شهیدی که اخلاق مداریاش زبانزد خاص و عام بود
شهید سپاسی لقبش علمدار لشکر 19 فجر، رزمنده و فرمانده قابلی بود. هر عملیاتی که فکرش را کنید حاج مجید بوده؛ از خیبر و قدس 3 تا کربلای 4 و 5 و ... و در نهایت والفجر 10.
به گزارش خبرنگار گروه قطعه شهدا پایگاه تحلیلی خبری شیرازه، شهید سپاسی لقبش علمدار لشکر 19 فجر، رزمنده و فرمانده قابلی بود.
حاج مجید متولد اول مهرماه 1340 بود. خیلی زود به جبهه رفت. او جوانی شوخ طبع، رشید و نورانی بود و بر گونه سمت چپش نشانهای داشت. شهید سپاسی خمپاره انداز (خمپاره چی) بود و از طریق دوستی با فرماندههان ردههای پایین ارتش از آنها مهمات میگرفت.
روزی به وسیله یکی از گلوله خمپارههای ارتش، یک جیپ عراقی که در حال حرکت پشت خاکریزهای عراق بود را منهدم کرد. بعداز مدتی در سال 1360 به نیروهای تیپ امام سجاد(ع) پیوست و به عضویت سپاه درآمد. در سال 1362 این تیپ به لشکر 19 فجر تبدیل شد. او عضو فرماندهان گردانهای ادوات (خمپاره و ...) لشگر شد.
سپاسی فوتبالیست بود. غیرتی داشت مثال زدنی، گلزنی بود تمام عیار، فرصتها را از دست نمیداد، او ستاره ستاره ها بود، در زمین فقط راه نمیرفت! میدوید تا پای جان، قصه پا به توپ شدندش را میتوان از ذره ذره خاک تفتیده جنوب پرسید.
توی زمین فوتبال هم اخلاق مداریاش زبانزد همه دوستان بود.
هر عملیاتی که فکرش را کنید حاج مجید بوده؛ از خیبر و قدس 3 تا کربلای 4 و 5 و ... و در نهایت والفجر 10.
در آخرین مسوولیت خود در لشکر به عنوان معاون عملیات لشکر 19 فجر، شب 29 اسفند سال 66، در عملیات والفجر10، در حلبچه بر روی ارتفاعی به نام سه تپان که در کنار دریاچه بندری خان عراق واقع است در حین حمله به نیروهای عراقی به وسیله ترکش خمپاره که به کنار گوشش در شقیقه او اصابت کرد؛ هنگامه اذان صبح، در حالی که ذکر مقدس یا زهرا (س) بر لب داشت به فیض شهادت نایل شد.
حاج مجید سپاسی به یارانش پیوست. آنهم در چه روزی، یک روز مانده به لحظه تحویل سال نو؛ آرامگاه وی در آرامستان دارالرحمه شیراز و در قطعهٔ شهدا واقع است.
بخشی از وصیت نامه شهید سپاسی؛
در وصیتنامه این شهید عزیز آمده است:
«به نام او که همه چیزم از اوست ،به نام او كه زند گي ام در جهت رضايت اوست به نام او كه زندهايم به نام او كه آزاديم و زندگي ام به خاطر اوست شدنم در جهت اوست،بودنم از اوست يادم از اوست ،جانم اوست،مقصودم اوست ،مرامم اوست،احساسش مي كنم با قلبم با ذره ذره وجودم با تمام سلولهايم اما بيانش نتوانم كرد . اي همه چيزم به يادم باش كه بي تو هيچ پوچ خواهم بود. خدايا! آرامش بر ما فرو فرست و به هنگام برخورد با دشمن پايدارمان بدار.»
نظرات بینندگان