دلنوشتههایی از جنس دلتنگی تقدیم به نگین درخشان ایران زمین
به همین منظور از شهروندان خواستیم تا در روز میلاد نگین درخشان ایران زمین، هر یک دلنوشته یا جملهای کوتاه تقدیم به امام رئوف کنند.
آنچه در ادامه
میخوانید سطرهایی است از جنس دلتنگی؛
دلم کمی هوای لطیف میخواهد، فقط کمی، کمی عطر زعفران، کمی رزق حضرتی، چند رج تسبیح شاه مقصود و چند دانه فیروزه شیخ شوشتری، دلم حرم میخواهد. راستش، دلم عشق میخواهد. اصلاً دلم یک امام میخواهد. همه را انکار میکنم، دلم تو را میخواهد یا امام رضا (ع)
دختر نوجوانی که خود را شاهپر معرفی کرده در نوشتهای مختصر اما زیبا به امام رضا(ع) میخواهد تا او را باز مهمان حریم حرمش کند.
آقای مهربونی:
چندسالی بود محبت شما شامل حالم شده و در روز تولدتان جزئی از چندین میلیون زائر شما بودم امیددارم همچون گذشته من و خانوادهام را مورد لطف و عنایت خود قرار داده و همراهمان باشید. تنها خواستهام از شما امام خوبیها رستگاری و حال خوب برای هموطنانم است و شفای بندهای کوچک که نام برده، مدت هاست از مشکلی خود و خانوادهاش رنج میکشند
یا ضامن آهو ضامنم باش
خانم تواناپور از فیروزآباد دل تنگ خود را با
ابیاتی کوتاه روانه حرم امام مهر و کرامت کرده است:
دل من گم شده گر پیدا شد
بسپارید امانات رضا
واگر ازتپش افتاد دلم
ببریدش به ملاقات رضا
ازرضاخواسته بودم شاید
بگذارد که غلامش بشوم
همه گفتندمحال است ولی
دلخوشم من به محالات رضا
نسترن خانم از قادرآباد هم به آخرین زیارت و پابوسی امام رضا اشاره کرده و نوشته:
سلام به آقای مهربانم:
آخرین باری که به پابوست اومدیم با دلی شکسته اومدیم
ولی همونجا بهمون نگاه کردی و التیامی به دلمون دادی که باور کردنی نبود
تو حرف دل ما رو شنیدی و شفاعتمون کردی و خدا دستمون رو گرفت
چقدر خوبه که ضمانت زائرانت رو بدون در نظر گرفتن گناهانشون میکنی
ضامن آهوی مهربان
زهرا خانم نورائی از لامرد هم اینگونه با امام خود درد دل کرده است:
مهربانی را باید درحرمت تفسیرکرد و نور را از چشمان زائرانت خریداری کرد، آنگاه که رو به سوی بارگاهت زلال اشک را ترسیم میکنند.
درحرم تو آسمان تماشائیتراست بخصوص اگرهوا ابری باشد وچایخانه حرمت به راه...
دوست دارم باردیگرازدرب بابالرضا وار دشوم و در گوشهای از صحنت بنشینم و نور و ادب را از چشمان زائرانت برچینم.
چه زیباست وقتی زائر کویت عاشقانه خم میشود و پیشانی را برکاشیهای صحن میگذارد و از س رتسلیم فقط میگوید: شکرت که باردگر مورچهای را فراخواندی به ملک سلیمانیات یارضا(ع)
معصومه خانم از نورآباد نوشت:
برای عاشق دور شدن از عشق همیشه جانفرسا بوده است. وقتی که از عشقت دور باشی حوصله هیچ کس و هیچ چیز را نداری، تنها چیزی که میخواهی این است که زمان بگذرد تا به دیدار معشوق نایل آیی
آقا جانــــم؛ یا امام رضا «ع»؛
چندیست در حریم تو راهم نمیدهند
من بی وفا شدم، تو چرا قهر میکنــی؟
زهرا حسینی با نام مستعار خادمالشهید هم نوشت:
صلّي الله عليــــــــك يــــا علي بن مـوســـــي الـــرّضا
یا امام رضا بی پناهم خسته ام ؛ تنها به دادم میرسی !!!!
یا امام رضا آمدم تا برایت بگویم رازهاى که در دلم پنهان است
تا پیدا کنی چاره ای برای مشکلم
با دلى تنگ و خسته تا به پاى ضریحت آمدم
یا ضامن آهو از تو حاجتم را اجابت بگیرم.
یا رضا میآیم با کوله بارم تا بگویم که تمام دار و ندارم همین است؛ رضا جان
زینب خانم مشهدی از کوهچنار که نامش یادآور مشهدالرضا و دلتنگی برای حرم است نیز دلنوشتهای تقدیم به حضرت دوست کرده است:
ذهنها خالی میگردند؛ دلها همچو جام از عشق به او لبریز میشوند.
در بلندای نامش زمین از عرش به فرش کشیده میشود!
در پستوی صحراهای خراسان عزیزی دلنشین و دلآرا پای بر سلوک خاک میگذارد و ضامن آهو میشود.
ای زیبا ققنوس آفرینش
در این ورطه جویبار خشکیده دلم جزء تو و خالق تو کسی را نمیشناسد.
کمی پرتوقع تشریف دارم؛ اما آقا جان میشود بنده را نیز به چشم غزالی بیپناه ببینی؟!
سعادت آمدن و دیدار شما را که ندارم. میشود دستانم را بگیرید و در آغوش مهربانی و عطوفت خود غرقم کنید؟!
ای ضامن آهو، ای رحمتالله میلاد با سعادت و فرخندهات بر عالم جهانیان همایون باد
خانم قدرتی از بختگان:
سلام امام رضا(ع)
سلام ضامن آهو
در کنار تو نامم سلامت است، سعادت است و دلم در همسایگی خداست، روحم دردهای شفا گرفته است.
دلم را برهنه بر دست گرفتهام و روبه روی تو نماز شدهام. قبله را جز سوی نگاه تو نمیدانم پاسخ سؤالهای آغشته به رنج را جز صدای آینه زار خانهات نمیدانم. پاییزی که چهار فصل غزلهای من است در زیارت رحیمانه تو به هم میریزد.
برگهایی که در من فرو ریختهاند، در کنار تو به شاخساران خویش برمیگردند. تو مرا بشکوفان، تو مرا جواب باش، تو مرا در باران بهبود زندگانی حل کن که من به اعجاز اجدادی تو سخت پابندم.
من به رنگ آسمان قصرت اعتقاد دارم. به گنجشکهای زیارتگاه تو مؤمنم. دل خوشی مناند، جادههایی که به بادیه شرق میرسند.
راحله چراغی:
سلام امام قشنگم، با چشم سر ندیدمت ولی چشم دلم میگه که خیلی زیبایی، میدونی چرا به این نتیجه رسیدم، چون ضمانت کردنهات قشنگه، چون شفا دادنتهات قشنگه، چون مستحاب کردنهات قشنگه، حرمت باصفا و قشنگه، خادمات مهربان و قشنگن، چون خدای تو، الله خالق کل شی ء
فقط خواستم بگم، دوست دارم، دوستم داشته باشه که همین برای همه زندگی من کافیست.
بانویی هم بدون نام برایمان دلنوشتهای در قالب نامه فرستاده و تقدیم به امام رضا کرده است:
سلـام ارامش وجودم
سلام همه وجودم
سلام بابا رضای من
خوبی؟
تــــــولــدت مبارك عـــشقـم، چقدر دلم هواتو کرده
بابایی رسمه که روز تولد ما به شما هدیه بدیم اما دیگه ما خیلی پرو شدیم و یه درخواست از شما داشتیم
بابارضام
میشه منو پاکم کنی و بعد خاکم کنی میشه با امام زمان رابطمو چفت کنی، میشه یه راه بزاری جلوی پای بنده حقییر تا خودمو پیدا کنم
بابایی خودت از دام خبرداری....من منتظـر پیغامت هستم
میشه یه مشهد بعد یه کربلا بعد یه شهادت بدی؟
فاطمه پور محمد از شیراز هم که دل تنگ حرم امام مهربانیهاست از او دیدار یار و حرم خواسته و نوشته:
آقا جون
میشه منم تو حرمت پر بزنم؟
چه صفایی داره صحنت.
وقتی که اونجا میایم
چه نوایی داره اونجا
وقتی که میخونن کبوترا
آقا جون
میشه منم تو حرمت پر بزنم؟
میدونم میشه یه روزی
برسم اونجا آقا جون
قدم قدم بیام توی صحنت
با همون یار قدیمی
بخونم یا ضامن آهو ،یا چهره یا هو
که منم یاری نداشتم
اما وقتی که میام من توی صحنت میگیره دلم نوایی
نوای داشتن یاری
همچون تو یا رضا جون
لیلا صادقی از شیراز:
به رسم ادب اذن دخول را زمزمه کردم و وارد صحن و سرای با صفای آقا و مولایم شدم.
گنبدی مصفا و نمادی از حرم عظیم الشأن نبوی صحن وسرای حرم را زینت بخشیده بود.
دریافتم که کجا آمدهام و دست به دامان کدام خاندان زدهام.
آری اینجا حرم میوه دل آقا رسول اللّه(ص) است.
همان مکانی که اگر مَحْرم باشی و با پای خلوص وارد شوی سراسر برایت جود و کرم و رأفتی از جنس نور دارد.
من به خوبی دریافتم که تا محرم نباشی و وجود خودت را از پلیدی و نقصان پاک نکنی تلألو نور را نخواهی دید.
یا امام رضا جانم، من خواهان نوری هستم که تمام هستیام را در خود ذوب کند و راهیام کند به راه تو.
آقا جانم، در حرم تو حرف دل است که معنا پیدا میکند و همه دیوارههای حرم گوشی برای شنیدنش...
آمدم و راهم دادی
دلم را به عشق خودت مبتلا کردی
وجودم را لبریز از شوقت و همه دیدهام پر از تو شد.
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام
هدی خانم اما گونه دیگری برای امامش نوشت، آرزوی دیرینه دیدارش با امام رئوف از بچگی تا کنون:
دختری ۷,۸ ساله بود و عاشق امام رضا، هر بار که در مورد او حرف میزد اشک در چشمانش جاری میشد، و لرزه به دل شنونده می انداخت، دخترک قصه ما، شدید احساسی بود، او از همان بچگی نوشتن را دوست داشت، دفتری ۱۰۰ برگ که هر ورق او نام مطهر آقا امام رضا که با دست خط بچه گانهاش نوشته بود بر روی آن بود، نمیدانم امام با آن دختر چه کرده بود که اینگونه شیفته و مجنون او شده بود.
روزها میگذشت و دخترک ما بزرگتر میشد، و هر روز بی قرارتر، ولی آقای مهربون ما انگار صلاح نمیدانست به دعوت، او هر سال تمام تلاش خود را میکرد حتی با گریه ولی نمیشد که نمیشد، با گذر زمان که بیشتر عاقل میشد کمتر بیتابی میکرد، او یک روز میگفت، امام رضا من را دوست ندارد و هیچ وقت دلش نمیخواهد من به دیدار او بروم، ولی باز، صدایی ته قلبش میگفت نا امید نشو، تو از آینده خبر نداری، هالا دخترک قصه ما خانومی شده که فقط بلده در برابر آرزوهاش صبور باشه و به خودش تلقین کنه شاید صلاح نبوده، شاید ی روزی یه جایی، بهترینش رقم خورد برام.
سیده زینب :
سلام آقای خوبم، سلام محرم رازهایم، سلام آرامش قلب بیقرارم
یا امام رضا (ع)
خودم اینجا، دلم در راه مشهد
بطلب و این دل آشفته را سروسامان بده
خانم قنبری از فسا نوشت:
آقای خوبیها
دلم میخواست در صحن و سرای حضرتت باشم و دست بر سینه بگویم: " السلام علیک یا ابالحسن یا علی ابن موسی الرضا " و شما هم جواب سلامم را بدهید و من با گوش جان بشنوم.
در حریم حرمت نیستم ولی از دور میگویم: السلام علیک یابن الزهرا ، علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التهیه و الثنا
و یک شهروند هم کوتاه و مختصر پیغامی به امام مهربانیها داد و گفت:
سلام امام رضا جونم
میدونم از دلم خبر داری، مثل همیشه همون که خودت میدونی
یا رضا جان
و این است قصه بی پایان دلتنگیهای عاشقانی که فرسنگها از تو دورند ولی دلشان هر لحظه و هر ثانیه در هوای رسیدن به موی دوست پر میکشد.
و در پایان قطعه شعری با لهجه مشهدی تقدیم به همه آنان که امروز و در روز میلاد امام رئوف و ضامن آهو دلشان به هوای حرمش هوایی شده است:
انتهای پیام224224