در عاشورا چه گذشت
به گزارش سرویس اجتماعی شیرازه، روز دهم محرم معروف به عاشورا بزرگترین و سرنوشتسازترین جنایت تاریخ رخ داد، در این روز امام حسین علیهالسلام که شب قبل از واقعه را برای عبادت مهلت خواسته بود، پس از نماز صبح ، سپاه خویش را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار داد.
فرماندهى بخش میمنه را به ((زهیر بن قین )) ، فرماندهى بخش میسره را به ((حبیب بن مظاهر)) واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد. بیرق سپاه را به برادرش عباس بن على علیه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد و خیمه ها را در پشت سر قرار داد.
امام علیه السلام براى پیش گیرى از نبرد و خون ریزى نیروهاى دو طرف ، تلاش زیادى به عمل آورد و از هر راه ممکن مى خواست از کشتار مسلمانان جلوگیرى نماید و خون کسى بر زمین نریزد. ولى دشمن به هیچ صراطى مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادى پاسخ مثبت و کار ساز نمى داند و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزى بود.
روایت شده عمر بن سعد با انداختن نخستين تير، رسما جنگ را آغاز كرد و گفت: نزد عبيدالله شهادت دهيد كه من نخستين تير را رها كردم. عمر بن سعد خطاب به كوفيان گفت: منتظر چه هستيد! اينان يك لقمه براي شما هستند.
زماني كه عمربن سعد تير انداخت، ديگر سپاه ابن زياد نيز شروع به تير اندازي كرد. (فلمّا رمي عمر، ارتمي الناس) به گزارش ابن اعثم: باران تير (و أقبلت السهام كأنّها المطر) از سوي كوفيان به سوي اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ شدت گرفت و امام فرمود: اينها قاصد اين قوم به سوي شماست؛ براي مرگي كه چارهاي از پذيرش آن نيست، آماده باشيد.
پس از آن دو گروه بر يكديگر حمله كردند و ساعتي از روز را به طور دسته جمعي با يكديگر جنگيدند، به طوريكه بنا به برخي اخبار پنجاه و اندي از اصحاب امام حسين ـ عليه السلام ـ بهشهادت رسيدند.
در اين وقت، امام دستي به محاسنش كشيد و فرمود: غضبخدا بر كساني كه متحد بر كشتن فرزند دختر پيامبرشان شدند، شديد خواهد بود. به خدا سوگند كه تسليم آنان نخواهم شد تا با محاسني خونين خدا را ملاقات كنم (و اللّه ما أجبتهم الي شيء ممّا يريدونه أبدا حتي ألقي الله و أنا مخضّب بدمي.)
در اين حمله، بسياري از اصحاب با تيرهايي كه بر بدنشان فرود آمد، به شهادت رسيده يا زخمي شدند. (فما بقي واحد من أصحاب الحسين الاّ أصاب من رميهم سهم).
اين افراد جمعا 28 نفر از اصحاب و ده نفر از موالي امام حسين و پدرشان امام علي ـ عليهما السلام ـ بودند كه در مجموع 38 نفر ميشدند. اينها افرادي هستند كه اساسا فرصت نبرد تن به تن پيدا نكرده و در تيراندازي نخست كوفيان به شهادت رسيدند. پس از آنشمار اندكي از ياران امامحسين ـ عليه السلام ـ باقي ماندند؛ كساني كه به نوعي مبارزه تن به تن با سپاه ابن زياد داشتند.
از اين پس، باقي مانده اصحاب به صورت تك تك در مبارزه تن به تن يا هجوم بخشهايي از سپاه ابن زياد به شهادت رسيدند. اين افراد شجاعانه ميجنگيدند و از آنجا كه هيچ گونه تعلّقخاطري در آن لحظه به دنيا نداشتند، با تمام وجود به جنگ با افراد رفته ومردانه نبرد ميكردند.
بعدها يكي از كساني كه در كربلا همراه عمر بن سعدبود، حكايت چگونه جنگيدن اين افراد را شرح داد: كساني كه دست در قبضهشمشير داشته، مانند شير ژيان بر ما ميتاختند و قهرمانان را از چپ و راستفرو ميريختند؛ آنان آماده مرگ بودند؛ امان نميپذيرفتند؛ در مال دنيا رغبتينداشتند؛ هيچ فاصلهاي ميان ايشان و مرگ نبود و در پي مُلْك نبودند. اگر ما دربرابرشان نميايستاديم، همه سپاه را از ميان برده بودند.
یاران امام حسین علیه السلام یکى از دیگرى با انگیزه ایمان و اعتقاد، از آن حضرت اجازه رزم گرفته و وارد صحنه مى شدند و سرانجام شرافتمندانه جام شهادت را سر مى کشیدند. تعدادى از یاران امام علیه السلام تا پیش از ظهر عاشورا به همین نحو به شهادت رسیدند.
هنگام ظهر امام (ع) دستور داد که جنگ را متوقف کرده و همگى به نماز پردازند. پیشنهاد امام حسین علیه السلام مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان به نبرد خود ادامه مى دادند. امام حسین به ناچار، یکطرفه جنگ را متوقف کرد و با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ ) به جاى آورد. یاران آن حضرت دو دسته شده ، دسته اى به نماز امام علیه السلام اقتدا کرده و دسته اى دفاع مى نمودند. پس از نماز جنگ از سر گرفته شد.
تا اين زمان هنوز شماري از ياران امام حسين ـ عليه السلام ـ سرپا بودند و بهدفاع از آن حضرت، در برابر حملات دشمن مقاومت ميكردند. در همين نبردها بود كه ياران، تك تك به شهادت ميرسيدند.
شروع به نبرد از سوي اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ ، زماني رخ داد كه ازياران كسي باقي نمانده بود. (فلم يزل أصحاب الحسين يُقاتلون و يُقْتلون حتيلم يبق معه غير أهل بيته) آن گاه اهل بيت وارد كارزار شده و شماري از آنان بهشهادت رسيدند.
امام حسین علیه السلام پس از آن که همه یاران خود را از دست داد، به مبارزه پرداخت . آن حضرت ، زخم هاى فراوانى را در میدان مبارزه متحمل شد، تا آن که بر اثر کثرت جراحات به زمین افتاد.در آن حال نیز دشمنان رهایش نکرده و با ابزارهاى گوناگون بر بدنش ضرباتى وارد آوردند. سرانجام ، آن حضرت تاب و توان از کف داد و بر خاک گرم کربلا بر زمین افتاد و به گونه ای که در مقاتل ذکر شده سر مطهرش از پیکر جداشد و به شهادت رسید.
سپاه عمر بن سعد، به ویژه دسته نابکار شمر، پس از شهادت امام حسین علیه السلام به خیمه هاى آن حضرت یورش برده و خیمه ها را غارت کردند و چهارپایان ، لباس ها، صندوق ها، اسلحه ها و خوراکى ها را به یغما بردند. آنان ، حتى حریم اهل بیت علیه السلام را مراعات نکردند و زیور و لباس هاى زنان را از آن ها ستاندند،پس از پایان غارت، خیمه ها را به آتش کشیدند. در این هنگام ، کودکان و زنان بى سرپرست ، از خیمه ها بیرون آمده و به بیابان هاى اطراف گریختند.
عمر بن سعد در عصر عاشورا براى خوش خدمتى بیش تر و اعلام وفادارى به عبیدالله بن زیاد و خاندان بنى امیه ، دستور داد سر بریده امام حسین علیه السلام را با شتاب به کوفه ببرند و عبیدالله بن زیاد را از پایان یافتن غائله کربلا با خبر گردانند.
انتهای پیام/ح