کد خبر: ۹۶۲۶۷
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۵

بیابان های فارس همچنان پیش می روند

چشم انداز سبز باغ ها و جنگلهای فارس جای خود را به چشماندازی قهوه ای رنگ می دهد؛ درختان بیشتری هر روز می خشکند و جایشان خار و خاک از زمین سربر می آورد.
به گزارش شیرازه، چشم انداز سبز باغ ها و جنگلهای فارس جای خود را به چشماندازی قهوه ای رنگ می دهد؛ درختان بیشتری هر روز می خشکند و جایشان خار و خاک از زمین سربر می آورد.

در تازه ترین اتفاق از این دست، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری فارس اعلام کرده که 75 درصد از جنگل های بلوط فارس خشکیده است و این یعنی، جلوه های بیابانی مدام تصویر سبز فارس را قهوه ای می کنند.

خشکیدن جنگل های بلوط زاگرس
قصه نمایان شدن جلوه های بیابانی مربوط به امروز و دیروز نیست؛ هرچه پروژه های عمرانی بیشتری بدون توجه به طرح های آمایش سرزمینی در فارس اجرا شده، مساحت بیشتری از فارس خشکیده است. اکنون بسیاری نگران جنگلهای بلوط زاگرس هستند؛ کشیدن جاده ای جدید و البته موازی با جاده قدیمی در دل جنگل های بلوط این شهرستان بسیاری را نگران کرده که مبادا دسترسی بیشتر انسانها اهالی این شهرستان را از یکی از پربارترین سرمایه های خود محروم کند. به ویژه اینکه جنگل های بلوط زاگرس از بحران های پرشماری رنج می برند؛ یک روز شخم زیراشکوب درختانش را می خشکاند و روز دیگر سوسک چوبخوار.

می گویند سوسک چوبخوار به این خاطر توانسته این چنین بلوط های چندصد ساله این منطقه را از پای بیاورد که به خاطر سم پاشی در بسیاری از کشتزارهای پیرامون این جنگل ها، دارکوب ها به عنوان دشمن طبیعی سوسک چوبخوار از میان رفتهاند. این منطقه به عنوان یک منطقه حفاظت شده و منطقه زیست کره به شمار میرود.

در چند سال گذشته سه نوع آفت سوسکهای چوبخوار، برگ خوار و بیماری زغالی که یک بیماری ویروسی است به این جنگلها حمله کرده و باعث خشک شدن میزان قابل توجهی از درختان بلوط در این منطقه شده است. اگر جنگلهای بلوط زاگرس بخشکد پازل تغییر اقلیم فارس کامل میشود، خشکسالی و پیشروی بیابان از شرق استان از یک سو، غرب استان به عنوان منطقه ای نسبتا پرباران هم به بیابان تبدیل می شود؛ به این ترتیب بیابان از شرق و غرب انگار دارد به سمت مرکز استان پیشروی می کند. این درحالی است که طی سال های اخیر جلوه های بیابانی در شهرستانهایی نمایان شده که پیش از این در آنها بیابان وجود نداشته است؛ این جلوههای بیابانی در شهرستان های شیراز، ممسنی، سپیدان، کازرون و جهرم نمایان شدهاند و این زنگ هشدار را به صدا درآورده است. این در حالی است که 25 جلوه بیابانی در شهرستان های استان دیده شده و ضمنا 15 شهرستان استان هم اقلیم بیابانی دارند. استانی که با انبوهی از مشکلات زیستی روبروست اینک چالشی تازه در برابر خود می بیند؛ بیابانزایی گسترده. در حالی که جلوه بیابان در بیش از 700 هزار هکتار از عرصه های طبیعی فارس دیده می شود و 9 کانون حساس به فرسایش بادی در این استان شکل گرفته، اعتبارات بیابانزدایی به قدری اندک است که بعید به نظر می رسد تکافوی مقابله با این وضع را بدهد.
لارستان، لامرد، مهر و فراشبند. این 4 شهرستان بحرانی ترین وضع را دارند. بیابان از نقاط مرزی به سرعت به سمت این 4 شهرستان هجوم میآورد. برای نی ریز شاید این بحران دوچندان باشد. از یک طرف مناطق مرزی این شهرستان با استانهای کویری کرمان و یزد ،بحرانزا شده و از طرف دیگر همسایگی آن با دریاچههای خشکیده طشک و بختگان. این دریاچه ها خود به نگرانی تازه ای برای گسترش بیابان در فارس تبدیل شده اند. نگرانی از چند و چون بهره برداری از منابع منطقه حفاظت شده بهرام گور هم بر شدت گرفتن بیابان زایی در فارس افزوده است. اگرچه مسئولان دولتی اطمینان می دهند که بهره برداری از منابع این منطقه به نقاط غیرحساس زیست محیطی محدود خواهد شد و بخش خصوصی اجازه بهره برداری منابع این مناطق را نخواهد داشت، اما این اطمینان دادنها چیزی از نگرانيها را کم نکرده است. تحقیقات مرکز مطالعات زمین شناسی و منابع معدنی جنوب کشور نشان دهنده وجود منابع بزرگ سنگ آهن در این منطقه است. جدای از خطراتی که بهره برداری از این معادن می تواند برای گونه های متنوع و بی نظیر جانوری منطقه بهرام گور داشته باشد، آنچه باعث نگرانی است بیابان زایی از این سمت استان است. در واقع این منطقه همواره به عنوان سدی در برابر بیابان زایی از استان های کویری همسایه، یعنی کرمان و هرمزگان بوده است و از میان رفتن این سد طبیعی می تواند پدیده رو به گسترش بیابانزایی در فارس را شدت ببخشد. به این وضع باید تالاب های خشکیده فارس را هم افزود. چه اینکه دریاچه پهناور بختگان به عنوان دومین دریاچه بزرگ ایران امروزه دیگر نه یک درياچه که یک شوره زار است تا جایی که در اطلس های انتشارات گیتاشناسی هم به جای عنوان دریاچه برای بختگان از عبارت «شوره زار» استفاده می شود. اقلیم شوره زار هم البته دست کمی از بیابان ندارد. افزون بر این بسیاری از باغ های استان هم در حال خشکیدن هستند؛ نمونه اش انجیرستان استهبان که به دنبال شور شدن زمین و وزش بادهای نمکین از دریاچه های طشک و بختگان هر بار بیشتر خشکیده اند. ضمن اینکه هرچه محیط مرطوب تر باشد آن منطقه از بیابانزایی فاصله بیشتری می گیرد. اثر خشکیدن این دریاچه را بر روی انجیرستان های اطراف میتوان دید. این انجیرستان ها زمانی بخشی از آب مورد نیاز خود را از رطوبت دریاچه می گرفت. از آتش سوزی ها به عنوان یکی از عوامل موثر از میان رفتن پوشش گیاهی مناطق که بگذریم، کشاورزی بی هم به دشمن شاره یک طبیعت فارس تبدیل شده؛ آخر آنقدر که کشاورزی منابع آب فارس را می بلعد، دیگر چیزی برای بقای درختان و پوشش گیاهی فارس نمی ماند. اجرای پروژههای عمرانی بدون مطالعه هم بر مجموع این عوامل بیفزایید. نمونه اش جاده جدید شیراز کازرون که برای ساختش درختان بلوط بسیاری قطع شد.

چه باید کرد؟
عبارت «چه باید کرد؟» ذهن بسیاری از کارشناسان تاریخ را به خود جلب کرده است، به همین خاطر چه باید کرد را باید بنیاد بسیاری از نظرات فلسفی دنیا دانست؛ اما بر خلاف بسیاری از پرسش های فلسفی تقریبا راه نجات طبیعت فارس مشخص است. یکی کاهش مساحت زیرکشت بخش کشاورزی و دیگر اجرای پروژه های عمرانی متناسب با توان محیطی هر منطقه و به عبارت دیگر توجه داشتن به «آمایش سرزمین». در این میان اداره کل منابع طبیعی فارس به عنوان متولی عرصه های طبیعی فارس دست به اقداماتی زده است بلکه از شدت این وضع بکاهد؛ هرچند اجرای درست این اقدامات نیازمند منابع اعتباری است که اغلب یا تخصیص پیدا نمی کنند یا به صورت قطره چکانی و پس از مرگ سهراب از راه می رسند. با همه این مشکلات مدیرکل منابع طبیعی فارس خوشبین به نظر می رسد. مهرزاد بوستانی به سرویس گزارش «خبرجنوب» می گوید: «از مجموع 12 میلیون هکتار عرصه های طبیعی فارس، یک میلیون و 100 هزار هکتار عرصه بیابانی استان است؛ ما سال ها به عنوان یکی از استانهای دارای مناطق بیابانی به شمار می رفتیم ولی چون این مناطق به خوبی شناسایی نشده بود اعتباری برای کنترل گسترش آنها تخصیص پیدا نمی کرد».
او ادامه می دهد: «2 ایستگاه مبارزه با بیابانزایی در آباده و نیریز ایجاد کرده ایم؛ همچنین در همه شهرستان هاي استان که جلوه بیابانی دیده شده اقداماتی انجام داده ایم. اما بزرگترین کار ما در این زمینه طرح ترسیب کربن بوده که در حال پياده کردن آن در مناطق ماهور میلاتی هستیم و امسال در مساحت 100 هزار هکتار در اطراف شهرستان فسا که نقاط بیابانی وجود دارد این طرح اجرا شده است.»
در طرح ترسیب کربن، تلاش می شود دی اکسید کربن موجود در جو زمین با ایجاد پوشش گیاهی و حفظ پوشش گیاهی موجود کاهش یابد. در این زمینه سازمان ملل متحد هم با فارس همکاری می کند.
می گویند اهالی شمال کشور، افسانه ای دارند که اگر در برابر قطع هر درخت، دو درخت کاشته نشود یکی از فرزندان خود را از دست می دهند. این خرافه البته کارکردی تاریخ داشته است؛ این کارکرد که از میان رفتن جنگل های شمال کشور جلوگیری کرده است. در برابر اما وضع در فارس درست خلاف این روند بوده است. می گویند دو سوم مساحت فارس را روزی جنگل های سرسبز تشکیل می داد ولی مردم درختان را برای سوخت قطع کردند و جایش درخت نکاشتند؛ نتیجه وضعی شد که اکنون فارس با آن روبروست؛ اینک اگر از سروستان به سمت خاوران حرکت کنید تک و توک درختانی می بینید که دور از هم در فضایی شبیه کویر پراکندهاند. اهالی سروستان و خاوران به این بیابان دارای اندک درخت، جنگل می گویند؛ این واژه جنگل برایشان از نیاکانشان به یادگار مانده چون این منطقه به راستی روزی جنگل بوده است. جنگلی که درختانش قطع شده و جایش خار و خاک روییده است. به همین خاطر شاید این سرنوشت روزی به سرنوشت سراسر فارس تبدیل شود، اگر کسی به فکر نگهداری جنگل های فارس نباشد.


منبع: خبرجنوب

نظرات بینندگان