کد خبر: ۸۸۸۳۹
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۵
صفیه جوزاک

شناخت امام و اهداف امام باعث پیشرفت معنوی جوانانمان می شود

نسل ما اگر امام خود را می شناختند و از اهداف والای امام خود آگاهی داشتند کمتر از چند سال پس از رحلت امام چادرهای خود را بیرون نمی آوردند، حجاب ها را پس نمی زدند و غیرت ها را زیر پا نمی گذاشتند
به گزارش شیرازه به نقل از عصر مُهـر، صفیه جوزاک در یادداشت خود در خصوص سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) نوشت: امام تنها وصیت نامه نیست، سالهای پیش مردی از تبار فاطمی عَلَمَ ظلم ستیزی را در سرزمینی برافراخت که 2500 سال بود که حاکمان جور بر آن می تاختند.

آنقدر تاخته بودن که راه نفس کشیدن این سرزمین را سد کرده بودند و پشتش را شکسته و آن را از پای در آورده بودند و این سرزمین در برابر ظلم و جور قد خم کرده بود.

زمانی ساسانیان و هخامنشیان و زمانی مغول ها در زمان دیگر زندیه و صفوییان و در آخر قاجار و پهلوی، آنها نه تنها خود تاختند بلکه بخاطر منافع و خوش گذرانی های خودشان دست کشورهای ظالم دیگر هم به این کشور باز کردند و آنها نیز به پیروی از اربابانشان در کشور ما تاختند.

انگلیسی ها و روس ها چنان اموال مردم این سرزمین را به تاراج بردند و ظلم و ستم کردند و مردم بیگناه را کشتند که در هیچ کشوری چنین نکرده بودند.

شاه ایران به راحتی سرزمین اجداد و آبائش رابخاطر خوشگذرانی در املاک غربی، تجزیه می کرد و می بخشاند، تاراج کردن مردم به اموال ختم نمی شد، آنها حیثیت، غیرت، شجاعت، دین و ناموس پرستی مردمان این سرزمین نیز داشتند به تاراج می بردند.

فساد و فحشا در سرزمینی که به نام مولا علی( علیه السلام) بود بیداد می کرد.

چادر را از سر زنان مسلمان بیرون کشیدند و کلاه هدیه دادند.

غیرت را گرفتن و شراب و خمر آوردند، نفت و طلای این سرزمین را بردند و بجایش بی غیرتی آوردند.

زنان را بیوه و بچه ها را یتیم کردند، اما زمان چنین نماند و مردی غیور و شجاع، دیندار و خدا ترس به پا خاست و فریاد ظلم ستیزی را سر داد و مردم نیز که به ستوه آمده بودند، گوش به فرمانش و در زیر علمش جمع شدند.

در سال 1342 قیام این مرد آسمانی علنی شد و فریادش بلند گردید، اما غلامان حلقه به گوش غربی ها و نوکران درباری که منافع خود را در خطر دیدند و از بیداری مردم هراس داشتند، او را از این کشور راندند و به سرزمین دیگری تبعید کردند.

اما امام(ره) زمان و مکان برایش معنا نداشت او مبارزه را شروع کرده بود و باید به اتمام می رساند، سکوت برایش بی معنا بود.

آنقدر فریاد زد که کشورهای دیگر نتوانستن وجودش را تحمل کنند و بپذیرند و از کشوری به کشور دیگر تبعیدش می کردند و شکنجه ها، زندان های مخوف، کشت و کشتار ها، تبعیدها، غارت کردن ها همه ثمره این سال ها بود.

اما مردم ایران این بار آگاه و بیدار شده بودند، نفس قدوسی امام چنان در روح و جان آنها نشسته بود که به هیچ قیمتی دست از اهداف خود بر نمی داشتند به طوری که در سال 1357شاه ایران را از این سرزمین روانه کردند و روح و جان خود را باز گرداندند.

آنها جان تازه گرفته بودند وقتی که امام خود را در سرزمینشان در آغوش گرفتند.

پیروزی با آمدن پدر این ملت تداهی شد و مردم در شادکامی بودند.

کام تلخشان را به وجود مقدس امام خود شیرین کردند و در زیر پرچم امام خود با مشکلات و جنگ ها و کمبودها جنگیدند تا اینکه در عرصه بین المللی نیز بر تمام کشورهای غربی پیروز شدند.

اما پیر فرزانه ما انگار آمده بود که مردم را بیدار کند و برود، آمده بود که روح را بدمد و برود؛ او کنار ما بود و دلش جای دیگر، تعلقی به دنیای ما نداشت، مردم لبیک گفته بودند و خدا نیز خوشش آمده بود که هر از گاهی این ملت را آزمایش کند، ولی این بار آزمایشی کمر شکن بود. روح خدا باید می رفت تا بار دیگر مردم امتحان خود را پس دهند.

در سالی که مردم داشتند کام خود را به شادمانی پیروزی جنگ شیرین می کردند.

خدا روح خود را از میان این ملت فراخواند، چه حادثه کمر شکنی! تاریخ داشت تکرار میشد؛ اما مردم ما نه مردم عربستان و مدینه اند و نگذاشتند سقیفه تکرار شود با درایت و آگاهی دست پرورده پیر فرزانه را بر جای او نشاندند تا تاریخ تکرار نشود.

الان از آن سالها می گذرد چند نسل جدید آمدند و رفتند ولی انگار ما فراموش کردیم که چه کسی ما را به آزادی رساند! چه کسی ما را از بردگی به بندگی رساند! به حق که نسل جدید ما امام را نمی شناسند.

چرا که نام امام خود را یا در ابتدای سخنرانی ها شنیده اند و یا در سر در مؤسسات مشاهده می کنند و یا عکس حضرت امام را در اول کتاب های خود دیده اند.

کتاب های مقاطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را که بررسی می کنیم چیزی جز اینکه امام در سال 1342 قیام کرد، در همان سال تبعید شد، سال1357 برگشت و در سال 1368 به ملکوت پیوست، نمی بینیم.

اما دل بسوزد در دانشگاه و حوزه؛ امام در دانشگاه فقط در وصیت نامه اش ختم می شود و در حوزه نیز در کتاب چهل حدیث امام و تحریر الوسیله و سرالصلوه.

آخر جوان امروز ما از کجا باید امام خود را بشناسند؟!

علما و نویسندگان نیز زحمت کشیده اند و دست به قلم شده اند و امام را برای خود معرفی کرده اند و کتاب هایی نگاشته اند برای اینکه پایان نامه های حوزوی و دانشگاهی لنگ نمانند و برای کسب امتیاز بیشتر حرفی، خاطره ای از امام نیز بیاورند.

نسل ما اگر امام خود را می شناختند و از اهداف والای امام خود آگاهی داشتند کمتر از چند سال پس از رحلت امام چادرهای خود را بیرون نمی آوردند، حجاب ها را پس نمی زدند و غیرت ها را زیر پا نمی گذاشتند و در جلسات خاص خود توهین نمی کردند. آیا امام فقط وصیت نامه هست و یا چهل حدیث؟؟ میخواهم بپرسم اگر امام وصیت نامه ای نداشت حوزویان و دانشگاهیان چکار می کردند؟

هر سال قبل از مراسم سالگرد حضرت امام، کاروان هایی برای زیارت و هرچه با شکوه تر شدن این مراسم به تهران و برای زیارت آقا می روند.

اما آیا از خود پرسسیده ایم که اینها که می روند در زمان برگشت چند نفر متحول شده اند؟ چقدر اینها معرفت و شناخت نسبت به امام (رحمة الله علیه) دارند؟ نه تنها این افراد آیا از خود پرسیده ایم که مردم ما چقدر امام خود را می شناسند؟

چقدر آگاهی از اهداف امام دارند؟ بی تعارف بگویم نود درصد مردم ما از امام، جز نامش چیزی نمی دانند.

شناختی ندارند، البته آنها بی تقصیرند و مقصر کسانی هستند که ادعا می کنند فرهنگ جامعه را می خواهند بسازند.

مقصر کسانی هستند که شناخت امام را بر دوش کسانی گذاشته اند که خود هیچ از امام نمی دانند.

متولیان فرهنگ کجایند تا شناخت امام را در جامعه، فرهنگ سازی کنند و این بی فرهنگی را به فرهنگی همگانی و عمومی تبدیل کنند.

چرا جوان ما نباید به طور آسان و روان امام خود را بشناسد؟ چرا کتاب هایی را در شناخت امام تدوین نمی کنند تا جوانان ما به سوی آنها رغبت پیدا کنند و بخوانند؟ مگر امام فقط برای فقها، فیلسوفان، مفسرین، شاعران، علما، نویسندگان و سخنرانان بودند؟

به پا خیزید عزیزانی که دست به قلم هستید، امام خود را به جوانان بشناسانید؛ شناخت امام و اهداف امام باعث پیشرفت معنوی جوانانمان می شود. و کشور عزیزمان را نجات می دهد.

امید که با تلاش و کوشش شما عزیزان امام و اهداف امام و انقلاب به مردم شناسانده شود.


پایان پیام/224224


نظرات بینندگان