پاسخی که امام(ره) ۱۴ بار تکرار کرد
وقتى که شما خودتان مهیّا شدید براى اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا مىشود، این سبب مىشود که ظالم پیدا بشود. هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم براى ظالم، ظالم بیشتر فشار مىآورد.
به گزارش شیرازه، به مناسبت سی امین سالروز ارتحال جانگداز حضرت امام خمینی(ره) به مرور موضوعی بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی پیرامون چگونگی دور کردن سایه جنگ و تحریم از کشور خواهیم پرداخت.
این یک سنت الهی است!
وقتى که شما خودتان مهیّا شدید براى اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا مىشود، این سبب مىشود که ظالم پیدا بشود. هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم براى ظالم، ظالم بیشتر فشار مىآورد.
وقتى که مهیا بشویم براى جلوگیرى از ظالم، ظالم عقب مىنشیند. هر چه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر مىنشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو مىآید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب مىرود. این «سنت الهى» است، و مطلبى بود که با «تجربه»، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتى قدمها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید.(صحیفه امام، ج10، ص131)
اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مىآیند
من به شما عرض مىکنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مىآیند. ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمى که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود، و آنهایى که وادار کردند اینکه این آدم این طور، این خبیث این طور با مردم عمل بکند، آنها هم رسوا بشوند در دنیا.(صحیفه امام، ج17، ص478)
گمان نکنید با «ملایمت» آنها دست بردار هستند
در مقابل ظلم تسلیم نشوید... نقشۀ آن است که قدم به قدم پیشروى کنند. هر قدر شما عقبنشینى کنید آنها پیشروى مىکنند. آنها کمر به نابودى شما بستهاند. گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگى و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مىنشینند.(صحیفه امام، ج2، ص130)
بنای این است که اگر طرف عقب رفت آنها حمله میکنند؛ حیوانات هم همین جورند!
در تهران وکیل اول مدرس بود. ایشان در مقابل ظلمْ تنها مىایستاد و صحبت مىکرد، و اشخاص دیگرى از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که مىایستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعدیات آن شخص، صحبت مىکرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد براى ایران و سربازش هم- سالداتش (کلمهاى است روسى به معنى سرباز) هم، به اصطلاح خودشان- تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه مىخواستند، این تو [ى] تاریخ است) یک مطلبى را مىخواستند که تقریباً اسارت ایران بود و مىگفتند باید از مجلس بگذرد. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجى نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد. بقیه جرأت پیدا کردند و رأى مخالف[دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را. آنها هم هیچ غلطى نکردند. بناى سیاسیون هم همین معناست که یک چیزى را تشر مىزنند ببینند طرف چه جورى است؛ اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، اینها عقب مىزنند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت، اینها هم جلو مىآیند. حیوانات هم همین جورند. حیوانات هم همین خصوصیات را دارند که اول مىآید جلو ببیند این چه آدمى است. اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد، فرار مىکند. اگر این فرار کرد، دنبالش مىکند. این خوى حیوانى است.(صحیفه امام، ج3، ص245)
یک قدم عقبنشینی بالاترین خیانت و منجر به انهدام مملکت!/ این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود...
اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم، یا به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم، یعنى قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت- تز آقایان این است، تز بعضیها این است که حالا این حرف را بزنیم، بیاییم بگوییم که ایشان سلطنت بکند نه حکومت!- معنیش چه است؟ معنیش این است: یک نفر آدمى که قریب سىسال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت کرده است، جوانهاى ما را کشته است، هَتْک حُرُمات ما را کرده است، مملکت ما را به غارت داده است، حالا آقا سلطان باشد! سلطان السلاطین! شاهنشاه! ما قبول کنیم این معنا را که ایشان حالا سلطان باشد، حکومت نباشد! اگر ما این مطلب را از اینهایى که تزشان این است قبول کنیم، اسلام را و مسلمین را و مملکت اسلامى را منهدم کردهایم تا آخر؛ و این بالاتر [ین] خیانتى است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کردهایم. اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوییم حالا ما به همین حد[بسنده کنیم]، قلمهاى ما را خرد خواهند کرد. این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود، همچو زهرى بر ایران و ایرانى خواهد زد که تا ابد سرش را نتواند بلند کند. بیدار بشوید آقایان! ملتفت باشید! خیال نکنید که ما قدم قدم مىخواهیم برویم؛ این غلط است!(صحیفه امام، ج4، ص277)
اگر از ما احساس ضعف بکنند، جَری شده و حمله خواهند کرد
باید با قدرت پیش برویم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم، اگر این تضعیفهایى که این نویسندههاى بىانصاف ما از این ملت مىکنند، احساس بکنند اینها که این نوشتهها در ما تأثیر کرده است، این احساس را اگر بکنند، جَرى خواهند شد و حمله خواهند کرد. کارهاى خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید.(صحیفه امام، ج10، ص494)
اگر ما یک قدمِ سست برداریم یا ساکت باشیم آنها جلو میآیند و اگر یک قدم عقب برویم ده قدم جلو میآیند
امروز هر قدمى که ما سست کنیم یا ساکت در یک جایى باشیم ضرر دارد براى ما. ما باید فعال باشیم، ما باید به پیش برویم. اگر ما یک قدم سست کنیم، آنها یک قدم جلو مىآیند. اگر یک قدم ما عقب برویم، آنها ده قدم جلو مىآیند... و اگر یک وقت سستى کنیم، آنها مىآیند جلو، اگر یک قدم عقب بگذاریم آنها مىآیند جلو، آنها ده قدم مىآیند جلو.(صحیفه امام، ج15، ص28)
اگر یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مىآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند!
سفارتخانههایتان را، اداراتتان که در آنجا دارید، همه را اسلامى کنید؛ آن جهات غربىاش را اصلاح کنید. هر چه جهت اسلامىاش [را تقویت] بکنید، آنها بیشتر از شما حساب مىبرند. هر چه طرف غرب بروید، آنها از شما ... شما این مطلب را که از یک مملکت اسلامى رفتهاید، با یک حال اسلامى رفتهاید، و مسائل را اسلامى مىخواهید حل بکنید، این مطلب را در همه جا که هستید در نظر داشته باشید. بعد از چند دفعه تجربه کنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد. وقتى دیدند شما یک ایدهاى دارید که سر آن ایده باقى هستید و پافشارى دارید مىکنید، آنها هم با شما ... مىشوند. اگر شما یک قدم کنار بروید، یک قدم عقب بروید، آنها جلوتر مىآیند. وضع همین است. یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مىآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند.(صحیفه امام، ج8، ص102 و 103)
اگر بایستیم و بگوییم مىخواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مىکنند و پا پیش نمىگذارند
همه با ما مخالفاند؛ امریکا و شوروى. ما گفتهایم باید خودمان باشیم؛ اگر یک قدم عقب بنشینیم، آنها یک قدم جلو مىآیند. اگر بایستیم و بگوییم مىخواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مىکنند و پا پیش نمىگذارند و ما موفق مىشویم. نباید از هیچ کس بترسیم. امریکاییها و شوروىها با ما مخالفاند. ما تا هستیم، نباید بگذاریم آنها موفق شوند.(صحیفه امام، ج16، ص440)
ما اگر سازش کنیم، له مىشویم!/ نترسید از این هیاهو؛ میخواهند ما را بترسانند!
اینهایى که مىگویند باید سازش کرد، اینها مىفهمند که ما اگر سازش کنیم، له مىشویم. اینها راضىاند به اینکه سازش بشود. اینها مىگویند مطیع باشید، هر چه ما گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف کنید. آنها مىخواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا. آرامش وقتى حاصل مىشود پیش آنها، که همه تابع باشند. ملتها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظهاى سستى کند تا ابد له است.... نترسید از این هیاهو؛ هیاهویى است که مىکنند که ما را با همان هیاهو بترسانند.(صحیفه امام، ج20، ص271-273)
سازش امروز نابودی تا آخر است/ اگر کمی عقب بنشینید باید دست از اسلام بکشید
امروز دنیا، دنیاى آشوب و جنگ و انفجار و هواپیماربایى است، و ایران از خیلى جاهاى دنیا آرامتر است. ممکن است بعضىها که این چیزها را ندیدهاند، با خود بگویند خوب! با قدرتها باید ساخت. ولى باید بدانند که سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئهها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما بر خلاف این است.(صحیفه امام، ج19، ص56)
هر چه عقبنشینى کنید آنها یک قدم جلو آمده و توطئه ها را زیاد میکنند
اگر خداى نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامى باشد، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید. نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند. شماها سست بشوید [و] عقبنشینى کنید، آنها یک قدم جلو بگذارند، آنها توطئهها را زیاد کنند. الآن چیزى نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم، آنها جلو بیایند؛ توطئهها زیاد بشود؛ این ریشهها همه با هم مجتمع بشوند. ماها از هم متفرق بشویم، آنها با هم مجتمع بشوند؛ عکس آنى که با آن پیروزى حاصل شد تحقق پیدا کند. (صحیفه امام، ج8، ص445)
یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم
اگر امروز اسلام سیلى بخورد، دیگر سربلند نمىکند. به خاطر اسلام باید مقدارى از ناراحتىهایمان را کنار بگذاریم. من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولى همه وارد در میدانى شدهایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست مىخوریم.(صحیفه امام، ج18، ص274)
فلسطین اگر یک قدم عقب برود ...
و ملت فلسطین بداند که اگر یک قدم عقب بگذارد راجع به همین معنایى که الآن در دست دارد، دوباره بر مىگردد به آن حال اول.(صحیفه امام، ج20، ص473)
این یک سنت الهی است!
وقتى که شما خودتان مهیّا شدید براى اینکه زیر بار ظلم بروید، ظالم پیدا مىشود، این سبب مىشود که ظالم پیدا بشود. هر چه بیشتر ما خضوع بکنیم براى ظالم، ظالم بیشتر فشار مىآورد.
وقتى که مهیا بشویم براى جلوگیرى از ظالم، ظالم عقب مىنشیند. هر چه زیادتر فشار بیاورید، او عقبتر مىنشیند. یک قدم شما که عقب بنشینید، او جلو مىآید. یک قدم شما جلو بروید، او عقب مىرود. این «سنت الهى» است، و مطلبى بود که با «تجربه»، خودِ شما ثابت کردید که شما وقتى قدمها را برداشتید طرف اینکه طاغوت نباید باشد، رفت از بین و تمام شد؛ بساطشان را برچیدند و رفتند. و شما حالا باید این را حفظش بکنید.(صحیفه امام، ج10، ص131)
اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مىآیند
من به شما عرض مىکنم اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، آنها صد قدم جلو مىآیند. ما محکم باید در مقابل اینها بایستیم تا اینکه آن آدمى که این فساد را در این منطقه ایجاد کرده است سرکوب بشود، و آنهایى که وادار کردند اینکه این آدم این طور، این خبیث این طور با مردم عمل بکند، آنها هم رسوا بشوند در دنیا.(صحیفه امام، ج17، ص478)
گمان نکنید با «ملایمت» آنها دست بردار هستند
در مقابل ظلم تسلیم نشوید... نقشۀ آن است که قدم به قدم پیشروى کنند. هر قدر شما عقبنشینى کنید آنها پیشروى مىکنند. آنها کمر به نابودى شما بستهاند. گمان نکنید با ملایمت و تسلیم دست بردار هستند، بلکه با استقامت و ایستادگى و اظهار حق و فریاد مظلومانه عقب مىنشینند.(صحیفه امام، ج2، ص130)
بنای این است که اگر طرف عقب رفت آنها حمله میکنند؛ حیوانات هم همین جورند!
در تهران وکیل اول مدرس بود. ایشان در مقابل ظلمْ تنها مىایستاد و صحبت مىکرد، و اشخاص دیگرى از قبیل ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که مىایستاد و بر خلاف ظلم، بر خلاف تعدیات آن شخص، صحبت مىکرد. یک اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد براى ایران و سربازش هم- سالداتش (کلمهاى است روسى به معنى سرباز) هم، به اصطلاح خودشان- تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه مىخواستند، این تو [ى] تاریخ است) یک مطلبى را مىخواستند که تقریباً اسارت ایران بود و مىگفتند باید از مجلس بگذرد. آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند. در یک مجله خارجى نوشته است که یک روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد. بقیه جرأت پیدا کردند و رأى مخالف[دادند]؛ رد کردند اولتیماتوم را. آنها هم هیچ غلطى نکردند. بناى سیاسیون هم همین معناست که یک چیزى را تشر مىزنند ببینند طرف چه جورى است؛ اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، اینها عقب مىزنند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت، اینها هم جلو مىآیند. حیوانات هم همین جورند. حیوانات هم همین خصوصیات را دارند که اول مىآید جلو ببیند این چه آدمى است. اگر این آدم ایستاد دستش را بلند کرد، فرار مىکند. اگر این فرار کرد، دنبالش مىکند. این خوى حیوانى است.(صحیفه امام، ج3، ص245)
یک قدم عقبنشینی بالاترین خیانت و منجر به انهدام مملکت!/ این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود...
اگر ما یک قدم از این حرف عقب بنشینیم، یا به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم، یعنى قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم که آقا سلطنت بکنند نه حکومت- تز آقایان این است، تز بعضیها این است که حالا این حرف را بزنیم، بیاییم بگوییم که ایشان سلطنت بکند نه حکومت!- معنیش چه است؟ معنیش این است: یک نفر آدمى که قریب سىسال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت کرده است، جوانهاى ما را کشته است، هَتْک حُرُمات ما را کرده است، مملکت ما را به غارت داده است، حالا آقا سلطان باشد! سلطان السلاطین! شاهنشاه! ما قبول کنیم این معنا را که ایشان حالا سلطان باشد، حکومت نباشد! اگر ما این مطلب را از اینهایى که تزشان این است قبول کنیم، اسلام را و مسلمین را و مملکت اسلامى را منهدم کردهایم تا آخر؛ و این بالاتر [ین] خیانتى است که ما بر کشور خودمان بخواهیم بکنیم و به اسلام کردهایم. اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوییم حالا ما به همین حد[بسنده کنیم]، قلمهاى ما را خرد خواهند کرد. این دفعه اگر این مار زخمى گرم بشود، همچو زهرى بر ایران و ایرانى خواهد زد که تا ابد سرش را نتواند بلند کند. بیدار بشوید آقایان! ملتفت باشید! خیال نکنید که ما قدم قدم مىخواهیم برویم؛ این غلط است!(صحیفه امام، ج4، ص277)
اگر از ما احساس ضعف بکنند، جَری شده و حمله خواهند کرد
باید با قدرت پیش برویم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس این را بکنند که ما ضعیف شدیم، اگر این تضعیفهایى که این نویسندههاى بىانصاف ما از این ملت مىکنند، احساس بکنند اینها که این نوشتهها در ما تأثیر کرده است، این احساس را اگر بکنند، جَرى خواهند شد و حمله خواهند کرد. کارهاى خودشان را بدتر خواهند کرد. احساس ضعف در خودتان نکنید.(صحیفه امام، ج10، ص494)
اگر ما یک قدمِ سست برداریم یا ساکت باشیم آنها جلو میآیند و اگر یک قدم عقب برویم ده قدم جلو میآیند
امروز هر قدمى که ما سست کنیم یا ساکت در یک جایى باشیم ضرر دارد براى ما. ما باید فعال باشیم، ما باید به پیش برویم. اگر ما یک قدم سست کنیم، آنها یک قدم جلو مىآیند. اگر یک قدم ما عقب برویم، آنها ده قدم جلو مىآیند... و اگر یک وقت سستى کنیم، آنها مىآیند جلو، اگر یک قدم عقب بگذاریم آنها مىآیند جلو، آنها ده قدم مىآیند جلو.(صحیفه امام، ج15، ص28)
اگر یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مىآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند!
سفارتخانههایتان را، اداراتتان که در آنجا دارید، همه را اسلامى کنید؛ آن جهات غربىاش را اصلاح کنید. هر چه جهت اسلامىاش [را تقویت] بکنید، آنها بیشتر از شما حساب مىبرند. هر چه طرف غرب بروید، آنها از شما ... شما این مطلب را که از یک مملکت اسلامى رفتهاید، با یک حال اسلامى رفتهاید، و مسائل را اسلامى مىخواهید حل بکنید، این مطلب را در همه جا که هستید در نظر داشته باشید. بعد از چند دفعه تجربه کنید ببینید احترام بیشتر خواهد شد. وقتى دیدند شما یک ایدهاى دارید که سر آن ایده باقى هستید و پافشارى دارید مىکنید، آنها هم با شما ... مىشوند. اگر شما یک قدم کنار بروید، یک قدم عقب بروید، آنها جلوتر مىآیند. وضع همین است. یک قدم شما عقب بروید، آنها یک قدم جلوتر مىآیند؛ بیشتر از شما توقع دارند.(صحیفه امام، ج8، ص102 و 103)
اگر بایستیم و بگوییم مىخواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مىکنند و پا پیش نمىگذارند
همه با ما مخالفاند؛ امریکا و شوروى. ما گفتهایم باید خودمان باشیم؛ اگر یک قدم عقب بنشینیم، آنها یک قدم جلو مىآیند. اگر بایستیم و بگوییم مىخواهیم جلو برویم، آنها احتیاط مىکنند و پا پیش نمىگذارند و ما موفق مىشویم. نباید از هیچ کس بترسیم. امریکاییها و شوروىها با ما مخالفاند. ما تا هستیم، نباید بگذاریم آنها موفق شوند.(صحیفه امام، ج16، ص440)
ما اگر سازش کنیم، له مىشویم!/ نترسید از این هیاهو؛ میخواهند ما را بترسانند!
اینهایى که مىگویند باید سازش کرد، اینها مىفهمند که ما اگر سازش کنیم، له مىشویم. اینها راضىاند به اینکه سازش بشود. اینها مىگویند مطیع باشید، هر چه ما گفتیم عمل کنید، خودتان دیگر قدغن است که فکر کنید، فکر خودتان را باید غلاف کنید. آنها مىخواهند که آرامش حاصل بشود در دنیا. آرامش وقتى حاصل مىشود پیش آنها، که همه تابع باشند. ملتها باید به فکر باشند، ملت ایران باید به فکر باشد، اگر لحظهاى سستى کند تا ابد له است.... نترسید از این هیاهو؛ هیاهویى است که مىکنند که ما را با همان هیاهو بترسانند.(صحیفه امام، ج20، ص271-273)
سازش امروز نابودی تا آخر است/ اگر کمی عقب بنشینید باید دست از اسلام بکشید
امروز دنیا، دنیاى آشوب و جنگ و انفجار و هواپیماربایى است، و ایران از خیلى جاهاى دنیا آرامتر است. ممکن است بعضىها که این چیزها را ندیدهاند، با خود بگویند خوب! با قدرتها باید ساخت. ولى باید بدانند که سازش، امروز نابودى تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئهها به خود هراس راه ندهند که اگر کمى عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما بر خلاف این است.(صحیفه امام، ج19، ص56)
هر چه عقبنشینى کنید آنها یک قدم جلو آمده و توطئه ها را زیاد میکنند
اگر خداى نخواسته وحدت کلمه را از دست بدهید یا مقصدتان غیر مقصد حکومت اسلامى باشد، خوف این است که دیگر نتوانید قدم بردارید. نتوانستن قدم برداشتن دنبالش این است که آنها قدمشان را پیش بگذارند. شماها سست بشوید [و] عقبنشینى کنید، آنها یک قدم جلو بگذارند، آنها توطئهها را زیاد کنند. الآن چیزى نیستند لکن ممکن است که ماها هر چه عقب برویم، آنها جلو بیایند؛ توطئهها زیاد بشود؛ این ریشهها همه با هم مجتمع بشوند. ماها از هم متفرق بشویم، آنها با هم مجتمع بشوند؛ عکس آنى که با آن پیروزى حاصل شد تحقق پیدا کند. (صحیفه امام، ج8، ص445)
یک قدم عقب بنشینیم شکست می خوریم
اگر امروز اسلام سیلى بخورد، دیگر سربلند نمىکند. به خاطر اسلام باید مقدارى از ناراحتىهایمان را کنار بگذاریم. من که قریب هشتاد و پنج ساله هستم، با ضعف بسیار آن قدر که براى من ناراحتى و خستگى هست براى شماها نیست. اگر بنا باشد کنار رویم من باید کنار روم. ولى همه وارد در میدانى شدهایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم شکست مىخوریم.(صحیفه امام، ج18، ص274)
فلسطین اگر یک قدم عقب برود ...
و ملت فلسطین بداند که اگر یک قدم عقب بگذارد راجع به همین معنایى که الآن در دست دارد، دوباره بر مىگردد به آن حال اول.(صحیفه امام، ج20، ص473)
نظرات بینندگان