کد خبر: ۸۸۴۳۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۵ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۵

سهم استهبان در فتح خونین شهر

حماسه‌ي «مقاومت خرمشهر» 35 روز به طول انجاميد؛ 35 روزي كه خود، يك تاريخ سراسر افتخار است. نگاهي گذرا به اهداف حزب بعث عراق در برخي اقدامات و اظهارات صدام حسين در اين دوره، خود بهترين شاهد بر اين مدعاست
 به گزارش سرویس شهرستان های شیرازه به نقل از سراج استهبان؛ در وصف عروس خاورميانه گفتني‌ها بسيار است، از اين كه شهر خرمشهر داراي بزرگترين گمرك و بندرگاه بوده، از راه آهن سراسري آن، از رونق اقتصادي از جمعيت و موقعيت ژئوپلتيك خرمشهر، از همجواري آن با اروند و هم‌مرز بودن با عراق و غيره،  اما امروز اگر شاهد آنيم كه خرمشهر سمبل عشق و فداكاري است و نام بلندش بر تارك تاريخ ايران اسلامي مي‌درخشد، علاوه بر اين، بايد از منظري ديگر بدين شهر نگريست.

نگاهي گذرا بر تاريخ خرمشهر طي دو قرن گذشته، ما را با مفهوم جملاتي كه بر تابلوي ورودي شهر، چشم هر بيننده‌اي را به خود جلب مي‌كند، بهتر آشنا خواهد ساخت:

ـ جمعيت 000/000/36 نفر (معادل جمعيت ايران در زمان جنگ)

ـ وسعت: 1645195 كيلومتر مربع (معادل وسعت ايران)

ـ كوچه‌هاي اين شهر به خون شهيدان آغشته است با وضو وارد شويد.

ـ و . . .                              

شهر بندري خرمشهر از جمله شهرهاي قديمي و استراتژيك ايران مي‌باشد كه در طول تاريخ مورد طمع همسايگان و كشورهاي استعمارگر بوده و در هر بار تجاوز و حمله بدان، حاكمان وقت ايران براي بازپس‌گيري آن فديه داده‌اند.

حدود يكصد و پنجاه سال پيش ( 1847م ) آنگاه كه پس از چهار سال گفتگو ميرزا تقي خان امير كبير، در مذاكرات چهار جانبه‌ي روس، انگليس، ‌عثمان و ايران ضمن صرف‌نظر كردن از دعاوي ايران در مورد سليمانيه، حاكميت ايران بر خرمشهر را تثبيت كرد و پيمان دوم «ارزنه الروم» را امضاء كرد، آنچه سرنوشت مذاكرات را رقم زد منافع دول خارجي (روس و انگليس) بود، نه قدرت ملّي يا اقتدار دولتي. اين در حالي بود كه به اعتراف خود سلاطين عثماني در امر حاكميت ايران بر خرمشهر جاي هيچ ترديدي نبود تا توافق مذكور را ايجاب كند.

وقتي ده سال قبل از جريان فوق ( 1837م) محمّد شاه، هرات را محاصره كرد تا آن را به ايران بازگرداند، عليرضا پاشا (حاكم بغداد) به تحريك انگليس به خرمشهر حمله كرد و با همكاري امير كويت ،سه روز به قتل و غارت پرداختند كه در پي آن محمّد دوم پادشاه عثماني در نامه‌اي به حاكم بغداد نوشت و تأكيد كرد كه محمّره (خرمشهر) از ايالات فارس است و فوراً آنرا بازگردانيد و ... كه اين نامه را امير كبير به عنوان سندي در پيمان ارزنه الروم (اخير الذكر) ارائه كرد. 

در سال 1856 ميلادي وقتي ناصرالدين شاه موفق شد هرات را پس بگيرد، به دنبال آن انگليس، خرمشهر را اشغال كرد تا عملاً گروگان هرات باشد و يك سال بعد ( 1857م) در عهد نامه «پاريس» كه بين ايران و انگليس منعقد شد خروج نيروهاي ايران از هرات و نيروهاي انگليس از خرمشهر مقرّر گرديد. در واقع ماندن بخشي از خاك ايران (خرمشهر) به ازاي واگذاري بخش ديگر آن (هرات)، كه ايران ناچار به پذيرش آن بود ... 

در شهريور 1320 ه ـ ش كه خرمشهر مجدداً توسط نيروهاي انگليس اشغال شد، عنصر تعيين كننده در آزادي آن، توافق قدرتهاي بزرگ و اصطكاك و اشتراك منافع آنها بود نه قدرت داخلي و مستقل ايراني.

خرمشهر در جنگ تحميلي نيز اشغال و آزاد شد. اما اين بار خرمشهر يك نقطه‌ي عطف است، نه تنها در دفاع مقدس بلكه در تاريخ ايران چرا كه بعد از قرنها، اظهار وجود ملّي با اتكاء به قدرت خودي در برابر متجاوزي كه تقريباً همه قدرتهاي مطرح جهان، حامي وي بودند به يك دوره‌ي طولاني خالي از حماسه و استقلال در تاريخ ايران پايان داد و اين تنها و تنها از بركت وقوع انقلاب اسلامي در ايران امكان‌پذير گرديد.

خرمشهر اين بار شاهد تولد نسلي از رزمندگان و مدافعان بود كه در دامان انقلاب اسلامي تربيت شده بودند كه نه تنها براي دفاع از زاد و بوم در برابر متجاوز، بلكه براي اعلام و حفظ اعتبار و اقتدار و حيات مجدّد اسلام مي‌جنگيدند. خرمشهر شاهد اين تولد بود و خود مظهر و مثال و مصداقي بر تولد مجدّد اسلام.

خرمشهر دو حماسه را در خود جاي داده است، حماسه «مقاومت خرمشهر» و حماسه «آزادي خرمشهر»، و قبل از اين دو حماسه، خرمشهر از دو جنگ اعلام نشده‌ي عراق عليه انقلاب اسلامي (جنگ عربستان سازي و جنگ انفجارات) سرافراز بيرون آمده گرچه زخمي و خون آلود. كافي است اشاره نماييم كه در يك سال قبل از شروع رسمي، جنگ خرمشهر 32 بار شاهد تبلور كينه‌ي منافقين در انفجار اماكن، تأسيسات ... و كشته و مجروح شدن بيش از 132 نفر از مدافعان و مردم بي‌گناه در جنگ انفجارات بود.

حماسه‌ي «مقاومت خرمشهر» 35 روز به طول انجاميد؛ 35 روزي كه خود، يك تاريخ سراسر افتخار است. نگاهي گذرا به اهداف حزب بعث عراق در برخي اقدامات و اظهارات صدام حسين در اين دوره، خود بهترين شاهد بر اين مدعاست: 

ـ در سال 1359 (1980م ) دولت عراق نقشه‌اي در كتاب «الاحواز ارض عربيه سلبيه» با عنوان «خارطه الاحواز» (نقشه اهواز) به چاپ رساند كه تقريباً تمامي خوزستان را ضميمه خاك عراق نموده است.

ـ در فروردين 1359 صدام در جمع عده‌اي از شعراي ملّي سراي عراق گفت: «... هيچ وقت رسالت خود از ياد نبرده‌ايم .هيچگاه كودكي يتيم يا بيوه زني كه در مصر يا سوريه و كرانه غربي يا فلسطين زندگي مي‌كند را فراموش نكرده‌ايم. ما فريادهاي زنان عرب را كه در عربستان [خوزستان] به سر مي‌برند از ياد نخواهيم برد ...»

ـ در خرداد ماه 1359 طي نطقي گفت: «ما به خلق مبارز عربستان [خوزستان] كه در راه آزادي و برابري عليه دار و دسته نژادپرستي كه او را در ساده‌ترين حقوق زندگي و اميدها محروم كرده است و كاروان‌هاي شهيدانش را تقديم مي‌دارد درود مي‌فرستيم.»

ـ در فروردين و خرداد 59 صدام طي نطقهاي جداگانه‌اي بر «عربستان سازي» خوزستان تأكيد نمود.

ـ در سحرگاه هفتمين روز تجاوز به خرمشهر، آن گاه كه خبر تصرّف اين شهر را شنيد ضمن ارسال پيامي به فرماندهان عراقي نوشت: «... نيروهاي مسلح ما اكنون محمّره [خرمشهر] مرواريد      شطّ العرب را به تصرّف درآوردند، شهري كه امروز لباس عزا را از تن بيرون كرد و لباس عربي، يعني لباس پيروزي پوشيد.»
ـ اما مردم خرمشهر، همانها كه توسط بعثي‌ها، مردم عربستان و طرفدار عراق خوانده مي‌شدند، مقاومتي را سازماندهي كردند كه      20 روز بعد صدام مجبور شد بدون اعتنا به پيام فوق اعتراف كند كه براي تصرّف هر سانتيمتر در خرمشهر بايستي خسارات فراواني بپردازد. او خطاب به نيروهاي عراقي گفت: «... شما برادران من كه مي‌رزميد تا محمّره [خرمشهر] را آزاد كنيد، شما با نثار خون خود در هر سانتي‌متر بر دشمن پيروزي مي‌آفرينيد. شما ...»

و چه شكستي بالاتر از اين براي صدام و ارتش متجاوز او و چه دليلي محكمتر از اين بر مقاومت، ايستادگي و صبر مردم سلحشور خرمشهر و مدافعان پاسدار و بسيجي و ارتشي آن‌؟

«مقاومت خرمشهر»، مقاومتي را پايه‌گذاري كرد كه به زودي رژيم عراق مجبور شد تمامي دعاوي‌اش را پس بگيرد.

«مقاومت خرمشهر»، باعث شد براي هميشه و با قوّت دعاوي «عربستان سازي» عراق در خوزستان باطل اعلام گردد.

«مقاومت خرمشهر»، دشمن را مجبور كرد زمان و گذشت آن را بپذيرد و به جاي پيروزي در يك جنگ زودفرجام به توقّف نامطلوب در يك جنگ طولاني و تبعات آن تن در دهد و...

حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» تجلّي اراده عمومي مردمي است كه براي تحقق اهداف و آرمانهاي والاي خود تحت زعامت رهبري بزرگ، مجاهدي فقيه يعني حضرت امام خميني(ره) از نثار خون و ايثار هستي خود دريغ ننمود و تا شكست مفتضحانه دشمن از پاي نشست.

مروري بر موضع‌گيري‌هاي صدام و حاميان وي پس از سقوط (4 آبان 59) و آزادي خرمشهر (3 خرداد 61) مبيّن اين واقعيت انكار ناپذير
است كه عراق تجاوز نكرده بود كه عقب‌نشيني كند، بلكه هدف ازتهاجم، سقوط نظام جمهوري اسلامي بود‌

ـ بعد از سقوط خرمشهر، صدام در يك كنفرانس مطبوعاتي (19 آبان 59) اظهار داشت: «حقوق ما روشن است، حاكميت ما بر     سرزمينهاي عربي غصب شده روشن است. اكنون لازم است [امام] خميني بگويد كه مرزهايش كجاست و نقشه‌ي ايران در كجا قرار دارد.»

پس از وقوع حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» سفير سابق آمريكا در عربستان، مي‌نويسد: «عراق مي‌خواست كه با هجوم به سرزمينهاي ايران، شاهد سقوط جمهوري اسلامي ايران باشد.» و يا اينكه تلويزيون آلمان طي تفسيري مي‌گويد: «عراقيها مي‌خواستند ايران را كه به زعم آنها با انقلاب اسلامي ضعيف شده بود سريعاً تسخير كرده و جمهوري اسلامي را ساقط نمايد.‌»

نقشه عملیات بیت المقدس

 

راهنمای نقشه

حماسه‌ي‌‌ «آزادي خرمشهر» تمامي معادلات بين‌المللي را برهم زد.

حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» باعث تغيير توازن سياسي ـ نظامي به سود ايران، تغيير ماهيت جنگ و نگراني آمريكاييها از قدرت و توان جمهوري اسلامي گرديد. 

در حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» دشمنان ما و حاميان عراق هم، اعتراف به شكست دشمن متجاوز كردند، به عنوان نمونه:

ـ روزنامه‌ي گاردين مي‌نويسد: «سقوط خرمشهر [حماسه آزاد سازي]، يعني سقوط آخرين و مهمترين افتخار جنگي عراق كه ايرانها با بازپس گرفتن آن اين برگ برنده، كه بوسيله آن عراق مي‌كوشيد ايران را پاي ميز مذاكره بكشاند، را از دست بغداد ربود.»
روزنامه الاهرام، چاپ قاهره مي‌نويسد: «اگر قرار بود نيروهاي عراقي از خاك ايران عقب‌نشيني كنند پس انگيزه‌ي حمله به ايران و آغاز جنگ چه بود؟»

در حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» براي اولين بار خرمشهر بدون دادن فديه به دامان پاك ميهن بازگشت گرچه در اين راه، راست قامتاني را تقديم نمود.

حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» بر شعار خائنانه بني‌صدر (رئيس جمهور وقت ايران) يعني واگذاري زمين در مقابل زمان، خط بطلان كشيد.

حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» به جهانيان فهماند كه اين جنگ، اولين جنگي است كه حتي يك وجب از خاك ميهن اسلامي از آن جدا نخواهد شد.

و خلاصه اينكه حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» يك حماسه‌ي‌ بزرگ است، زيرا به ملّتي آموخت كه مي توانند حقارت شكست را فراموش كنند و با توكّل بر خدا عزّت، استقلال و آزادي تعيين سرنوشت را تجربه نمايند.

تا تحقق حماسه‌ي «آزادي خرمشهر» ملّت بزرگوار ايران صبورانه 575 روز «خونين» بودن «خرمشهر» را تحمل كردند تا اينكه با اجراي عمليات ظفرمند «بيت المقدس» ،فتح و ظفر الهي نصيب امت مسلمان ايران گشت و در حوالي ظهر روز سوم خرداد 61، خرمشهر كه پس از 35 روز مقاومت در برابر دشمن سقوط كرده بود، ظرف 48 ساعت آزاد گرديد.

مشخصات عمليات

 رمز عمليات: يا علي بن ابي طالب (ع)

منطقه عمليات: غرب رودخانه كارون، جنوب غربي اهواز و شمال خرمشهر

تاريخ شروع عمليات: ساعت 30 دقيقه بامداد 10/2/61

 مدت عمليات: 25 روز طي چهار مرحله

هدف عمليات: آزادسازي شهرهاي خرمشهر و هويزه، پادگان حميد، مناطق حسينيّه و  همچنين خارج نمودن قسمتهاي وسيعي از اراضي ميهن اسلامي از دست دشمن متجاوز

نتايج عمليات

1ـ مناطق و تأسيسات آزاد شده:

ـ آزادسازي شهر بندري خرمشهر و هويزه و پادگان حميد و    دهها روستا

ـ آزادسازي جاده‌هاي : اهواز ـ خرمشهر، سوسنگرد ـ هويزه و...

ـ خارج شدن 5038 كيلومتر مربع از استان خوزستان از لوث وجود دشمن بعثي

ـ آزادسازي 180 كيلومتر مربع از خط مرزي و ...

2ـ تجهيزات و يگانهاي منهدم شده‌ي دشمن:

ـ انهدام 26 تيپ مختلف: زرهي، مكانيزه، پياده، گارد مرزي، توپخانه و نيروي مخصوص4

ـ انهدام 285 دستگاه تانك و نفربر، 40 فروند هواپيما، 2 فروند        هلي‌كوپتر، 5 دستگاه خودرو، دهها انبار مهّمات و دهها قبضه توپ سبك و سنگين

 ـ بيش از 16500 نفر كشته و مجروح و 19000 نفر اسير.

3- غنايم‌ :

ـ 105 دستگاه تانك و نفربر، صدها دستگاه خودرو سبك و سنگين

 ـ دهها انبار مهّمات، 95000 عدد انواع مختلف مين، 30 دستگاه جيپ حامل توپ 106 ميليمتري، تعداد زيادي لودر و بولدوزور و ..

استهبان در عمليات بيت المقدس

 

رزمندگان

شهدا

مجروحان و جانبازان

آزادگان

شهيد

مفقود

جمع

184

11

2

13

11

-

 
 شهيد عزيز ابراهيم حداديان 
 نام پدر: حسين                     محل و تاريخ تولد: استهبان 1337

سن: 24 سال                         تحصيلات: ششم ابتدايي

شغل: كارگر                          وضعيت تأهل: مجرّد                 

ارگان اعزام كننده: بسيج         تاريخ اولين اعزام: 3/1/61           

حضور در جبهه: 63 روز        دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 3/3/61           محل دفن: استهبان 

 

 
شهيد عزيز احمد دوران 

نام پدر: حسين                     محل و تاريخ تولد: ايج 1340

سن: 21 سال                        تحصيلات: چهارم دبيرستان

شغل: محصّل                       وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج        تاريخ اولين اعزام: 3/1/61      

حضور در جبهه: 44 روز        دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 16/2/61         محل دفن: ايج

 
شهيد عزيز بيژن طبيبي 

نام پدر: يوسف                      محل و تاريخ تولد: استهبان 1337

سن: 24 سال                         تحصيلات: فوق ديپلم

شغل: بهيار                           وضعيت تأهل: متأهل

ارگان اعزام كننده: بسيج         تاريخ اولين اعزام: 22/1/61

 حضور در جبهه: 19 روز       دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 10/2/61         محل دفن: جاويدالاثر

 
شهيد عزيز جعفر زارع 

نام پدر: خدابخش                     محل و تاريخ تولد: خير 1340

سن:21 سال                            تحصيلات: ديپلم

شغل: پاسدار                          وضعيت تأهل: مجرّد                   

ارگان اعزام كننده: سپاه          تاريخ اولين اعزام: 1/9/60

حضور در جبهه: 169 روز      مسؤوليت: فرمانده‌ي دسته     

تاريخ شهادت: 25/2/61         محل دفن: استهبان

 
شهيد عزيز حسن زارع 
نام پدر: محمّدعلي                   محل و تاريخ تولد: بنوان 1342

سن: 19 سال                          تحصيلات: دوّم دبيرستان

شغل: نظامي                           وضعيت تأهل: مجرّد                      

ارگان اعزام كننده: ارتش          تاريخ اولين اعزام: 31/6/59       

حضور در جبهه: 240 روز       مسؤوليت: راننده نفربر     

تاريخ شهادت: 12/2/61          محل دفن: بنوان 

 
شهيد عزيز حسين كشميري 

نام پدر: احمد                         محل و تاريخ تولد: استهبان 1342

سن: 19 سال                          تحصيلات: سوّم دبيرستان

شغل: محصّل                          وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج           تاريخ اولين اعزام: 13/1/61     

حضور در جبهه: 52 روز           دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 3/3/61             محل دفن: استهبان

 

شهيد عزيز عباس خسروي 

 نام پدر: قنبر                       محل و تاريخ تولد: استهبان 1343

سن: 18 سال                        تحصيلات: دوره ابتدايي

شغل: آزاد                           وضعيت تأهل: مجرّد            

ارگان اعزام كننده: بسيج       تاريخ اولين اعزام: 13/1/61        

حضور در جبهه: 52 روز      دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 3/3/61          محل دفن: استهبان

 
 شهيد عزيز علي عدالت 

نام پدر: محمّد                        محل و تاريخ تولد: استهبان 1344

سن: 17 سال                          تحصيلات: سوم دبيرستان

شغل: محصّل                         وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج          تاريخ اولين اعزام: 2/1/61

حضور در جبهه: 63 روز         مسؤوليت: آرپي جي زن     

تاريخ شهادت: 4/3/61            محل دفن: استهبان 8/3/75

 
شهيد عزيز غلامرضا رنجبر 

 نام پدر: رجب                     محل و تاريخ تولد: ايج 1343

سن: 18 سال                      تحصيلات: سوم دبيرستان       

شغل: محصّل                      وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج      تاريخ اولين اعزام: 25/9/60

حضور در جبهه: 157 روز    دفعات اعزام: 2 بار

تاريخ شهادت: 2/3/61          محل دفن: ايج

 
شهيد عزيز محمّد رنجبر 
نام پدر: جهان زير                  محل و تاريخ تولد: خير 1342

سن: 19 سال                        تحصيلات: سوم دبيرستان

شغل: محصّل                       وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج        تاريخ اولين اعزام: 13/1/61

حضور در جبهه: 34 روز       دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 16/2/61        محل دفن: خيرـ سهل آباد

 

 

 شهيد عزيز محمّدجواد جعفري حقيقي 

نام پدر: خليل                        محل و تاريخ تولد: استهبان 1342

سن: 19 سال                        تحصيلات: حوزوي

شغل: طلبه                           وضعيت تأهل: مجرّد                

ارگان اعزام كننده: بسيج        تاريخ اولين اعزام: 2/1/61

حضور در جبهه: 50 روز       دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 21/2/61        محل دفن: استهبان

 

شهيد عزيز مصطفي نظري 

نام پدر: علي محمّد                       محل و تاريخ تولد: ايج 1338

سن: 23 سال                               تحصيلات: چهارم دبيرستان

شغل: محصّل                              وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج              تاريخ اولين اعزام: 13/12/60         

حضور در جبهه: 65 روز             دفعات اعزام: يك بار

تاريخ شهادت: 17/2/61              محل دفن: ايج
 
 شهيد عزيز هادي ساجدي 

 نام پدر: ميرزاحبيب              محل و تاريخ تولد: استهبان 1346

سن: 15 سال                       تحصيلات: اول دبيرستان

شغل: محصّل                       وضعيت تأهل: مجرّد

ارگان اعزام كننده: بسيج       تاريخ اولين اعزام: 9/8/60      

حضور در جبهه: 218 روز    مسؤوليت: فرمانده‌ي دسته     

تاريخ شهادت: 16/2/61       محل دفن: استهبان

نظرات بینندگان