گفتوگو با علیرام نورایی، بازیگر جوان سینمای ایران:
از بازی در فيلمهای وطنپرستانه احساس غرور میكنم/ با همه وجودم به سوریه رفتم/ تجربه حضور در کنار مدافعان حرم برای زندگیام لازم بود
يك ماه در سوريه و در محلهي سيده زينب نزديك پايگاه داعش بوديم و در آنجا بچههاي گُل مدافع حرم را از نزديك ملاقات كردم كه چه عزيزان بزرگي هستند و چقدر بيمنت و با تمام وجود براي دفاع از خاك اسلام و وطن ميجنگند. برخي از آن باغيرتترينها در زماني كه در سوريه بوديم، به شهادت رسيدند. برخي هم مرا ميشناختند و هنگاميكه در شرايطي خارج از فيلمبرداري با عزيزان مدافع حرم مواجه ميشدم اظهار لطف ميكردند. برايم خيلي ارزشمند و عزيز بود هنگاميكه در كشوري ديگر هموطن خود را ميديدم كه لباس رزم به تن كرده و مصمم و پُرافتخار براي مردمان سرزمينش، جانش را در برابر گلولههاي دشمن قرار ميدهد.
به گزارش شیرازه، يكي از مهمترين چهرههاي سينماي ايران در سال 95 عليرام نورايي بود كه تلاشها بسیاری براي خلق شخصيتهاي ماندگارِ ملي ميهنی داشت و آثاري ارزنده از او در سينماي مقاومت همچون «يتيمخانهي ايران» و «جشن تولد» به اكران درآمد و فيلم ضد داعشي «امپراتور جهنم» نيز كه همراه با نقشآفرينياش بوده است، به شكلي مهجور از بخش مسابقهي جشنوارهي فجر كنار گذاشته شد!
ماهنامه همشهری پایداری در ویژهنامه نوروزی خود به سراغ عليرام نورايي رفته و برای مرور فعالیتهای او در سالی که گذشت به گفتوگو نشسته است که در ادامه آن را با هم میخوانیم:
بازی در فیلمهای اکشن و تاریخی را به فیلمهای آپارتمانی ترجیح میدهم
علاقهي شما براي نقشآفرينی در آثار ملي و تاريخي قابل ستايش است. اين تعهد براي انتخاب چنين آثاري از كجا نشأت میگيرد؟
از باور و اعتقاداتي كه در قبال سرزمين خود دارم. من هميشه بازي در فيلمهاي اكشن و تاريخي و ملي را به بازي در فيلمهاي آپارتماني و سطحي ترجيح ميدهم و خوشبختانه افتخار بازي در آثار جدي سينماي ايران را پيدا كردهام كه اولين آن در پروژهي «جابربن حيان» بود و بعدها هم امكان اين را يافتم كه در فيلمهاي ارزندهاي حضور پيدا كنم. نميخواهم به وطندوستي ديگر دوستان هنرمند خدشهاي وارد كنم و فقط دربارهي خودم حرف ميزنم؛ وقتي در فيلمي بازي ميكنم كه به سرزمين و دينم ارتباط دارد، يك احساس خاص و مثبتي در من ايجاد ميشود.
با همه وجودم به سوريه رفتم
پذيرش بازي در نقشي حساس در فيلم «قلادههاي طلا» كه جزء حساسترين شخصيتهاي مرتبط با فتنهي 88 بوده است، ميتواند نشان از جسارت شما داشته باشد. بهخصوص ميدانستيد كه بازيتان در اين فيلم ميتواند تبعاتي هم در مسير سينماي ايران به دنبال داشته باشد كه متأسفانه اينچنين هم شد و حاشيههايي را به دنبال داشت!
بله، هنگاميكه آن نقش به من پيشنهاد شد به عواقبش فكر كردم اما به شكل حرفهاي به آن نگاه كردم و خيلي دوست داشتم در اين پروژه به آقاي طالبي كمك كنم. منكر تبعات و اتفاقات بدي كه پس از بازي در فيلم «قلادههاي طلا» برايم پيش آمد هم نيستم كه چه شرايط بدي برايم رقم زدند. اما من همهي تلاشم را براي بازي در اين فيلم به كار بردم. در فيلم «جشن تولد» هم ميدانستم كه چه اتفاقات دشواري در زمان فيلمبرداري و در مواجهه با داعشيها خواهيم داشت، اما با همهي وجودم به سوريه رفتم. اطمينان هم دارم كه پيشنهاد بازي در اين فيلم به خيلي از بازيگران ديگر هم شد اما به دليل شرايط سخت منطقه قبول نكردند! نميخواهم وارد حاشيهها شوم اما براي من حضور در اين فيلم خيلي مهم بود.
تجربه حضور در کنار مدافعان حرم برای زندگیام لازم بود
براي پذيرش بازي در فيلم «جشن تولد» و در مدتزمان حضور در منطقهي نظامي سوريه دچار ترس و واهمهاي هم شديد؟
هنگاميكه چراغهاي داخل هواپيماي ما حدود 20دقيقه قبل از فرود در فرودگاه دمشق خاموش شد و مهمانداران به ما دربارهي اتفاقاتي كه خواهد افتاد توضيحاتي ارائه دادند، بيشتر فهميدم كه وارد كجا شدهام! اما من بايد اين سفر را تجربه ميكردم و براي زندگيام لازم بود تا در كنار مدافعان حرم و مردان بزرگ مدافع سرزمينم قرار بگيرم. فيلم «جشن تولد» را در شرايط خيلي سختي فيلمبرداري كرديم، در لوكيشني واقعي كه دشمن مقابل ما قابل رؤيت بود و گاهي حتي لازم بود مثل بچههاي مدافع حرم مقابل آنها قرار بگيريم! اما برايم افتخاري بود كه در چنين پروژهاي باشم و بتوانم گوشهاي از رشادتهاي سربازان رشيد اسلام را نشان دهم.
از بازی در فیلمهای وطن پرستانه احساس غرور میکنم
اگر زمان به عقب برگردد باوجود مخاطراتي كه در قبال بازي در فيلمهايي نظير «قلادههاي طلا» و «جشن تولد» برايتان پيش آمد، باز هم حضور در اين پروژهها را ميپذيريد؟
حتما اين كار را انجام ميدهم و با وجود همهي سختيهايي كه برايم پيش آمد باافتخار سرم را بالا ميگيرم و از اينكه در چنين فيلمهاي ميهنپرستانهاي بازي كردم، احساس غرور ميكنم.
سفری که ابهامات من را در ارتباط با دلایل کمک ایران به سوریه برطرف کرد
به نظرم حضورتان در پروژههای ملي همانند «يتيمخانهي ايران» و «جشن تولد» و حضور در منطقه حساس سوريه، شمايلي تازه در جنس بازی و حتي شخصيت رفتاري شما بهجاي گذاشته است و حتي موجب پوستاندازيتان شده است. اين را قبول داريد؟
صد در صد. خيلي صادقانه با شما حرف ميزنم كه قبل از رفتن به سوريه براي فيلمبرداري «جشن تولد» من هم جزء آن دوستاني بودم كه ابهاماتي در وجودشان باقي است كه چرا ايران بايد به مردمان سوريه و عراق و فلسطين كمك كند! هنگاميكه وارد خاك سوريه شدم و از نزديك و در شرايطي بسيار دشوار حضور دشمن را در آنجا ديدم و مظلوميت مردمان بيدفاع و مظلوم منطقه را مشاهده كردم، ديگر همهچيز برايم حل شد. فهميدم كه اگر نجنبيم دشمن در چند قدمي ماست و ديدم كه چگونه غربيها براي ضربه زدن به ايران اقدام به سرمايهگذاري روي نيروهاي وحشي داعش كردهاند. هنگاميكه اقدامات كثيف صهيونيسم را در ايجاد دشمني ميان مردم مسلمان و برنامهريزي براي حمله به ايران از طرق مختلف ميبينيد، ديگر حضورمان در منطقه و رشادتهاي مدافعان حرم ارزشمند خواهد شد.
اظهار محبت مدافعان حرم به آقای بازیگر
با مدافعان گرانقدر حرم مواجه شديد و خاطراتی از مدت حضور در منطقهي نظامي سوريه شكل گرفت؟
يك ماه در سوريه و در محلهي سيده زينب نزديك پايگاه داعش بوديم و در آنجا بچههاي گُل مدافع حرم را از نزديك ملاقات كردم كه چه عزيزان بزرگي هستند و چقدر بيمنت و با تمام وجود براي دفاع از خاك اسلام و وطن ميجنگند. برخي از آن باغيرتترينها در زماني كه در سوريه بوديم، به شهادت رسيدند. برخي هم مرا ميشناختند و هنگاميكه در شرايطي خارج از فيلمبرداري با عزيزان مدافع حرم مواجه ميشدم اظهار لطف ميكردند. برايم خيلي ارزشمند و عزيز بود هنگاميكه در كشوري ديگر هموطن خود را ميديدم كه لباس رزم به تن كرده و مصمم و پُرافتخار براي مردمان سرزمينش، جانش را در برابر گلولههاي دشمن قرار ميدهد.
هالیوود تجاوزات آمریکا را خوب نشان میدهد ولی ما هیچ کاری برای سینمای دفاع مقدسمان نکردیم
شما در آثار دفاع مقدسي همچون فيلم «گلوگاه شيطان» هم بازي داشتيد. به نظرتان چرا در سالهاي اخير توجه لازم براي ساخت اينگونه آثار صورت نگرفته است؟
اين گفتهي شما واقعا براي خودم هم سوال است كه چرا سينماي دفاع مقدس نزد مسئولان فراموش شده است. من عاشق بازي در اين فيلمها هستم و با چند نفر از دوستانِ علاقهمند تلاشهايي براي انجام اين پروژهها داشتيم اما هيچ حمايتكنندهاي وجود ندارد. ببينيد كه براي ساخت فيلم «گلوگاه شيطان» چه سختيهايي داشتيم و به دليل امكانات محدودي كه وجود داشت، كار فوقالعاده خطرناكي بود و اتفاقات عجيبي برايمان افتاد. متأسفانه هيچ نوع امكاناتي براي اينگونه فيلمها در نظر نميگيرند درحاليكه آمريكاييهاي متجاوز بهگونهاي فيلم ميسازند كه مخاطب را فريب دهند اما ما دربارهي سينماي دفاع مقدس و عزيزاني كه براي اين مملكت جانشان را تقديم كردهاند، هيچ كاري نكرديم!
تجربيات مهمي هم در فيلمهاي تاريخي و ميهني همچون «استرداد» و «نفوذي» داشتيد...
بله، حضور در اين فيلمها تجربهي خيلي خوبي برايم بود و باوجودي كه اندازهي نقشم در اين فيلمها زياد نبود، اما برايم ارزش خاصي داشتند. فيلم «استرداد» فوقالعاده حرفهاي ساخته شد و فيلم «نفوذي» را دوست داشتم اما مورد حمايت قرار نگرفت و ديده نشد! فيلم «هشتمين روز هفته» را هم در فضايي متفاوت بازي كردم كه اصلا اكران نشد.
فیلمنامه «یتیمخانه ایران» شوکهام کرد
يكی از مهمترين اتفاقات كارنامهي بازيگري شما ايفاي نقش «محمدجواد بنكدار» در فيلم «يتيمخانهي ايران» بود؛ فيلمي كه به يك موضوع كاملا فراموش شده در تاريخ اين سرزمين اشاره داشته و قهرماني ملي را به سينماي ايران ارائه ميدهد. هنگاميكه فيلمنامهي اين كار را خوانديد چه احساسي دربارهي كشتهشدگان قحطي ايران پيدا كرديد؟
متأسفانه آن مقطع تاريخي را كلا از تاريخ ما حذف كرده بودند و هنگاميكه آقاي طالبي نسخهي اوليهي فيلمنامهي «يتيمخانهي ايران» را همراه يكسري كتابهاي مرتبط به من دادند واقعا از اتفاقي كه در سرزمينم افتاده بود، شوكه شدم. پيش از آن هيچ اطلاعي از آن واقعه نداشتم و از خواندن برخي موارد خيلی ناراحت شدم.
چرا به اکران آثار ارزشمندی چون «یتیمخانه ایران» کمکی نشد؟!
متأسفانه سينماي ايران مواجهه خوبي با اين فيلم نداشت! فكر نميكنيد اكران بينالمللي فيلم «يتيمخانهي ايران» ميتواند به نمايانسازي دسيسههاي صورت گرفته توسط غربيها عليه ايران كمك كند؟
حتما همينطور است و به نظرم چند وقت پيش اكراني هم در كشور آرژانتين داشته است. بايد همه كمك كنيم كه اينگونه فيلمها در سطح داخلي و بينالمللي نمايش داده شوند و به مردمان عدالتخواه جهاني اين مظلوميت مردمان ايران در طول تاريخ را منتقل كنيم. اما متأسفانه نهتنها براي اكرانهاي بينالمللي كمكي نميشود بلكه در داخل هم باوجود شعارهايي كه برخي مسئولان ميدهند، ديديم كه چگونه فيلم به شكل مهجوري اكران شد. واقعا جاي سوال دارد، بايد از مسئولان پرسيد كه چرا فيلمهايي مانند «يتيمخانهي ايران» يا «جشن تولد» اينقدر ناديده گرفته ميشود! حالا كه ما حرف ميزنيم فردا برايمان حاشيه درست ميكنند اما چگونه ميتوان دربارهي اين شرايط سينماي ايران حرفي نزد؟ فيلم «يتيمخانهي ايران» نگاهي استكبارستيزانه دارد اما انگار اين موارد براي برخي مسئولان اهميتي ندارد! اتفاق شگفتانگيز ديگر عدم انتخاب فيلم ارزشمند و ضد داعشي «امپراتور جهنم» ساختهي آقاي شيخطادي در جشنوارهي فيلم فجر بود.
بیتوجهی جشنواره فجر به «امپراطور جهنم» را پیشبینی میکردم
مسئولان اعلام كردند كه دليل عدم انتخاب فيلم «امپراتور جهنم» در بخش رقابتي جشنوارهي فجر تكميل نشدن آن بوده است!
كداميك از فيلمهاي جشنوارهي فجر در آن زمان تكميل شده بود كه اين حرف را زدند؟! اينها توجيه نامناسبي است و ميدانيم كه چه مسائلي پشت قضيه وجود دارد! فيلم «امپراتور جهنم» كه با همهي سختيها و با تمام وجود و بازي كمنظير بزرگواری چون علي نصيريان ساخته شد، اثري عليه داعشي است كه همه از آنها تنفر دارند و دربارهي ارتباط آل سعود با آنهاست. اما اين فيلم را از جشنواره به بهانهاي حذف ميكنند درحاليكه شنيديم چه آثار ضعيفي در جشنواره بودند! واقعا عجيب است كه فيلمي از پرويز شيخطادي كه از فيلمسازان مهم كشور است، اينگونه بهراحتي ناديده گرفته شد. البته من از قبل ميدانستم كه چنين اتفاقي براي فيلم پيش خواهد آمد و اگر اتفاقاتي را كه دربارهي فيلمهاي مختلف ارزشي پيش آمده است كنار هم قرار دهيد، حتما جواب اين پازل به دست خواهد آمد! من تكليفم با خودم مشخص است و خدا را شكر ميكنم كه با وجود همهي سختيها مانند برخيها بلاتكليف در بازيگري نيستم و افتخار ميكنم كه چنين مسيري را در بازيگري پيمودم و براي كساني كه شايد حالشان از اين گفتهام به هم بخورد، عنوان ميكنم كه اگر باز به گذشته برگردم دوباره همين مسير بازي در فيلمهاي ارزشي را خواهم پيمود.
جایزه خانواده شهدا مهمترین اتفاق سال 95
و ضمن آرزوي سال پربارتر براي شما، مهمترين اتفاق سال 95 براي شما چه بود؟
مهمترين اتفاقي هم كه برايم در سال 95 پيش آمد جايزهاي بود كه از طرف خانوادههاي معظم شهدا گرفتم كه واقعا حالم را خوب كرد.
انتهای پیام/
منبع: رجانیوز
ماهنامه همشهری پایداری در ویژهنامه نوروزی خود به سراغ عليرام نورايي رفته و برای مرور فعالیتهای او در سالی که گذشت به گفتوگو نشسته است که در ادامه آن را با هم میخوانیم:
بازی در فیلمهای اکشن و تاریخی را به فیلمهای آپارتمانی ترجیح میدهم
علاقهي شما براي نقشآفرينی در آثار ملي و تاريخي قابل ستايش است. اين تعهد براي انتخاب چنين آثاري از كجا نشأت میگيرد؟
از باور و اعتقاداتي كه در قبال سرزمين خود دارم. من هميشه بازي در فيلمهاي اكشن و تاريخي و ملي را به بازي در فيلمهاي آپارتماني و سطحي ترجيح ميدهم و خوشبختانه افتخار بازي در آثار جدي سينماي ايران را پيدا كردهام كه اولين آن در پروژهي «جابربن حيان» بود و بعدها هم امكان اين را يافتم كه در فيلمهاي ارزندهاي حضور پيدا كنم. نميخواهم به وطندوستي ديگر دوستان هنرمند خدشهاي وارد كنم و فقط دربارهي خودم حرف ميزنم؛ وقتي در فيلمي بازي ميكنم كه به سرزمين و دينم ارتباط دارد، يك احساس خاص و مثبتي در من ايجاد ميشود.
با همه وجودم به سوريه رفتم
پذيرش بازي در نقشي حساس در فيلم «قلادههاي طلا» كه جزء حساسترين شخصيتهاي مرتبط با فتنهي 88 بوده است، ميتواند نشان از جسارت شما داشته باشد. بهخصوص ميدانستيد كه بازيتان در اين فيلم ميتواند تبعاتي هم در مسير سينماي ايران به دنبال داشته باشد كه متأسفانه اينچنين هم شد و حاشيههايي را به دنبال داشت!
بله، هنگاميكه آن نقش به من پيشنهاد شد به عواقبش فكر كردم اما به شكل حرفهاي به آن نگاه كردم و خيلي دوست داشتم در اين پروژه به آقاي طالبي كمك كنم. منكر تبعات و اتفاقات بدي كه پس از بازي در فيلم «قلادههاي طلا» برايم پيش آمد هم نيستم كه چه شرايط بدي برايم رقم زدند. اما من همهي تلاشم را براي بازي در اين فيلم به كار بردم. در فيلم «جشن تولد» هم ميدانستم كه چه اتفاقات دشواري در زمان فيلمبرداري و در مواجهه با داعشيها خواهيم داشت، اما با همهي وجودم به سوريه رفتم. اطمينان هم دارم كه پيشنهاد بازي در اين فيلم به خيلي از بازيگران ديگر هم شد اما به دليل شرايط سخت منطقه قبول نكردند! نميخواهم وارد حاشيهها شوم اما براي من حضور در اين فيلم خيلي مهم بود.
تجربه حضور در کنار مدافعان حرم برای زندگیام لازم بود
براي پذيرش بازي در فيلم «جشن تولد» و در مدتزمان حضور در منطقهي نظامي سوريه دچار ترس و واهمهاي هم شديد؟
هنگاميكه چراغهاي داخل هواپيماي ما حدود 20دقيقه قبل از فرود در فرودگاه دمشق خاموش شد و مهمانداران به ما دربارهي اتفاقاتي كه خواهد افتاد توضيحاتي ارائه دادند، بيشتر فهميدم كه وارد كجا شدهام! اما من بايد اين سفر را تجربه ميكردم و براي زندگيام لازم بود تا در كنار مدافعان حرم و مردان بزرگ مدافع سرزمينم قرار بگيرم. فيلم «جشن تولد» را در شرايط خيلي سختي فيلمبرداري كرديم، در لوكيشني واقعي كه دشمن مقابل ما قابل رؤيت بود و گاهي حتي لازم بود مثل بچههاي مدافع حرم مقابل آنها قرار بگيريم! اما برايم افتخاري بود كه در چنين پروژهاي باشم و بتوانم گوشهاي از رشادتهاي سربازان رشيد اسلام را نشان دهم.
از بازی در فیلمهای وطن پرستانه احساس غرور میکنم
اگر زمان به عقب برگردد باوجود مخاطراتي كه در قبال بازي در فيلمهايي نظير «قلادههاي طلا» و «جشن تولد» برايتان پيش آمد، باز هم حضور در اين پروژهها را ميپذيريد؟
حتما اين كار را انجام ميدهم و با وجود همهي سختيهايي كه برايم پيش آمد باافتخار سرم را بالا ميگيرم و از اينكه در چنين فيلمهاي ميهنپرستانهاي بازي كردم، احساس غرور ميكنم.
سفری که ابهامات من را در ارتباط با دلایل کمک ایران به سوریه برطرف کرد
به نظرم حضورتان در پروژههای ملي همانند «يتيمخانهي ايران» و «جشن تولد» و حضور در منطقه حساس سوريه، شمايلي تازه در جنس بازی و حتي شخصيت رفتاري شما بهجاي گذاشته است و حتي موجب پوستاندازيتان شده است. اين را قبول داريد؟
صد در صد. خيلي صادقانه با شما حرف ميزنم كه قبل از رفتن به سوريه براي فيلمبرداري «جشن تولد» من هم جزء آن دوستاني بودم كه ابهاماتي در وجودشان باقي است كه چرا ايران بايد به مردمان سوريه و عراق و فلسطين كمك كند! هنگاميكه وارد خاك سوريه شدم و از نزديك و در شرايطي بسيار دشوار حضور دشمن را در آنجا ديدم و مظلوميت مردمان بيدفاع و مظلوم منطقه را مشاهده كردم، ديگر همهچيز برايم حل شد. فهميدم كه اگر نجنبيم دشمن در چند قدمي ماست و ديدم كه چگونه غربيها براي ضربه زدن به ايران اقدام به سرمايهگذاري روي نيروهاي وحشي داعش كردهاند. هنگاميكه اقدامات كثيف صهيونيسم را در ايجاد دشمني ميان مردم مسلمان و برنامهريزي براي حمله به ايران از طرق مختلف ميبينيد، ديگر حضورمان در منطقه و رشادتهاي مدافعان حرم ارزشمند خواهد شد.
اظهار محبت مدافعان حرم به آقای بازیگر
با مدافعان گرانقدر حرم مواجه شديد و خاطراتی از مدت حضور در منطقهي نظامي سوريه شكل گرفت؟
يك ماه در سوريه و در محلهي سيده زينب نزديك پايگاه داعش بوديم و در آنجا بچههاي گُل مدافع حرم را از نزديك ملاقات كردم كه چه عزيزان بزرگي هستند و چقدر بيمنت و با تمام وجود براي دفاع از خاك اسلام و وطن ميجنگند. برخي از آن باغيرتترينها در زماني كه در سوريه بوديم، به شهادت رسيدند. برخي هم مرا ميشناختند و هنگاميكه در شرايطي خارج از فيلمبرداري با عزيزان مدافع حرم مواجه ميشدم اظهار لطف ميكردند. برايم خيلي ارزشمند و عزيز بود هنگاميكه در كشوري ديگر هموطن خود را ميديدم كه لباس رزم به تن كرده و مصمم و پُرافتخار براي مردمان سرزمينش، جانش را در برابر گلولههاي دشمن قرار ميدهد.
هالیوود تجاوزات آمریکا را خوب نشان میدهد ولی ما هیچ کاری برای سینمای دفاع مقدسمان نکردیم
شما در آثار دفاع مقدسي همچون فيلم «گلوگاه شيطان» هم بازي داشتيد. به نظرتان چرا در سالهاي اخير توجه لازم براي ساخت اينگونه آثار صورت نگرفته است؟
اين گفتهي شما واقعا براي خودم هم سوال است كه چرا سينماي دفاع مقدس نزد مسئولان فراموش شده است. من عاشق بازي در اين فيلمها هستم و با چند نفر از دوستانِ علاقهمند تلاشهايي براي انجام اين پروژهها داشتيم اما هيچ حمايتكنندهاي وجود ندارد. ببينيد كه براي ساخت فيلم «گلوگاه شيطان» چه سختيهايي داشتيم و به دليل امكانات محدودي كه وجود داشت، كار فوقالعاده خطرناكي بود و اتفاقات عجيبي برايمان افتاد. متأسفانه هيچ نوع امكاناتي براي اينگونه فيلمها در نظر نميگيرند درحاليكه آمريكاييهاي متجاوز بهگونهاي فيلم ميسازند كه مخاطب را فريب دهند اما ما دربارهي سينماي دفاع مقدس و عزيزاني كه براي اين مملكت جانشان را تقديم كردهاند، هيچ كاري نكرديم!
تجربيات مهمي هم در فيلمهاي تاريخي و ميهني همچون «استرداد» و «نفوذي» داشتيد...
بله، حضور در اين فيلمها تجربهي خيلي خوبي برايم بود و باوجودي كه اندازهي نقشم در اين فيلمها زياد نبود، اما برايم ارزش خاصي داشتند. فيلم «استرداد» فوقالعاده حرفهاي ساخته شد و فيلم «نفوذي» را دوست داشتم اما مورد حمايت قرار نگرفت و ديده نشد! فيلم «هشتمين روز هفته» را هم در فضايي متفاوت بازي كردم كه اصلا اكران نشد.
فیلمنامه «یتیمخانه ایران» شوکهام کرد
يكی از مهمترين اتفاقات كارنامهي بازيگري شما ايفاي نقش «محمدجواد بنكدار» در فيلم «يتيمخانهي ايران» بود؛ فيلمي كه به يك موضوع كاملا فراموش شده در تاريخ اين سرزمين اشاره داشته و قهرماني ملي را به سينماي ايران ارائه ميدهد. هنگاميكه فيلمنامهي اين كار را خوانديد چه احساسي دربارهي كشتهشدگان قحطي ايران پيدا كرديد؟
متأسفانه آن مقطع تاريخي را كلا از تاريخ ما حذف كرده بودند و هنگاميكه آقاي طالبي نسخهي اوليهي فيلمنامهي «يتيمخانهي ايران» را همراه يكسري كتابهاي مرتبط به من دادند واقعا از اتفاقي كه در سرزمينم افتاده بود، شوكه شدم. پيش از آن هيچ اطلاعي از آن واقعه نداشتم و از خواندن برخي موارد خيلی ناراحت شدم.
چرا به اکران آثار ارزشمندی چون «یتیمخانه ایران» کمکی نشد؟!
متأسفانه سينماي ايران مواجهه خوبي با اين فيلم نداشت! فكر نميكنيد اكران بينالمللي فيلم «يتيمخانهي ايران» ميتواند به نمايانسازي دسيسههاي صورت گرفته توسط غربيها عليه ايران كمك كند؟
حتما همينطور است و به نظرم چند وقت پيش اكراني هم در كشور آرژانتين داشته است. بايد همه كمك كنيم كه اينگونه فيلمها در سطح داخلي و بينالمللي نمايش داده شوند و به مردمان عدالتخواه جهاني اين مظلوميت مردمان ايران در طول تاريخ را منتقل كنيم. اما متأسفانه نهتنها براي اكرانهاي بينالمللي كمكي نميشود بلكه در داخل هم باوجود شعارهايي كه برخي مسئولان ميدهند، ديديم كه چگونه فيلم به شكل مهجوري اكران شد. واقعا جاي سوال دارد، بايد از مسئولان پرسيد كه چرا فيلمهايي مانند «يتيمخانهي ايران» يا «جشن تولد» اينقدر ناديده گرفته ميشود! حالا كه ما حرف ميزنيم فردا برايمان حاشيه درست ميكنند اما چگونه ميتوان دربارهي اين شرايط سينماي ايران حرفي نزد؟ فيلم «يتيمخانهي ايران» نگاهي استكبارستيزانه دارد اما انگار اين موارد براي برخي مسئولان اهميتي ندارد! اتفاق شگفتانگيز ديگر عدم انتخاب فيلم ارزشمند و ضد داعشي «امپراتور جهنم» ساختهي آقاي شيخطادي در جشنوارهي فيلم فجر بود.
بیتوجهی جشنواره فجر به «امپراطور جهنم» را پیشبینی میکردم
مسئولان اعلام كردند كه دليل عدم انتخاب فيلم «امپراتور جهنم» در بخش رقابتي جشنوارهي فجر تكميل نشدن آن بوده است!
كداميك از فيلمهاي جشنوارهي فجر در آن زمان تكميل شده بود كه اين حرف را زدند؟! اينها توجيه نامناسبي است و ميدانيم كه چه مسائلي پشت قضيه وجود دارد! فيلم «امپراتور جهنم» كه با همهي سختيها و با تمام وجود و بازي كمنظير بزرگواری چون علي نصيريان ساخته شد، اثري عليه داعشي است كه همه از آنها تنفر دارند و دربارهي ارتباط آل سعود با آنهاست. اما اين فيلم را از جشنواره به بهانهاي حذف ميكنند درحاليكه شنيديم چه آثار ضعيفي در جشنواره بودند! واقعا عجيب است كه فيلمي از پرويز شيخطادي كه از فيلمسازان مهم كشور است، اينگونه بهراحتي ناديده گرفته شد. البته من از قبل ميدانستم كه چنين اتفاقي براي فيلم پيش خواهد آمد و اگر اتفاقاتي را كه دربارهي فيلمهاي مختلف ارزشي پيش آمده است كنار هم قرار دهيد، حتما جواب اين پازل به دست خواهد آمد! من تكليفم با خودم مشخص است و خدا را شكر ميكنم كه با وجود همهي سختيها مانند برخيها بلاتكليف در بازيگري نيستم و افتخار ميكنم كه چنين مسيري را در بازيگري پيمودم و براي كساني كه شايد حالشان از اين گفتهام به هم بخورد، عنوان ميكنم كه اگر باز به گذشته برگردم دوباره همين مسير بازي در فيلمهاي ارزشي را خواهم پيمود.
جایزه خانواده شهدا مهمترین اتفاق سال 95
و ضمن آرزوي سال پربارتر براي شما، مهمترين اتفاق سال 95 براي شما چه بود؟
مهمترين اتفاقي هم كه برايم در سال 95 پيش آمد جايزهاي بود كه از طرف خانوادههاي معظم شهدا گرفتم كه واقعا حالم را خوب كرد.
انتهای پیام/
منبع: رجانیوز
نظرات بینندگان