فریاد سوختگان طنین انداز شد:
شورایی که درد است و درمان نیست / معتادان آمدند اما مسئولین غایب بودند
جلسه ی پر از تجربه فقط با حضور تعداد اندکی از دست اندرکاران دغدغه مند کاهش و ریشه کنی اعتیاد برگزار شد، اگر چه دوربین هایی بود که به ثبت و ضبط لحظات بپردازند اما باز هم در روزی به نام و برای معتادان، جای خالی شورای به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر که بیش از اینکه درمان باشد دردی است برای معتادان خالی بود.
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، چقدر دلش میخواست هوشیار باشد و چشمانش را باز نگه دارد تا بتواند حرف های هم درد هایش را گوش کند حرف کسانی که به قول آقا محسن این ماجرا، هم درد بودند و هم درمان.
بر روی صندلی نشسته بود و با دقت به گفته های دکتر صفا مشاور برنامه، گوش میداد و سرش را گاهی به نشان تایید و گاه به نشان چرت زدن از سر خماری پایین و بالا میبرد.
در میان حاضران بیمار، از همه جوان تر بود آنقدر جوان که با دیدن چرت زدن های پی در پیش اشک در چشمانم جاری شد و از همکارم حسین آقا خواستم تا چند شات کوتاه از او در قاب تصویر برایم ثبت و ضبط کند.
جوان ترین بیمار حاضر در نشست خبری متفاوت آن روز بود و متفاوت ترین برنامه ای که تا کنون برگزار شده بود.
آری جوانی را میگویم که شاید به زور بیست و دو بهار ازعمرش گذشته بود و درست در همسایگی مکان برگزاری نشست خبری فریاد سوختگان، زندگی میکرد و به قول خودش با شنیدن صدای فریاد هم درد هایش آمده بود تا شاید اراده ای در او بیدار شود تا بتواند این خماری و نأشگی را برای همیشه کنار بگذارد.
این بار نه خبر از سالن های خنک و رنگارنگ بود نه خبر از صندلی های ردیف بالا و پایین، بر روی هیچ صندلی هم، جمله رزرو مهمان ویژه هک نشده بود .
همه در یک سطح و با هم برابر بودند، برای دیدن و گفتگوی کوتاه با یکی از دست اندرکاران برنامه کمی زودتر از موعد مقرر آمده بودم.
اولین نشست خبری بود که دیگر کسی منتظر آمدن مسئولین و شنیدن آمار و ارقام های غیر واقعی و عملکرد نمادین شان نبودند، بلکه این جمع خود گویای عملکرد نابخردانه کسانی بود که هر روز و هر لحظه پشت تریبون های این شهر حاضر میشوند و از عملکرد یکدیگر تجلیل میکنند، عملکردی که فقط بر روی کاغذ واقعی و قابل درک است، اما حالا با دیدن این صحنه ها تناقض در گفتار و آمارشان را بیش از پیش احساس و درک میکنم.
بر روی صندلی نشسته بود و با دقت به گفته های دکتر صفا مشاور برنامه، گوش میداد و سرش را گاهی به نشان تایید و گاه به نشان چرت زدن از سر خماری پایین و بالا میبرد.
در میان حاضران بیمار، از همه جوان تر بود آنقدر جوان که با دیدن چرت زدن های پی در پیش اشک در چشمانم جاری شد و از همکارم حسین آقا خواستم تا چند شات کوتاه از او در قاب تصویر برایم ثبت و ضبط کند.
جوان ترین بیمار حاضر در نشست خبری متفاوت آن روز بود و متفاوت ترین برنامه ای که تا کنون برگزار شده بود.
آری جوانی را میگویم که شاید به زور بیست و دو بهار ازعمرش گذشته بود و درست در همسایگی مکان برگزاری نشست خبری فریاد سوختگان، زندگی میکرد و به قول خودش با شنیدن صدای فریاد هم درد هایش آمده بود تا شاید اراده ای در او بیدار شود تا بتواند این خماری و نأشگی را برای همیشه کنار بگذارد.
این بار نه خبر از سالن های خنک و رنگارنگ بود نه خبر از صندلی های ردیف بالا و پایین، بر روی هیچ صندلی هم، جمله رزرو مهمان ویژه هک نشده بود .
همه در یک سطح و با هم برابر بودند، برای دیدن و گفتگوی کوتاه با یکی از دست اندرکاران برنامه کمی زودتر از موعد مقرر آمده بودم.
اولین نشست خبری بود که دیگر کسی منتظر آمدن مسئولین و شنیدن آمار و ارقام های غیر واقعی و عملکرد نمادین شان نبودند، بلکه این جمع خود گویای عملکرد نابخردانه کسانی بود که هر روز و هر لحظه پشت تریبون های این شهر حاضر میشوند و از عملکرد یکدیگر تجلیل میکنند، عملکردی که فقط بر روی کاغذ واقعی و قابل درک است، اما حالا با دیدن این صحنه ها تناقض در گفتار و آمارشان را بیش از پیش احساس و درک میکنم.
دو نشست خبری متفاوت ومتناقض
درست صبح همین روز که چهارمین روز از هفته مبارزه با مواد مخدر بود به دو نشست خبری متفاوت و کاملا متناقض دعوت شده بودم، یکی نشست خبری شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان فارس که در آن باید گوشه ای می نشستم و همانند میرزا بنویس ها آمار و ارقام و عملکرد کسانی را ثبت و ضبط میکردم که هیچ کدامش در عمل واقعی نبوده و نمودی در شهر نداشتند و فقط برای تجلیل از کسانی گرد هم جمع شده بودند که برخی از آنها تا کنون حتی از نزدیک هم با یک معتاد خیابانی در حال مصرف هم کلام نشده بودند و دیگری نشست خبری فریاد سوختگان که برای اولین بار در استان فارس و شاید کشور رقم میخورد.
در این نشست خبری که به همت معاونت اجتماعی سپاه فجر فارس برگزار شد، اگر چه در قالب پوستری زیبا و شکیل ساعت و مکان و مدعوین جلسه اطلاع رسانی شده بود اما تنها کسانی آمده بودند که واقعا کنترل و کاهش اعتیاد دغدغه اصلی شان بود.
دیگر مدعوین هم، که معتادان متجاهر و بهبودیافتگانی بودند که اکنون و پس از سالها مصرف مواد مخدر به چرخه زندگی و آغوش خانواده و جامعه بازگشته بودند.
معتادان برای دیدن و شنیدن حرف های افرادی آمده بودند که خود روزی خمارتر و مست و مدهوش تر از آنان، مهمان تک تک خیابانهای شهر شیراز بودند اما حالا با اراده ای پولادین و گامهایی استوار بازگو کننده علل بیماری خود و علت بازگشت به زندگی بودند.
اگر چه مکان برگزاری جلسه چندان مناسب حضور کت و شلوار اتو کشیده های ادارات و سازمانهای متولی مبازره با مواد مخدر نبود، اما ای کاش تنها یک نفر از آنهایی که با افتخار پشت تریبون جلسات اعلام میکنند ما در سال این تعداد معتاد متجاهر را از سطح شهر جمع آوری کرده ایم آمده بودند و فریادهای در گلو خفه شده امین جوان بهبود یافته ی جمع حاضر، آیت پدر زجر کشیده ی محله و محسن پسر نازپرورده اما شیطان خانواده ای مذهبی را می شنیدند.
ای کاش تنها یکی از 18دستگاه متولی مبازره با مواد مخدر آمده بود تا با جوان بیست و دوساله ی معتاد منطقه دروازه اصفهان محله امامزاده سید ذوالفقار، محمود اهوازی بازیکن نامبر وان سابق تیم استقلال اهواز و خانم غلامی شاعر شعرهای قافیه دار شهر آشنا شده بود.
اما دریغ که این جلسه ی پر از تجربه فقط با حضور تعداد اندکی از دست اندرکاران دغدغه مند کاهش و ریشه کنی اعتیاد برگزار شد، اگر چه دوربین هایی بود که به ثبت و ضبط لحظات بپردازند اما باز هم در روزی به نام و برای معتادان، جای خالی شورای به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر که بیش از اینکه درمان باشد دردی است برای معتادان خالی بود.
نشست خبری متفاوت فریاد سوختگان طنین صدای کسانی است که هم درد هستند و هم درمان ، رهنمودهای دکتر درودی که خود آسیب دیده از این بلای خانمان سوز بوده و حالا پس از سالها زجر و رنج یاری گر و نجات دهنده هم دردان خود شده و یا محسن که 16سال پاکی دارد و تمام این سالها در مسیر یاری و هدایت و حمایت معتادین گام برمی دارد.
کسی که شاید اگر در مکان و یا زمان دیگری او را می دیدم و از زبان شخص دومی میشنیدم که روزی معتاد و سرگردان همین کوچه و خیابان ها بوده هرگز باورم نمی شد.
در این نشست خبری که به همت معاونت اجتماعی سپاه فجر فارس برگزار شد، اگر چه در قالب پوستری زیبا و شکیل ساعت و مکان و مدعوین جلسه اطلاع رسانی شده بود اما تنها کسانی آمده بودند که واقعا کنترل و کاهش اعتیاد دغدغه اصلی شان بود.
دیگر مدعوین هم، که معتادان متجاهر و بهبودیافتگانی بودند که اکنون و پس از سالها مصرف مواد مخدر به چرخه زندگی و آغوش خانواده و جامعه بازگشته بودند.
معتادان برای دیدن و شنیدن حرف های افرادی آمده بودند که خود روزی خمارتر و مست و مدهوش تر از آنان، مهمان تک تک خیابانهای شهر شیراز بودند اما حالا با اراده ای پولادین و گامهایی استوار بازگو کننده علل بیماری خود و علت بازگشت به زندگی بودند.
اگر چه مکان برگزاری جلسه چندان مناسب حضور کت و شلوار اتو کشیده های ادارات و سازمانهای متولی مبازره با مواد مخدر نبود، اما ای کاش تنها یک نفر از آنهایی که با افتخار پشت تریبون جلسات اعلام میکنند ما در سال این تعداد معتاد متجاهر را از سطح شهر جمع آوری کرده ایم آمده بودند و فریادهای در گلو خفه شده امین جوان بهبود یافته ی جمع حاضر، آیت پدر زجر کشیده ی محله و محسن پسر نازپرورده اما شیطان خانواده ای مذهبی را می شنیدند.
ای کاش تنها یکی از 18دستگاه متولی مبازره با مواد مخدر آمده بود تا با جوان بیست و دوساله ی معتاد منطقه دروازه اصفهان محله امامزاده سید ذوالفقار، محمود اهوازی بازیکن نامبر وان سابق تیم استقلال اهواز و خانم غلامی شاعر شعرهای قافیه دار شهر آشنا شده بود.
اما دریغ که این جلسه ی پر از تجربه فقط با حضور تعداد اندکی از دست اندرکاران دغدغه مند کاهش و ریشه کنی اعتیاد برگزار شد، اگر چه دوربین هایی بود که به ثبت و ضبط لحظات بپردازند اما باز هم در روزی به نام و برای معتادان، جای خالی شورای به اصطلاح مبارزه با مواد مخدر که بیش از اینکه درمان باشد دردی است برای معتادان خالی بود.
نشست خبری متفاوت فریاد سوختگان طنین صدای کسانی است که هم درد هستند و هم درمان ، رهنمودهای دکتر درودی که خود آسیب دیده از این بلای خانمان سوز بوده و حالا پس از سالها زجر و رنج یاری گر و نجات دهنده هم دردان خود شده و یا محسن که 16سال پاکی دارد و تمام این سالها در مسیر یاری و هدایت و حمایت معتادین گام برمی دارد.
کسی که شاید اگر در مکان و یا زمان دیگری او را می دیدم و از زبان شخص دومی میشنیدم که روزی معتاد و سرگردان همین کوچه و خیابان ها بوده هرگز باورم نمی شد.
سردی رابطه بین والدین و بی تفاوتی خانوادگی در دوران کودکی و نوجوانی یکی از علل اعتیاد
فردی که سردی رابطه بین والدین و بی تفاوتی خانوادگی اش در دوران کودکی و نوجوانی او را در سن 14سالگی به سمت مصرف مواد کشانده بود اما پس از 14سال مصرف مداوم روزی از در به در بودن و سرگردانی خسته شده و با دیدن درد کشیدن دوستانش تصمیم به بازگشت به زندگی گرفته و حالا 16سال پاکی دارد.
آیت نیز پشت تریبون آزاد این نشست رفت و گفت: من آیت هستم یک بهبود یافته، کسی که دارم سعی میکنم به جامعه برگردم تا بتوانم به عنوان یک فرد مفید هم برای خودم و هم جامعه موثر باشم.
آیت درد اعتیاد را معضل سنگینی دانست که رهایی از آن کار بسیار دشواری است کاری که اراده و همتی میخواهد به وسعت تمام عمر، او میگوید: من آمده ام در این برنامه که به مسئولین بگویم با این همه شعار تا حالا برای من و امثال من چه کار موثری انجام داده اید؟
وی بر این باور است که زمینه باید فراهم شود و اجتماع نیز این بستر سازی را انجام دهد که فرزند من و امثال او در جامعه به درستی زندگی کنند، این وظیفه خانواده، آموزش و پرورش و جامعه است که به آنان در مورداعتیاد سختی های آن و معضلات مواد آموزش دهد و آگاهی سازی کند.
دغدغه معیشت خانواده بزرگترین معضل معتادان درحال ترک
او از درد دل هایش و بیکاری و بی پولی پس از ترک میگوید، از روز و شب هایی که نباید لغزش کند و باید برای پاک شدن در خانه بماند، اما دغدغه فراهم نمودن معیشت خانواده این اجازه را نمیدهد و مجبور است باز به محیطی برگردد که وسوسه بازگشت به مواد را مانند خوره به جانش می اندازد.
این پدر درد کشیده میخواهد فکری شود برای معتادانی که قصد ترک دارند اما پس از پاکی جایگاهی در اجتماع و بین مشاغل مختلف ندارند.
و اما امین، جوان تحت درمانی که با فریاد بلند شهدای مبارزه با مواد مخدر را خون بهای خود و دیگر معتادان میداند و با یک بیت شعر صحبتش را آغاز میکند و میگوید: چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد.
امین که یازده سال پاکی دارد و اکنون هیچ ماده مخدری مصرف نمیکند خطاب به معتادان حاضر در جمع میگوید: به خوبی حال تک تک شما را درک میکنم چون دردهایتان را با جان و دل لمس کرده ام اما او این معجزه را مدیون هم دردهای خود میداند که در گذشته همانند یک استاد و یک پزشک ماهر کنارش ماندند تا او ترک کند.
او حالا به عنوان یک درمانگر آمده است تا به بیماران در حال مصرف بگوئید تا کنون هیچ مسئولی از هیچ سازمانی جوابگوی من معتاد نبوده است چون درد ما را درک و لمس نمیکنند.
این جوان بهبود یافته گفت: امروز به عنوان یک درمانگر به اینجا آمده ام تا دانه ای درمانی بکارم تا شاید حتی یک نفر از حاضرین جمع که به بیماری اعتیاد مبتلا هستند در آینده برداشت کنند.
این پدر درد کشیده میخواهد فکری شود برای معتادانی که قصد ترک دارند اما پس از پاکی جایگاهی در اجتماع و بین مشاغل مختلف ندارند.
و اما امین، جوان تحت درمانی که با فریاد بلند شهدای مبارزه با مواد مخدر را خون بهای خود و دیگر معتادان میداند و با یک بیت شعر صحبتش را آغاز میکند و میگوید: چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد، چه نکوتر آنکه مرغی ز قفس پریده باشد.
امین که یازده سال پاکی دارد و اکنون هیچ ماده مخدری مصرف نمیکند خطاب به معتادان حاضر در جمع میگوید: به خوبی حال تک تک شما را درک میکنم چون دردهایتان را با جان و دل لمس کرده ام اما او این معجزه را مدیون هم دردهای خود میداند که در گذشته همانند یک استاد و یک پزشک ماهر کنارش ماندند تا او ترک کند.
او حالا به عنوان یک درمانگر آمده است تا به بیماران در حال مصرف بگوئید تا کنون هیچ مسئولی از هیچ سازمانی جوابگوی من معتاد نبوده است چون درد ما را درک و لمس نمیکنند.
این جوان بهبود یافته گفت: امروز به عنوان یک درمانگر به اینجا آمده ام تا دانه ای درمانی بکارم تا شاید حتی یک نفر از حاضرین جمع که به بیماری اعتیاد مبتلا هستند در آینده برداشت کنند.
امین که به گفته خودش 8 سال کارتن خواب هفت دروازه های شهر شیراز بوده و اکنون به عنوان یک بهبود یافته ی درمانگر، پشت تریبون برنامه فریاد سوختگان حاضر شده است،می گوید:اگر قرار باشد من و همدرد هایم خون بهای مسئولانی شویم که با وعده های دروغین و امار و ارقام غیر واقعی برای خود جایگاه میخرند،این اصلا کار درستی نیست و دین ما بر گردن آنهاست.
وی در ادامه درد دل هایش درخواستی هم از مسئولینی کردکه هنوز ذره ای همت و غیرت انقلابی در وجودشان برجای مانده استو خطاب به آنان گفت: من همین جا ازکلیه مسئولین،از سازمان بهزیستی کشورو دستگاه های قضایی تقاضا میکنم کار ریشه ای و موثر انجام دهند.
امین به چهار ره جوی خود اشاره کرد که چند ماه پیش توسط بهزیستی جمعآوری و به مرکز ماده 16 منتقل شده بودند اما چهار روزپیش در کوزهگری مشغول مصرف مواد بوده اند و ادامه داد: دلیل اصلی این اتفاق بحران مالی و بحران بیکاری است که گریبان همه معتادان را پس از ترک و یا آزادی از زندان میگیرد و موجب بازگشت مجدد آنان بهدامن هیولای اعتیاد می شود.
این معتاد بهبود یافته درپایان گفت: درمان اعتیاد یک کار انفرادی نیست بلکه نیاز به یک همت دست جمعی و کار تیمی دارد تا یک بیمار مصرف کننده مطمئن شود پس از ترک سرپناه، درامد و یک زندگی لااقل معمولی در انتظارش است.
لازم به ذکر است که در این نشست خبری تیم تصویر برداری و تدوین پایگاه تحلیلی خبری شیرازه نیزما راهمراهی کردند که ادامه گزارش و گفتگو ها به همراه تصاویر و عکس های اثرگزار برنامه در شماره بعد منتشر خواهد شد.
انتهای پیام/س
نظرات بینندگان