و معتقد به علت مخالفت با رژیم ستم شاهی و امر به معروف و نهی از منکر با توجه به حضور در دانشسرای راهنمایی تحصیلی در شیراز در مورخ29 فروردین سال 55 محله گلکوب شیراز در منزل شخصی (اجاره ای) حدود ساعت یک و سی دقیقه بعداز ظهر توسط سه تیم ساواک که قبلا منزل را محاصره کرده بودند به همراه 9 نفر از همکلاسی ها به نامهای محمد رضا آل ابراهیم – اسدالله یونسفرد – آقای حق بجانب (از فسا) و چند نفر دیگر از همکلاسی ها از اهالی شهر داراب دستگیر و 36 روز در کمیته ضد خرابکاری بازداشت و سپس یک ماه در بند یک حبس و پس از محاکمه به شش ماه حبس محکوم شدم. باید تا مهر ماه سال 1355 آزاد می شدیم که مدت چهار و نیم ماه اضافه ما را نگه داشتند و تا تاریخ 17اسفندماه سال 55 در زندان بودم و سپس ما را با تعهد مشروط آزاد نمودند.

در طول مدت اسارت مامورین چه رفتاری با شما و دیگر دوستانتان داشتند؟

رفتار آنها بسیار زشت و خشن بود و از انواع شکنجه ها دریغ نمی کردند. از جمله بستن به تخت و زدن شلاق توسط کابل برق – استفاده از باتوم برقی که با قرار دادن آن در گلو انسان احساس خفگی و لرزش شدید در بدن می نمود – آویزان نمودن از سقف و بستن اشیاء سنگین به بدن – تهدید به اعدام و قطع اعضاء بدن – فحاشی بسیار زشت و زننده – تهدید به قتل و شکنجه خانواده و اقوام و بستگان در صورت عدم همکاری و ندادن اطلاعات به آنها.

آیا اسامی شکنجه گران را به خاطر دارید؟

بله تعدادی از آنها را به خاطر می آورم. یکی از آنها سرهنگی به نام آرمان بود که بعد از انقلاب توسط حجت الاسلام خلخالی اعدام شد. و دیگری سروان دهقان اهل کازرون بود که بسیاری از شکنجه ها توسط او مدیریت می شد که بعد از پیروزی انقلاب به اسرائیل فرار کرده بود و سال گذشته با نام مستعار وارد ایران می شود و به محض ورود دستگیر و راهی زندان می شود و سرهنگ لهسائی رئیس ساواک فارس در سال 55-57 بودند.

از خاطرات تلخ و شیرین آن ایام را بفرمایید؟

خاطرات تلخ که زیاد هست از اذیت ها و شکنجه های جسمی و روحی که توسط ساواک می شدیم که بگذریم بیشترین مسئله که ما را اذیت می کرد بعد از آزدی از زندان بود، کسی جرات نمی کرد احوال مان را بپرسد عده ای ما را ساواکی می دانستند و می گفتند با ساواک همکاری داشته و نیروی آنها شده اید. عده ای نیز می گفتند تحت نظر هستند و اگر با آنها صحبت کنیم ما را نیز دستگیر می کنند . شیرین ترین خاطره آن زمان هم اعلام خبر فرود هواپیمای حضرت امام خمینی در فرودگاه مهرآباد و پیروزی انقلاب بود.

چه پیامی برای کسانی که در زمان انقلاب حضور نداشتند و آن زمان را درک ننموده اند دارید؟

بفرموده حضرت امام(ره) این انقلاب برای رفاه و آب و نان نبود بلکه برای زنده نگه داشتن ارزشها و کرامات انسانی بود. لذا برای حفظ ارزشها و حفظ خونهای پاکی که در این راه ریخته شد سعی کنید کاری کنید که بعداً از کردار خود پشیمان نشوید.

در پایان از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید ممنونیم.

بنده نیز از تلاشهای شما سپاسگذارم و از خداوند متعال برای شما سلامتی و موفقیت خواستارم

نظرات بینندگان