مداح اهلبیت در گفتگو با شیرازه:
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود
هنرور مداح شیرازی معتقد است پس از واقعه عاشورا، کل تبیین این رویداد به عهده حضرت زینب(س) است، در مجلس یزید، بین راه، در منازلی که کاروانها برای استراحت میایستادند، همهجا این بانو روشنگری کرده و خاندان اهلبیت را معرفی میکند.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، امیرهنرور مداح شیرازی و ذاکر اهلبیت(ع) در گفتگو با خبرنگار این رسانه به تبیین نقش حضرت زینب در واقعه عاشورا پرد اخت و گفت: همه مذهبیها، عاشقان امام حسین و هیئتیها و بزرگان، بارها در این خصوص صحبت کردهاند و به این اتفاقنظر رسیدهاند که حضرت زینب یک ستون و پایه محکم در واقعه عاشورا بود.
هنرور ادامه داد: پس از واقعه عاشورا، کل تبیین این رویداد به عهده حضرت زینب(س) است، در مجلس یزید، بین راه، در منازلی که کاروانها برای استراحت میایستادند، همهجا این بانو روشنگری کرده و خاندان اهلبیت را معرفی میکند.
به اعتقاد این مداح: مهره اصلی واقعه عاشورا و پس از آن، حضرت زینب بودند.
هنرور در ادامه به تبیین نقش امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نیز پرداخت و گفت: ابیعبدالله روز عاشورا درس زندگی به عالم میدهد، با کلمه به کلمه سخنانش و قدم به قدمش، به عالم نشان میدهد که انسان باید چگونه باشد و چگونه رفتار کند.
امام حسین از لحظه به لحظه عاشورا تجربه، عبرت و رسم زندگی به عالمیان میآموزد.
هنرور این مداح اهل بیت به ماجرای«جُون» غلام سیه چرده امام حسین(ع) هم اشاره میکند که چگونه امام درس زندگی به او و عالمیان میدهد.
ماجرای جُون و دعایی که اباعبدالله برایش کرد
جونبن ابیمالک برده سیاه چهرهای بود که روز عاشورا نزد امام (علیهالسلام) آمد و برای مبارزه اجازه خواست.
امام(علیهالسلام)فرمود:تو مجبور نیستی به جنگ بروی،تو برای عافیت همراه ما آمدهای،خود را به زحمت مینداز!
جُون ناراحت شد و گفت: من در راحتی باشم و در سختی شما ر اتنهابگذارم؟؛ بخدا سوگند هرچند که بوی بدن من بد و حسب و نژاد من رفیع نیست ولی امام بزرگواری چون شما بوی مرا خوش و بدنم را مطهر و رنگ روی مرا سفید میکند و به بهشتم مژده می دهد؛ بخدا سوگند که از شما جدا نگردم تاخون سیاه من باخون شریف شما آمیخته گردد.
بعدشجاعانه شروع به جنگ کرد و ۲۵ نفر از دشمنان ر ا به هلاکت رساند تا اینکه به شهادت رسید.
امام حسین(ع)بربالین او حاضر شد و گفت:خدایا روی او را سپید و بوی او را خوش و او را بانیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا و معاشر گردان.
از امام باقر(علیهالسلام)روایت است که بعد از واقعه عاشورا هر کسی کشته خود را از میدان بیرون میبُرد و به خاک میسپُرد،اما جُون کسی رانداشت تا او را ازمیدان بیرون بَرَد، به همین جهت پیکر پاره پاره او را پس از ده روز دیدند درحالی که بوی عطر و مشک از بدنش به مشام میرسید.
هنرور اظهار کرد: امام حسین پس از شهادت جُون سر بر صورت این غلام گذاشت و برایش دعا نمود که با این کارش میخواهد به اهل عالم بگوید: ای اهل عالم، من بین غلام سیهچردهام و پسر جوانم علیاکبر میوه دلم فرقی قائل نیستم.
به گفته این مداح، یاران امام حسین(ع) هر کدام خود عارفی بودند که رفتارشان درسی برای اهل عالم است.
وی افزود: همانطور که میبینیم، در خانواده مادرها نقش اصلی، کلی، مدیریت، راهبری و تصمیمگیریهای مهم را به عهده دارند و حضرت زینب هم در واقعه عاشورا همین نقش را بر عهده داشتند و به نوعی یک مادر فرهیخته و بزرگ است که بر روی همه یک سیطره عشقی، معرفتی و معنوی دارد و این سیطره عشقی و معنوی بر امام حسین، امام سجاد، حضرت عباس، علی اکبر و ...نیز مشهود است و تمام بنیهاشم الفت خاص و حرفشنوی با این بانوی بزرگ دارند که همین موارد ایشان را در کربلا خاص جلوه میدهد.
این مداح شیرازی اظهار کرد: ایشان برای تبیین واقعه عظیم عاشورا و به حق بودن این قیام، به همه میگوید که من دختر علی(ع) و زهرا(س) و نوه پیامبر(ص) هستم؛ چون یزیدیان میخواهند امام حسین(ع) و یارانش را خارجی نشان دهند؛ پس حضرت زینب میبایست حقانیت اباعبدالله را به اثبات برساند.
وی با تاکید بر اینکه این بانوی بزرگ اگر نبود، به قول شعر معروف، «کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود»، تصریح کرد: کربلا را حضرت زینب به همه شناساند و معرفی کرد که حسین چه کسی بوده و واقعه عاشورا چرا و چگونه رخ داده است.
به اعتقاد این مداح: مهره اصلی واقعه عاشورا و پس از آن، حضرت زینب بودند.
هنرور در ادامه به تبیین نقش امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نیز پرداخت و گفت: ابیعبدالله روز عاشورا درس زندگی به عالم میدهد، با کلمه به کلمه سخنانش و قدم به قدمش، به عالم نشان میدهد که انسان باید چگونه باشد و چگونه رفتار کند.
امام حسین از لحظه به لحظه عاشورا تجربه، عبرت و رسم زندگی به عالمیان میآموزد.
هنرور این مداح اهل بیت به ماجرای«جُون» غلام سیه چرده امام حسین(ع) هم اشاره میکند که چگونه امام درس زندگی به او و عالمیان میدهد.
ماجرای جُون و دعایی که اباعبدالله برایش کرد
جونبن ابیمالک برده سیاه چهرهای بود که روز عاشورا نزد امام (علیهالسلام) آمد و برای مبارزه اجازه خواست.
امام(علیهالسلام)فرمود:تو مجبور نیستی به جنگ بروی،تو برای عافیت همراه ما آمدهای،خود را به زحمت مینداز!
جُون ناراحت شد و گفت: من در راحتی باشم و در سختی شما ر اتنهابگذارم؟؛ بخدا سوگند هرچند که بوی بدن من بد و حسب و نژاد من رفیع نیست ولی امام بزرگواری چون شما بوی مرا خوش و بدنم را مطهر و رنگ روی مرا سفید میکند و به بهشتم مژده می دهد؛ بخدا سوگند که از شما جدا نگردم تاخون سیاه من باخون شریف شما آمیخته گردد.
بعدشجاعانه شروع به جنگ کرد و ۲۵ نفر از دشمنان ر ا به هلاکت رساند تا اینکه به شهادت رسید.
امام حسین(ع)بربالین او حاضر شد و گفت:خدایا روی او را سپید و بوی او را خوش و او را بانیکان محشور کن و با محمد و آل محمد آشنا و معاشر گردان.
از امام باقر(علیهالسلام)روایت است که بعد از واقعه عاشورا هر کسی کشته خود را از میدان بیرون میبُرد و به خاک میسپُرد،اما جُون کسی رانداشت تا او را ازمیدان بیرون بَرَد، به همین جهت پیکر پاره پاره او را پس از ده روز دیدند درحالی که بوی عطر و مشک از بدنش به مشام میرسید.
هنرور اظهار کرد: امام حسین پس از شهادت جُون سر بر صورت این غلام گذاشت و برایش دعا نمود که با این کارش میخواهد به اهل عالم بگوید: ای اهل عالم، من بین غلام سیهچردهام و پسر جوانم علیاکبر میوه دلم فرقی قائل نیستم.
به گفته این مداح، یاران امام حسین(ع) هر کدام خود عارفی بودند که رفتارشان درسی برای اهل عالم است.
این ذاکر اهلبیت گفت: با شنیدن این جانفشانیها باید برای امام زمانت از همه چیزمان بگذریم و یاد بگیریم که امام حسین و واقعه عاشورا را الگو قرار دهیم.
انتهای پیام/224224
نظرات بینندگان