جانباز و روایتگر دفاع مقدس:
رزمندگان جبههها جان و جهانشان در کف دستانشان بود
جانباز و روایتگر دفاع مقدس گفت: شهدای تخریبچی ایران از جمله شهدای مظلوم دوران دفاع مقدس بودند، مثل شهدای غواص که با دستان بسته و مظلومانه به شهادت رسیدند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه» حاج علی اکبر فیاض بخش، روایتگر جنگ، همان مرد بی ادعای جبههها و عملیاتهای بی شمار دوران تابناک و طلایی دفاع مقدس و تخریبچی دریادل و شجاعی که بیشتر فرماندهان ارشد جنگ و بزرگان انقلابی او را به درستکاری و صداقتش خوب میشناسند و حرف و قول او را سند معتبر میدانند، از دوران دفاع مقدس روایت میکند.
او را بر خصلت دائمی استهباناتیها که همانا مهماننوازی و پذیرایی از مسافران این دیار زیباست میشناسم و شخصاً وی را فردی خداجو، مومن واقعی و دل بریده از مادیات دنیا و البته دستگیری کننده از محرومان و ضعیفان یافتم.
حاج علی اکبر بهعنوان معتمد مردم دیار استهبان فردی فعال در مشارکتهای اجتماعی است و در نهایت اینکه حضورش در خیریهها و امور
عامالمنفعه، هیات امناها و شوراهای محلی، مساجد، بقاع متبرکه، اصناف و بازاریان و کسبه و همسایگان، مراکز دینی و فرهنگی، بسیج محلات و...به جز خیر و منفعترسانی به عموم نیست.
فرصتی دست داد تا در دقایقی کوتاه بخشی از سالها خاطرات پرشمار او از دوران حضور پرثمرش در جنگ ۸ ساله را در جمع مردم و خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران استهبان بشنویم و پس از اندکی تلخیص و ویرایش تقدیم شما مخاطبان گرامی این رسانه پربار کنم.
آنچه در ادامه میآید خلاصهای از خاطرات حاج علی اکبر فیاض بخش است که با هم مرور خواهیم کرد.
برپایی یادوارههای تخصصی شهدای مختلف فراموش نگردد
فیاض بخش جانباز و روایتگر دفاع مقدس با بیان بخشی از خاطرات دوران جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران و یادآوری سختیها، رنجها و محرومیتهای رزمندگان شجاع و بصیر کشورمان در این دوران فراموش ناشدنی گفت: شهدای تخریبچی ایران از جمله شهدای مظلوم دوران دفاع مقدس بودند، مثل شهدای غواص که با دستان بسته و مظلومانه به شهادت رسیدند.
وی افزود: در شهر و شهرستان استهبان شهدای بزرگی هستند که تعدادی از آنها از شهدای تخریبچی میباشند و لازم است گاه و بیگاه یاد و خاطره این شهدا بویژه شهدای تخریبچی که مظلوم و گمنام بوده و هستند یادشان کنیم و بر ارواح پاک و نورانی آنان سلام و صلوات هدیه نماییم.
به عقیده این روایتگر هشت سال دفاع مقدس در یادوارههای شهدا در کشور و خصوصا در شهر شهید پرور استهبان باید تنوع ایجاد کرد و چنین برنامههایی جذابیت داشته باشد تا مردم و خصوصا نوجوانان و قشر جوان شهرمان با دلاورمردیهای شهدا و رزمندگان شهر و دیارشان بیش از پیش آشنا شوند.
فیاضبخش ادامه داد: حقیقتا جای برپایی یادوارههای تخصصی شهدای غواص، شهدای سنگرسازان بیسنگر، شهدای اطلاعات و عملیات، شهدای موتوری و دیگر شهدای شاخص جنگ در استهبان خالیست.از خلبان تیز پرواز" سردار خرازیان" که از یادگاران دوران ۸ سال دفاع مقدس بودهاند، دعوت گرفتهام تا انشاالله با حضورش برنامههای متنوع شهید و شهادت و دفاع مقدس برگزار گردد و مسائل ناگفته توسط این بزرگوار و دیگر قهرمانان شجاع ارتش و سپاه که یک به یک دعوت میشوند، بازگو شود تا نسلهای امروز و بعد از ما بدانند که جهاد در راه خدا چقدر با ارزش است و یا چه زیباییها در دوران دفاع مقدس توسط رزمندگان و شهدا رقم خورد یا اینکه بدانند که این امنیت موجود کشور به این سادگی به دست نیامده و قدرت امروز ایران از همین شهدا ، جانبازان ، ایثارگران ، صبر و مقاومت خانوادههای معظم شاهد و ایثارگر است.
۳۴ کشور دنیا در جنگ عراق با ایران تجهیزات نظامی به رژیم بعثی میفرستادند.
این جانباز و رزمنده تخریبچی دفاع مقدس با بیان اینکه در بین شهدای عزیزمان شهدای تخریبچی شاید بتوان گفت اینها قبل از شهادتشان، جسمشان به ظاهر برروی زمین بود اما قبل از شهادت روحشان به ملکوت اعلی پیوسته شده و آسمانی شده بود، اظهار کرد: انسانهایی فوق العاده از جان گذشته و فداکار و عاشق امام و دوستدار وطن که از هیچ چیزی جز خدا واهمه نداشتند و جان و جهانشان همیشه و هر لحظه در کف دستانشان بود تا همه را بی هیچ عذر و بهانه یا بدون هیچ تعلقات خاطر و دلبستگیهایی به مردم خویش و کشورشان و به ارزشهای دین خدا اهدا کنند.
وی افزود: آنان در شهادت شریک شده بودند و زمانی که کیلومترها معبرها را باز کردند و سیم خاردارها را کنار زدند و تلههای انفجاری را خنثی کردند و مینهای دشمن بعثی را پاکسازی کردند و به سختی به اجرای ماموریتهای محوله میپرداختند، یک به یک راه شهادت را در پیش گرفتند و به لقا الله رسیدند؛ کار و تلاش بچههای تخریبچی جنگ بسیار سخت و طاقت فرسا بود و کمتر کسی جرات و جسارت داشت به دشمن و امکانات انها نزدیک شود اما آنها با آن دل و جرات و ایثار و از خودگذشتگی وصف ناشدنی به جنگ و مقابله با دشمن رفتند و اهدافشان را آنگونه که همه ما میدانیم شجاعانه و جسورانه خنثی کردند و راه را برای پیشرفتهای رزمندگان کشورشان باز کردند.عبور از موانع سخت و پیچیده و مرگبار دشمن و این همه خاکریزها و مینهای متعدد و متنوع که لشکر صدام در تمام بخشهای اشغالی کشورمان به کار گذاشته بود به این راحتیها که نبود.شهدای تخریب چی از همه چیزشان گذشتند و فقط با خدا معامله کردند و چه معاملهای سودمندتر از معامله باخداست؟
به گفته وی تخریبچیها از تمام متعلقات مادی دنیا گذشتند،حتی از زن و فرزند و اموال و خاندانشان گذشتند، آنهم فقط به خاطر رضایت خدا و جهاد در راه او بود که اینگونه مصمم بودند.در جنگ نابرابر عراق با ایران ۳۴ کشور دنیا به عراق مهمات و تجهیزات میدادند تا ما را شکست بدهند اما تلاش و غیرت شهدای تخریبچی و غواص و امثالهم نگذاشت دشمن به اهداف خود در جنگ ۸ ساله برسد.ایتالیا انواع مینهای جنگیاش را برای عراق میفرستاد. فرانسه هواپیماهای میراژ و عربستان آواکسهایش را برای صدام میفرستادند. مصریها بهترین کنسروهایشان رابرای سربازان عراقی میفرستادند.
دشمن بعثی از هیچ اصول و قواعد انسانی در جنگ تبعیت نمیکرد.
این روایتگر جنگ ادامه داد: دشمن بعثی در جنگ خودش با ایران بر اساس اصول و قواعد جنگ جوانمردانه به پیش نرفت و همواره در صدد تخریب و ضربه به زیرساختهای کشور ما به هر عنوان و به هر دلیل نامشخصی بود؛ ما اگر به یک میدان مین یک هکتاری نگاه کنیم در طول جنگ شاهد انواع مینهای منور دشمن بودیم که شبها برای اطلاع از خطر و یا شناسایی وضعیت ما روشن میکرد. مین منوری که هر کدامشان به اندازه ۲۵ هزار عدد شمع یا در حد چندصد پروژکتور و نورافکن قوی میتوانست محوطه وسیعی از جبهه را روشن کند.مین منور در عرض یک یا دو دقیقه روشن و۲۴۰۰ درجه حرارت داشت.
او میگوید: دشمن در لحظه پرتاب منورهایش سر از کمین خود بیرون میکرد و متوجه افراد و حیوانات و یا اشیاء و سرو صداهای پیرامونی،خار و خاشاک و خطرات احتمالی اطراف خود میشد؛ در بسیاری از عملیاتها و در فواصل بسیار نزدیک ما با دشمن، جوانان و مردان عزیزی را در حین انجام عملیات تخریب و... ازدست دادیم و شهید شدند که به هنگام شهادتشان هرگز صدایی از آنان در نیامد تا مبادا عملیاتها لو برود یا دشمن بفهمد و آتش سنگینش را بر سر و روی ما مضاعف کند و اینگونه شهیدها را تقدیم نظام و انقلابمان کردیم.
به اعتقاد این جانباز هشت سال دفاع مقدس، اگر رزمندگان تخریب چی دوران جنگ در جبهه و در حین تخریب مواضع دشمن دچار کوچکترین اشتباه محاسباتی در خنثی کردن مین یا تلههای انفجاری میشدند، کار همه ما ساخته بود زیرا اولین اشتباه مربیان تخریب آخرین اشتباه محسبوب میشد. بچه های تخریب چی دوران دفاع مقدس خیلی خون دلها خوردند و رنج بسیار کشیدند و کسی نفهمید و به کسی هم نگفتند که بر ما چه گذشت. امروز هم برخی از رزمندگان دوران جبهه و جنگ و یادگاران دفاع مقدس دل خوشی از بیان خاطراتشان ندارند چون یاداوری خاطرات تلخ جنگ انها را آزار میدهد و بغض گلویشان را میگیرد و اشک از چشمانشان جاری میشود.
رزمندگانی که نماز شبشان در سنگر و جبهه ترک نمیشد ،گاه و بیگاه شوخیهای بامزهای هم داشتند.
این راوی جنگ با بیان رسای خود بخشی از خاطرات شیرین افرادی را به تصویر کشید که برای دیدار فرزندشان امده بودند: خدا رحمت کند اقای ایت اله"حاج سید حسین ایت الهی"امام جمعه جهرم و"حاج اقا مهربان" روحانی جهرمی و پدر دو شهید را که برای دیدن بچههای تخریب به جبهه امدند، "حاج اقای رحیمی"هم که نماینده اسبق برازجان و بعدها امام جمعه استهبان شد هم به جبهه برای دیدن ما امد، بچه های جهرم و برازجان،استهبان و لامرد حاج اقا مهربان را نگه داشتند و شهید"سید عبداله بیگدلی" از لامرد را دید که رفته یک جایی به انزوا نشسته و به او گفت:چه شده ؟چرا ناراحتی؟ اوهم گفت: من مادرم و خواهرم و پدرم و برادر عموم و همه قوم و خویش و فامیلم اسیرند،اما فرمانده اجازه به مرخصی رفتن را به من نمیدهد.حاج آقا مهربان هم که خبر از هیچ جا نداشت دست سید عبداله بیگدلی را گرفت و رفت سراغ "حسین اینانلو" فرمانده تخریب چی ها و گفت: مگر تو رحم و مروت نداری که این همه قوم و خویش و کس و کارش اسیره اما تو نمیگزاری اینها به مرخصی بروند؟ فرمانده هم خندید و گفت:بله این بنده خدا رزمنده راست گفته،همه آشناها شون اسیرند.
در منطقه جنوب فارس و در حوالی لامرد جایی است به نام فال و اسیر که فیاصبخش در خاطراتش از آن نام برد و گفت: این بنده خدا از اهالی اسیره و به همین خاطر میگه فامیل و خانوادهاش اسیره، یعنی در شهر اسیر زندگی میکنند. خلاصه بچههای جبهه و تخریبچیها با امام جماعت جبهه خود که پدر دو شهید هم بود تا این صحبت فرمانده را شنیدند،خیلی خندیدند و یک انبساط خاطری بین بچهها پیش آمد.رزمندهها تا این حد با هم صمیمی بودند و گاه با هم برخی شوخیهای بامزه میکردند.
به روایت این جانباز، رزمندگان دوران جنگ برای انجام ماموریتها و رفتن به خط اول عملیاتها به فرماندههای خود اصرار زیاد میکردند و هر کسی خود را مقید میکرد به جای دیگری کاری یا ماموریتی را انجام دهد. رزمندگان نماز شب و مناجاتشان با خدا ترک نمیشد اما از یک سو با هم شوخی و مزاح هم داشتند.
فیاضبخش در ادامه روایت خود از هشت سال مقاومت، میگوید: در بعد از انقلاب هم مکرر ندا میامد که جلو منزل یا محل کار فلان روحانی یافلان شخصیت بمبگذاری شده است، خوب برای خنثی کردن بمب باید مراحلی را طی کرد تا آسیب و خطری متوجه کسی نگردد و به خیلی جاها باید خبر داد و پیش بینیهای زیادی کرد و با ادارات مختلف از جمله با اب و برق و گاز و مخابرات و نیروی انتظامی و اتش نشانی و راهنمایی و رانندگی و...هماهنگی نمود تا خنثی کنندههای بمب بتوانند بمب را با تخصص و مهارت و اموزشی که دیدهاند خنثی کنند.در عملیاتهای جنگ، تخریب چیها هم اینگونه بودند که با بررسی همه جوانب به این کار پر خطر و پر استرس میپرداختند.
برخی از نارنجکهای دشمن فاسد یا ناسالم بود و به محض اینکه ضامن نارنجک کشیده میشد عمل انفجار
صورت میگرفت. این جانباز جنگ این جمله را گفت و یادی از حاج قاسم کرد و افزود: خدا رحمت کند سردار دلها سپهبد شهید "حاج قاسم سلیمانی" را که میگفت؛"هر رزمندهای در منطقه عملیاتی خیبر اگر کاری نکند و فقط از ان مسیر بگذرد جانباز شیمیایی محسوب میشود."در عملیات بزرگ خیبر بود که دشمن، ماسکهای شیمیایی و تقلبی توزیع کرده بود، تعدادی از رزمندگانمان که از این ماسکها استفاده کرده بودند، یکی،یکی شهید میشدند. دشمن در بحث مینهای زمینی از هیچ قاعده و روش مشخصی تبعیت نمیکرد.
مینهای ضد خودرو ضد تانک و ضد نفر بر توسط عراقیها تقریبا در تمامی جغرافیای جنگ پوشیده بود.عراق گاهی چند نوع مین را در یک نقطه از جبهه کار میگذاشت تا رزمندگان را فریب دهد و افراد بیشتری را از ما را به کشتن دهد یا به شهادت برساند.
والدین شهدا،در مدیریت جبههها و هدایت مسیر جنگ نقش آفرین بودند.
وی ادامه داد: در عملیات کودتای نوژه همدان شنیده شد خلبانان ضد انقلاب قصد حمله به تهران و تاسیسات حساس کشور را دارند.امام راحل دستور استفاده از مینهای هوایی داد و این تنها دستور امام برای استفاده از مینهای هوایی بود.ایشان فرمودند اخر باند هواپیما یک تله گذاری کنید طوری که سیستم الکترونیک هواپیماها را از کار انداخته و قدرت پرواز نداشته باشند.امروزه مینهای ضد دریایی توسط بالگردهای سپاه پاسداران در نزدیکترین ناوهای هواپیمایی آمریکا شلیک شد تا اگر زمانی امریکا یا هر دشمن نادانی دست از پا خطا کند انها را با سلاحهای مرگبار و کشتده ساخت داخل از پای دراورند.
در طول تاریخ ۸ سال دفاع مقدس، شجاعتها و رشادتهای زیادی از مردان و زنان ایرانی خصوصا از مردان و زنان استهباناتی و پدران و مادران شهدای استهبانات به چشم خود دیدم.روزی شهید تخریب چی "کریم رییسی" که بیسیم چی سردار شهید "مرتضی جاویدی" بود و در عملیات کربلای ۴ شهید شد به من خبر دادند زنی با شما کار دارد و من با تعجب گفتم با من؟در جبهه؟ آنهم در این شرایط؟مگر میشود؟ گفتند بله از مقر ۳۵ متری اهواز،یک زنی هست که اصرار به دیدن شما دارد
برایم عجیب بود که او چگونه توانسته تا اینجا بیاید انهم یک زنی که راه بلد نیست.باید چهار دژبانی را به سختی رد میکرد تا به دژبانی ما برسد،خلاصه ما هم موتور تریل را روشن کردیم و باطی ۱۵ کیلومتر رفتیم دژبانی محل جبهه و در همین حین بود که هواپیما امد و منطقه را بمباران کرد.
من دقایقی بعد و کمی ان طرف تر دیدم خانمی پشت یک تیر برق ایستاده و مراصدا میزند. دیدم و شنیدم که مادر احمد خرم است که میگفت امدم برا دیدن بچه ام.گفتم اینجا خطرناک است،چرا اینجا امدی؟ گفت: امدهام که فقط بچه ام را ببینم،نیامدهام بچهام را ببرم.
اشک در چشمانم حلقه زد.این مادر عزیز خیلی دل و جرات داشت این همه سختی راه را بیاید و باور کنید اگر همین دژبانی هم بر سر راه او نبود در خط اول جبهه هم می امد و ما اینجور مادران و پدران و فرزندان شجاعی داشتیم که توانستند،جانانه از این کشور دفاع و جنگ را اینگونه مدیریت و هدایت کنند.
انتهای پیام/224224
نظرات بینندگان