کد خبر: ۸۵۷۵
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۵ - ۱۷ بهمن ۱۳۸۹

قیام برای رهایی از وابستگی

 بیش از 10 روز است که مردم مصر بی‌‌محابا و بدون هیچ ترسی به خیابان‌ها ریخته و خواسته‌های خود را بی‌واسطه فریاد می‌زنند. نه نیروهای امنیتی یک میلیون نفری مصر توان ایستادگی در برابر این موج گسترده مردمی را دارند و نه مشت آهنین حکومت وابسته به «نامبارک» یارای مقابله با مردمی را دارد که 30سال در زیر چکمه‌های حکومت استبدادی، طعم تلخ تحقیر اجانب، آنان را آزار می‌داد. انگار انقلاب اسلامی ایران پس از 32 سال در نقطه‌ای دیگر وزیدن گرفته و همچون توفانی در حال ویران کردن خانه‌های پوشالی و عنکبوتی نوکران امریکایی آنهاست. مقامات امریکایی و دنیای غرب هر چه می‌خواهند کتمان کنند و واقعیت را وارونه و به گونه‌ای دیگر جلوه دهند. آنچه در تونس و به‌ویژه در مصر در حال وقوع است، بارقه‌ای از امیدی است که پیشتر رهبر کبیر انقلاب و آن پیر خوش‌ضمیر جماران نوید آن را داده بودند. او به خوبی می‌دانست بذری که افشانده، خواه‌ناخواه به ثمر خواهد نشست. امریکا آمد تا در بستر شعارهای جدید، خاورمیانه جدیدی را در منطقه‌ای که خمینی کبیر(ره) با گفتمان انقلاب اسلامی موجب بیداری ملت‌های آن شده بود، شکل دهد و نگاه لیبرالیسم را بار دیگر جایگزین مردم‌سالاری دینی در حال شکل‌گیری در خاورمیانه کند و از رهگذر این اقدامات، مانع فراگیری گفتمان دینی و آموزه‌های انقلاب اسلامی در منطقه‌ای که مهد دینداری و آزادیخواهی است، بشود ولی ناباورانه شاهد فروپاشی هم اندیشه‌های خود و اضمحلال حکومت‌هایی است که برای ایجاد خاورمیانه جدید به آنها امید بسته بود. امروز خاورمیانه‌ای جدید با گفتمان انقلاب اسلامی و با نگاه مردم‌سالاری دینی در حال شکل‌گیری است و دیری نمی‌پاید که وحدتی همه‌گیر در جهان اسلام شکل خواهد گرفت که به عنوان قدرتی بزرگ در مقابل استکبار جهانی و صهیونیست‌‌ها خواهد ایستاد.

امروز برخلاف تبلیغات رسانه‌ای امریکا و قدرت‌های سلطه‌جو، این نیازهای فیزیولوژیکی نیست که مردم مصر و تونس را به خیابان‌‌ها کشانده است. نه آنکه آنها گرسنه نبوده و بی‌عدالتی سران خائن این کشورها باعث خشم آنها نشده است و صدها هزار مصری به جای سکنی‌ گزیدن در قبرستان‌ها خواهان آن نیستند که با پیروزی بر حکومت چپاولگر و امریکایی «نامبارک» به رفاه نسبی برسند، بلکه این کف خواسته مردم انقلابی مصر است. شعارهای الله‌اکبر و اسلامی آنها مصداق روشنی از خواسته‌های آنهاست و بنا به فرمایش رهبر فرزانه انقلاب و ولی امر مسلمین جهان در خطبه‌های نماز جمله دیروز، وابستگی، نوکری و اطاعت محض رژیم کنونی مصر از امریکا و رژیم صهیونیستی عامل اصلی قیام مردم این کشور است.

در چرایی قیام ملت مصر و تونس صرف‌نظر از نیازهای مادی که آن هم به جهت وابستگی حکام این کشورها به غرب به ویژه امریکا بوده است، چند دلیل را می‌توان برشمرد:

1-‌ بازگشت به خویشتن و ضمیر آگاه دینی خویش

وقتی ملتی می‌بیند روزگاری نه‌چندان دور مهد دین و دموکراسی در جهان اسلام بوده است و اسلام در اشکال سیاسی و مذهبی خود از این نقطه جهان اسلام به دیگر مناطق اسلامی گسترش می‌یافته، طبیعی است که امروز وقتی می‌بیند برادرانش در همسایگی آنها فریاد کمک سر‌می‌دهند و آنها در پشت دیوارهای کشیده شده حکام دست نشانده مصر در گذرگاه «رفح» صدای ضجه کودکان فلسطینی را می‌شنود، به وجدان و ایمان قلبی خود مراجعه کرده و ضمیر ناخودآگاه خود را به قضاوت می‌گذارد و در این صورت است که از خواسته‌های مادی و آرامش نسبی خویش صرف‌نظر کرده و منشأ ظلم و جور را مورد خطاب قرار می‌دهد. بنابراین آنچه امروز در مصر اتفاق می‌افتد نه نیاز مادی و فردی، بلکه وجدان بیدار ملتی است که ظلم سران حکومت مصر را در جنگ 22 روزه دیده و به جهت اختناق حکومت «نامبارک» دست بر دست کوفتند و نتوانستند به کمک برادران خود بشتابند. بنابراین ملت مصر به خیابان آمد تا دیگر بار شاهد چنین صحنه‌هایی نباشد.

2-‌ اعمال محدودیت در حفظ شعائر دینی

ملتی که چند دهه از حیاتی‌ترین حقوق دینی و اجتماعی خود محروم باشد و هرگاه از کنار مساجد می‌گذرد با حسرت از جایگاه واقعی این اماکن، تنها نظاره‌گر آن باشد، طبیعی است که به دنبال شرایطی برمی‌آید تا عقده‌های فروخورده خود را با سقوط حکومت‌های دین‌ستیز، برآورده نماید. آنچه حکومت «بن‌علی» در 25 سال حکومت در تونس نسبت به شعائری همچون حجاب در مورد مردم تونس انجام داد، از جنس همین محرومیت‌ها و محدودیت‌ها بود. بنابراین وقتی مسلمانی نتواند شعائر دینی خود را به جای آورد، طبیعی است که بر شرایط حاکم شورش می‌کند تا شرایط را تغییر دهد. یک مسلمان می‌تواند شرایط سخت زندگی را تحمل کند ولی نمی‌تواند ارزش‌های حاکم بر خویش را به فراموشی بسپارد و یا آنها را تحقیر شده ببیند.

3‌-‌ احساس حقارت و ذلت

در روزهای اول قیام مردمی مصر، نخست وزیر انگلیس اعلام کرد باید تحولات مصر را مدیریت کنیم تا اتفاق خاصی نیفتاده و آن چیزی اتفاق افتد که ما خواهان آن هستیم. این سخن حکایت از آن دارد که با وجود آهنگ پرشتاب تحولات و اعتراضات مردمی در کشورهایی همچون مصر، تونس و دیگر کشورهایی که فریاد آنها به گوش می‌رسد، دنیای استکبار و قدرت‌های خارجی نمی‌خواهند باور کنند که ملت‌های مسلمان به‌پا‌خاسته و قصد آن دارند که پاسخ همه تحقیرها و ذلت‌هایی را که سران استکبار و اجانب بر آنها روا داشته‌اند، بدهند. امروز ملت مصر حتی پاسخ رفتار غیراخلاقی نخست وزیر ایتالیا به نوه حسنی مبارک را نیز می‌دهد. هر چند نوه مبارک یک فرد غیراخلاقی است ولی برای ملت مسلمان و انقلابی مصر سنگین است که برلوسکنی اقدام به رفتاری غیراخلاقی با نوه کسی داشته باشد که منتسب به رئیس‌جمهور کشور آنها است. شاید بتوان محرومیت‌های زندگی مادی و مایحتاج عمومی را تحمل کرد ولی قطعاً تحقیر و ذلتی که نشأت گرفته از همراهی و وابستگی به دشمنان و قدرت‌های سلطه‌جو و چپاولگر است، غیرقابل تحمل خواهد بود و این چیزی است که هر ملتی برای آن قیام کرده و انگیزه‌ای برای او جهت فروپاشی حکومتی و جایگزین کردن حکومتی دیگر می‌شود. غرب و امریکا چه بخواهد یا نخواهد باید شاهد تحول جدید در خاورمیانه باشد، تحولی که جرقه آن با انقلاب اسلامی ایران زده شد و پس از 32 سال صدای رسای آن از حلقوم مردم مظلوم مصر، تونس، اردن، یمن و... شنیده می‌شود که اگر چنین نبود، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به صراحت اذعان نمی‌کرد که بار دیگر امام خمینی در خاورمیانه ظهور کرده است.

حسن رشوند

انتهای پیام/85

نظرات بینندگان