اولین حقوقم را سال 53گرفتم که آن زمان هزار و صد تومان بود
به گزارش شیرازه،
سید داوود شریفی که 1331در خانواده ای ازسادات مورد احترام مردم حاجی
آباد متولد شده، از قدیمی ترین معلم های شهر حاجی آباد است وی تجربه اولین
تدریس را در سالهای قبل از انقلاب و در روستاهای بم استان کرمان بدست آورد.
سید داوود از آن سالها به عنوان بهترین خاطرات دوران تدریس یاد می کند: «یادم می آید روز اولی که وارد بم شدیم مردم از خوشحال با ساز و نقاره از ما استقبال کردند، برای دانش اموزان روستایی اولین مدرسه را ساختیم به نام مدرسه سعدی که البته در بین مردم بخاطر لطف و محبتشان بنام مدرسه «شریفی» معروف شد، یادش بخیر دوران بسیار خوبی بود.
او درباره سختی های آن
زمان و شروع دوران معلمی می گوید: « 25 ساله بودم که ازدواج کردم، همسرم از
اقوام و بزرگ شده تهران بود، آمدن او به منطقه محروم حاجی آباد در شرایطی
که حتی برق و امکانات درست و حسابی وجود نداشت به علاوه شرایط خاص خانواده
ما که بخاطر رفت آمدهای زیاد مردم روستاها و همکاران به منزل ما همراه بود
زندگی سختی برای همسرم به وجود آورده بود، بخاطر مشغله زیاد من حتی وقت
نمی کردم کودکان را به دکتر ببرم و بار سنگین زندگی عملا بر دوش بانوی خانه
بود. با این حال یکبار هم گلایه ای نشندیم و همسرم همیشه بهترین مشوق و
همراه من در آن روزهای سخت بود»
این معلم قدیمی درباره فعالیت هایش در سالهای اول پیروزی انقلاب و وضعیت تحصیلی حاجی آباد اینگونه توضیح می دهد: «سال 58بود که اولین دبیرستان در بخش حاجی اباد آن زمان در محل مدرسه شهید انصاری کنونی پایه گذاری کردیم، با فقر شدید دبیر روبه رو بودیم و برای حل این مشکل دوستانی و همکارانی را از داراب و لار و...دعوت به همکاری کردیم البته نقش دانشجوها هم بسیار پررنگ بود و از آنها برای تدریس در دبیرستان تازه تاسیس استفاده می کردیم
کم کم مدرسه باهنر هم تبدیل به دبیرستان کردیم و رشته تجربی را برای اولین بار به حاجی اباد اوردیم، جالب است بدانید روزهای جمعه دانش آموزان را به کلاس درس می آوردیم و هشت ساعت درس می دادیم دانش آموزانی که بعدها نسل اول مدیران شهرستان زرین دشت شدند کسانی مثل آقایان خوشبخت(فرماندار سابق) ،مریخ(مدیر سابق آموزش و پرورش) ،امانت(مدیر فعلی آموزش و پرورش) ،دکتر شاکر(رئیس سابق دانشگاه آزاد) و تعداد زیادی دیگر از مدیران فعلی و سابق که بازنشست شده اند جزء نسل اول دانش آموزان تربیت شده در همین دبیرستان ها بودند
از دیگر فعالیت های آن نسل تامین مقداری آذوقه برای جبهه ها بود،اقلامی مثل خرما و آبلیمو ....با کمک دانش آموزان جمع آوری می کردیم و برای جبهه ها می فرستادیم.
آقای شریفی در مورد وضعیت معیشت معلمان در گذشته هم می گوید اولین حقوقم را سال 53گرفتم که آن زمان هزار و صد تومان بود در واقع مثل الان درامد معلمی چشمگیر نبوداما میشد زندگی گذراند.
اوایل
دهه شصت، مسولیت های این معلم به دانش آموزان و فعالیت های آموزش و پرورش
محدود نمی شد حال مردم سید داوود را به عنوان نماینده و معتمد خود قبول
کرده بودند و فعالیت های اجتماعی گسترده ای را خود به خود روی دوشش قرار
داده بودند، کمک به فعالیت های جهاد سازندگی، شرکت در برنامه های انسان
دوستانه بیمار یابی در روستاهای دور افتاده، حل اختلافات و دعاوی خانوادگی
بخشی از فعالیت های این مرد خستگی ناپذیر بود.
خودش می گوید:صبح که از خانه بیرون می امدم تا ساعت 11 شب در مدرسه و روستاها ....مشغول بودم.
او سال 68 پس از سروسامان گرفتن اوضاع مدارس حاجی آباد به داراب مهاجرت کرده و چندین سال بعنوان مدیر مدرسه و استاد دانشگاه در این شهر خدمت میکند، همه بزرگان شهرستانهای داراب و زرین دشت که سید را از نزدیک میشناسند از <<سید>> و خدمات و تلاش های به یاد ماندنیش به نیکی یاد میکنند
آقای شریفی با 45 سال سابقه تدریس نیم قرن نشدن سالهای تدریس را بعنوان حسرت خود می داند و می گوید: «راستش را بخواهید من عاشق کار در مدرسه هستم نیت کرده بودم 50سال تدریس کنم که متاسفانه به خاطر مریضی نتوانستم»
تاثیرگذاری بر جامعه، پیشرو بودن در رویدادهای اجتماعی و تربیت افراد تاثیرگذار و آینده ساز را میتوان از مهمترین آرزو های یک «معلم» در جامعه دانست و یکی از این نمونه ها بی شک آقای شریفی ست که در این رابطه می گوید: «نهایت آرزوی من این است که همه افراد جامعه «معلم» باشند، معلم بودن به سر کلاس درس رفتن نیست،بایستی همه رفتارهای اجتماعی ما برای نوجوانان الگو باشد، مهمترین اصل در موفقیت هر فرد و هر هدف، نظم و انضباط است در طول 45 سال یکبار هم نشد که با تاخیر به مدرسه بروم حتی همیشه سعی میکردم زودتر هم در محیط مدرسه حاضر شوم و به مشکلات دانش آموزان بپردازم با کمک دیگر همکاران، دانش آموزانی که بخاطر فقر و تهی دستی قصد ترک تحصیل داشتند را با جمع آوری مبالغی و تامین هزینه از تصمیم شان منصرف میکردیم و همیشه با حفظ فاصله معلم و شاگردی و رعایت حرمت ها غمخوار و دوست بچه ها بودیم»
هر
انسانی پس از گذشت چند دهه از زندگی و مرور خاطرات روزهای سپری شده جوانی؛
به خوبی جاصل زندگی خود را درک میکند برای بعضی حسرت و اندوه و برای برخی
دیگر احساس غرور و سربلندی. و این حس پنهان کردنی نیست
در طول گفتگوی
دوساعته با «آقا معلم» اثری از حسرت و اندوه در چهره و میان حرف هایش مشهود
نبود، در واقع چهره و گفتار این استاد سرشار از حس معنویت،رضایت، افتخار و
سربلندی و تداعی کننده عبارت «قلب مطمئن» بود
این معلم بزرگ حال و هوای این روزهای زندگی را اینگونه شرح میدهد: «دوران بازنشستگی زمانی است که پس از سالها بیشتر اوقات برای خودم و در کنار خانواده ام سپری میکنم کتاب میخوانم و استراحت میکنم. بیش از بیست سال است که پیاده روی و ورزش کوه پیمایی جزء جدانشدنی برنامه روزانه من است و الحمد لله فرزندانم صاحب زندگی خوب و آبرومند هستند و شاگردانم برای من باعث افتخار، و در همه حال خدارا شکر میکنم با تمام سختی ها، زندگی و تلاش من مفید بوده است
با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت برای استاد سید داود شریفی