بازخواني خطبه 26 تير 88 هاشمي
محمد كاظم انبارلويي
هاشمي رفسنجاني در ديدار دانشجويي يكشنبه گذشته تاكيد كرد؛ "همچنان بر مواضعام در نماز جمعه معتقدم". اين خبر پيش از آنكه در رسانههاي داخل انعكاسي داشته باشد زينت بخش تيتر رسانههايي در داخل و خارج بود كه بر طبل بيمهري با انقلاب و اسلام ميكوبند.
خطبههاي 26 تير 88 آيتالله هاشمي رفسنجاني به دليل ويژگيهاي خاص آن مورد استقبال مردم بويژه نمازگزاران قرار نگرفت به همين دليل از آن زمان تاكنون ايشان توفيق قرائت خطبه در جمع نمازگزاران جمعه تهران را پيدا نكردهاند.
بازخواني خطبه 26 تير 88 به بهانه بيانات اخير ايشان خالي از لطف نيست. نگارنده يك بار ديگر از اول تا آخر متن كامل خطبهها را مرور كردم. لحن ايشان يك لحن مشفقانه و دلسوزانه و در جستجوي راه حل براي مشكلي بود كه به هر حال پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به دليل نقض عهد و پيمان ضلعي از رقابت در تعهد به اسلاميت و جمهوريت نظام پديد آمده بود.
اينكه راه حلها يا بهتر بگوييم مواضع ايشان در خطبههاي 26 تير نتيجهاي در بر نداشت نياز به واكاوي دارد.
1- اولين خطاي آيتالله هاشمي نام گذاري براي مشكل پديد آمده بود.
ايشان نام اين مشكل را "بحران" نهاد و بر آن در خطبهها تاكيد فرمود. وي مخالفت با نتايج انتخابات و ادعاي تقلب را جدي گرفته بود. مردم در تمام ايران خوب ميدانند به چه كسي راي دادند و معادله راي به نفع چه كسي بود.
شورش اشرافيت بر جمهوريت نظام آن هم در حالي كه پايگاههاي راي فرد حائز اكثريت در ميان محرومان و مستضعفان ديده ميشد را نميتوان يك بحران ناميد. اين مشكلي بود كه در 9 دي 88 و 22 بهمن همان سال به گونهاي حل شد كه سرمايه اجتماعي نظام را به شدت افزايش داد.
بحران ياد شده دردرون ضلعي بود كه راي مردم را بر نميتابيد.
بحران "هويت" و بحران "سازمان" اين ضلع را رنج ميداد. معترضان از يك طرف به سلطنت طلبان و منافقين وصل بودند و از طرفي به احزابي كه به هر حال ريشه در انقلاب داشتند مانند مجمع روحانيون مبارز، حزب مشاركت، مجاهدين انقلاب و...
شيفتگي به قدرت و بيمهري به راي مردم آنها را به يك وادي انداخت كه هر روز اوباما، نتانياهو و ساركوزي براي آنها كف ميزدند و راديو بيبيسي و راديو آمريكا و ديگر رسانههاي فاسد در غرب قدرت رسانهاي خود را در اختيار معترضان قرار داده بودند.
باند تبهكار و فاسد مرتبط با اجانب در 13 آبان، 16 آذر، روز قدس و روز عاشوراي سال گذشته با رونمايي از چهره واقعي خود نشان داد به هيچ ارزشي از ارزشهاي انقلاب و اسلام و نظام و مردم پايبند نيست بلكه فقط به رسيدن قدرت - آن هم به هر قيمت - فكر ميكند.
آيتالله هاشمي در 26 تير 88 مواضعي را اتخاذ كرد كه اگر خوشبينانه آن را تفسير كنيم ميتوانيم آن را از روي دلسوزي بدانيم.
اما ايشان با حوادث تلخ 13 آبان كه معترضان چراغ سبز به آمريكا دادند و در روز قدس شرم آورترين شعارها را به نفع اسرائيل سردادند و در روز 16 آذر به ساحت امام(ره) اهانت كردند و در روز عاشورا شعار عليه "اصل ولايت فقيه" دادند، چه ميخواهد بكند و اين رفتارها را چگونه توجيه ميكند؟!
نميشود اين قطعه سياه ازتاريخ را كه هويت معترضان را به خوبي فاش ميسازد ناديده گرفت و از صفحه تاريخ محو كرد. اين نوعي توهين به شعور مردم است.
2- دومين موضعي كه ايشان در خطبه26 تير مطرح كرد، توجه به موضوع قانون بود. ايشان گفت: "بايد با قانون مسائلمان را حل كنيم و از قانون تجاوز نكنيم." تاكيد بر قانون حرف خوبي است. طرف معترض از ابتدا قانون را زير پا له كرد و وارد رقابت شد. قرار بود آنها التزام به قانون اساسي داشته باشند. قرار بود التزام به ولايت فقيه داشته باشند. قرار بود راي مردم را گردن نهند اما به راحتي از همه اينها عبور كردند. آنها راي 6 فقيه و 6 حقوقدان را در مورد نتايج انتخابات قبول نكردند و در مهلتي كه رهبري براي باز شماري صندوقها مقرر فرمودند نمايندگان خود را معرفي نكردند. صندوقها بازشماري شد و هيچ اثري از ادعاي آنها مبني بر تقلب ديده نشد. نتايج انتخابات تائيد و راي رئيسجمهور تنفيذ شد. آنها نپذيرفتند و پاي در راه محاربه با نظام گذاشتند و هنوز هم از اين راه برنگشتهاند. اگر آيتالله هاشمي رفسنجاني بر مواضع خود مبني بر احترام به قانون در 26 تير اصرار دارد بايد از اين جماعت تبري بجويد.
3- آيتالله هاشمي رفسنجاني در خطبههاي 26 تير بحق به جايگاه مردم و راي مردم تاكيد كرد و فرمود: "مبناي فقهي امام(ره) اين بود كه حكومت اسلامي بدون حضور مردم نميشود اگر مردم راضي نباشند حكومت اسلامي نخواهد بود."
حتي راي مردم را آن قدر محترم شمرد كه گفت: "روزي پيغمبر اسلام بعد از غدير به حضرت علي(ع) گفت؛ تو ولي اين امت هستي. اگر ديدي اين مردم راضي بودند و تو را قبول كردند و با اجماع و اكثريت آمدند شما بپذير و متولي امر شو، اگر ديدي اختلاف كردند ولشان كن و بگذار هر كاري كه ميخواهند بكنند".
واقعا بايد به جايگاه مردم، راي آنها و حضور آنها احترام گذاشت زيرا بدون اراده آنان حكومت اسلامي تحقق نمييابد.
نتايج انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري نشان داد اكثريت آن هم در اندازه دو سوم آراء كدامين سو هستند. طرف مقابل با تهمت تقلب اين راي را بر نتافت و به اردو كشي خياباني روي آورد. در اردوكشي خياباني هم شكست خورد. اين اردوكشي خياباني فقط در تهران و يكي دو شهر انجام شد.
حال بايد ديد اگر آقاي هاشمي رفسنجاني بر مواضع خود در 26 تير پايبند است حاضر است راي و قدرت مردم در خيابان را به رسميت بشناسد.
همزمان با همين جلسهاي كه ايشان با چند دانشجوي گيلاني تاكيد بر مواضع 26 تير خود داشتند، رئيس دولت بر آمده از راي مردم هشتاد و پنجمين سفر استاني خود را برگزار ميكرد. او و هيئت همراه به مدت 3 ساعت در ميان دهها هزار نفر از مردم رشت تا ورزشگاه شهيد عضدي مشايعت شد. رئيس جمهور در سفر دوم و سوم استاني به شهادت آمارها و نظرسنجيها و عكسها و تصاوير هوايي مورد استقبال كمنظير و شايد هم بينظير قرار ميگيرد. واقعا پيام مردم در اين استقبالها چيست؟
اين "حضور" حماسي و آن "رضايت" را بدون كشف و شهود با چشم سر ميشود ديد. انكار آن به چه كسي آسيب ميزند؟
دولت اكنون قانون هدفمندي يارانهها را كه دولتهاي پيشين به هر دليل از اجراي آن شانه خالي كردند، با بهترين شكل ممكن دارد اجرا ميكند، قيمتها در برخي اقلام چند برابر شده است. دولت با اتكاي به كدام سرمايه اجتماعي دارد اين كار را انجام ميدهد؟
آيا هنوز با اين همه پشتيباني و حمايت مردم، در خصوص مقبوليت و مشروعيت دولت ترديد وجود دارد؟
آيتالله هاشمي رفسنجاني در 26 تير 88 تصريح كرد؛ اعتماد مردم مخدوش شده است ما دچار ترديد شديم. سئوال اين است پس از يك سال و اندي آيا باز هم وزن اجتماعي مخالفان را بالاتر از وزن راي مردم و اعتبار دولت ميدانيد!؟
آيا وزن چند شعار موهن در برخي اردوكشيهاي خياباني بالاتر از شعارهاي آسمان كوب و قوي مردم در سفرهاي استاني رئيسجمهور است كه هنوز اين ترديد در ذهن آيتالله هاشمي رفسنجاني خلجان دارد كه تصريح فرمودند "بر همان مواضع قبلي استوارم."
من هر چه فكر كردم نتوانستم مناسبت روايتي را كه آيتالله هاشمي رفسنجاني در پايان خطبه دوم مبني بر توصيه پيامبر به علي(ع) در خصوص رها كردن حكومت مطرح كردند درك كنم. خواندن اين روايت آن هم در شرايطي كه اقتدار نظام الهي داخل در اوج است و در منطقه، ايران تعيين كننده مناسبات قدرت است و در جهان حرفي براي گفتن دارد چه معني دارد؟ در شرايطي كه فرياد، "ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند" ذكر دائمي ملت است - چه موافق دولت چه مخالف دولت - تفوه به اين سخن چه مفهومي ميتواند داشته باشد؟!
اگر فرض محال بگيريم و روزگاري در كشور خداي ناكرده شاهد چنين پديدهاي باشيم سئوال اين است كه آيت الله هاشميرفسنجانيها كجا بايد بايستند؟ مردم شيفته علي و ولايت دوست دارند او را در صف اهل ولايت ببينند.
اكنون كه ملت بزرگ ايران رو سفيد از امتحانهاي بزرگ برآمده و دست رد بر فتنهگران زده و در برابر دسيسههاي جنگ نرم دشمن هوشمندانه ايستاده است و از نظام و ولايت مقتدرانه دفاع ميكند، چرا بايد ترديد كرد كه كجا بايستيم؟!
4- آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبههاي 26 تير 88 خطاب به مردم گفت؛ "شما مرا ميشناسيد هيچ وقت از اين تريبون نخواستم جناحي استفاده كنم هميشه فرا جناحي حرف ميزنم. من به هيچ طرفي تمايل ندارم. راهي پيدا كنيم متحد كشورمان را به پيش ببريم."
همان وقت خوبان روحاني مشفقانه از آيت الله هاشمي رفسنجاني گله كردند كه تريبون نماز جمعه جاي صحبت جناحي يا فراجناحي نيست. بايد در آنجا مواضع حكومت و ولايت گفته شود. امام جمعه بايد به بازخواني و باز توليد پيام و مواضع نظام بپردازد آن را نبايد با يك ميتينگ حزبي اشتباه بگيرد. متاسفانه در خطبههاي
26 تير ايشان جناحي صحبت كرد و مواضع مخالفان در مورد بيمهري به راي ملت را تكرار كرد و راه حلهاي ايشان هم مشكلي را حل نكرد. بلكه معترضان را تا مرز اهانت به مقدسات نظام و محاربه با اصل نظام در روز عاشوراي سال 88 پيش برد. پس تكرار حرف هاي جناحي و ماندن بر همان مواضع مشكلي را حل نمي كند و جايگاه و مرتبت گوينده را در نگاه مخاطبان فرو ميكاهد. ما خود كه ناقد آن سخنان هستيم اين را ظلم به كسي ميدانيم كه سابقه خدمت او به امام و نظام انكار نشدني است. نميدانيم اين ظلم را خود ايشان چگونه بر خود ميپسندد؟!
5- يكي از پيشنهادات آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبههاي 26 تير براي خروج از بحران (بخوانيد مشكل) اين بود كه فرمود: راه براي مناظره، مذاكره، مباحثه و استدلال بايد باز باشد شايد در مدت كوتاهي به اقناع برسيم." مناظره، مذاكره، مباحثه و استدلال مربوط به 10 روز تبليغات انتخابات رياست جمهوري است. هر كس هر چه داشت آن موقع بايد مطرح ميكرد و ميگفت و مردم هم در راي خود داوري ميكردند. وقتي مردم راي خود را به عنوان داوري درباره آن مناظرات به صندوقها ريختند بايد صندوقها را باز كرد و آرا را شمرد. پيشنهاد مذاكره و مناظره و مباحثه بازگشت به نقطه اول است. بايد به راي مردم احترام گذاشت. راي مردم هم در بازشماري آرا است نه تداوم مناظرهها و اردوكشي خياباني و ...
اكنون دولت نزديك به دو سال است مستقر شده و كارهاي بزرگي انجام داده است. ايستادن بر مواضع 26 تير آن هم با راه حل مناظره براي "اقناع" آيا منطقي است؟
مردم در رفراندوم 9 دي و 22 بهمن 88 در سراسر كشور راي "نه" به فتنهگران دادند. سران فتنه اكنون در زندان نفرت افكار عمومي به سر ميبرند. چرا اقناع مردم را ناديده بگيريم و به عدم اقناع يك تيم كج سليقه و لجوج كه دروغ تقلب را به سفارش جرج سوروس يهودي و راسموسن در راديو بي بي سي و راديو آمريكا باب كردند اينقدر بها بدهيم.
6- سخن آخر اينكه اگر واقعا ايشان خواهان حل مشكل يا به قول خود بحران هستند به جاي اصرار روي مواضع خطبه 26 تير، بيايند مثل ميليونها ايراني بر مواضع رهبري تاكيد كنند تا حداقل مانع دور افتادن از مردم و انزوا شوند.
تكرار آن مواضع بيمهري به خود و مردم است. ضمن آنكه بدخواهان و مخالفان نظام را هم راضي نميكند. آنها به هيچ چيز جز جدايي آيتالله هاشمي از نظام و مردم رضايت نميدهند.
انتهای پیام/10