شیرازه گزارش میدهد؛
معرفت پسر فاطمه(س) از زبان جوان مسیحی
جوانی مسیحی که خود را سام معرفی کرد در خصوص حماسه حسینی گفت: امام حسین(ع) حقیقتی است که اصلاً نمیتوان کتمان کرد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، زمانی مردم به هیئتها میرفتند تا بر مصائب حسین (ع) گریه کنند؛ امروز اما ماجرا فراتر از یک عزاداری ساده است، ملت به هیئت و مراسم عزای حسین ابن علی (ع) میروند تا گریه کنند بر اینکه چرا نبودند در عاشورا تا امامشان را یاری کنند.
بهزودی ظهور کند و فریاد «الا یا اهل العالم، انا الصّمصام المنتقم» سر دهد؛ اشک میریزند بر تمام مظلومان عالم و تمام کودکان بیگناهی که به خاک و خون کشیده میشوند و داغ علیاصغر حسین را تداعی میکند؛ اشک میریزند برای خونهای بهناحق ریخته شده، سرزمینهای استعمار شده، ظلمی که فراگیر شده، و کفری که زمین را دربرگرفته است.
امروز از هیئتهای عزاداری صدای مبارزه با استکبار صدای انتقام از یزیدها و شمرهای زمانه و صدای شور آمیخته باشعور عاشقان حسین (ع) به گوش میرسد و این همان چیزی است که دشمنان شیعه از آن واهمه دارند و لشکر یزیدی خود از وهابی و بهایی و برانداز گرفته تا عجوزههای رسانهای لندننشین را به صف کردهاند تا با این عشق و شور و شعور مقابله کنند هر چه میگذرد، عشق امام حسین (ع) در دل دوستدارانش تکاملیافتهتر و پختهتر میشود.
دریافتند که لشکر بچه شیعههایی که با فریاد یا حسین در میدانهای نبرد همیشه پیروز بودهاند در حال فراگیرشدن است، دنیا دیگر ندای حق امام غریبمان را شنیده و کوتاه نمیآید، گواه این ادعا هم حضور عاشقانه ملت در ایام عزای پسر فاطمه (س) و همچنین لشکر میلیونی اربعین است؛ لشکری که راه ظهور را هموار میکند.
این بصیرت، این تفکر و این شعور میرود تا مرزها را فتح کند، ندای حق پس فاطمه (س) به حدی عالمگیر شد تا فرزند مسیحی ایام عزایش در سال ۱۴۴۵ق.م در هیئتی بنام کافه شهدا شیراز با نقاشی گوشهای از ارادت خود به مظلوم عالم، حسین ابن علی (ع) ثابت کند.
جوان مسیحی که در حوزه مجسمهسازی، معماری و نقاشی فعالیت داشت و خود را سام معرفی کرد در گفتگو با خبرنگار شیرازه در خصوص حماسه حسینی گفت: امام حسین(ع) حقیقتی است که اصلاً نمیتوان کتمان کرد یا اینجور بگویم که تاریخ را نمیتوان رد کرد؛ چون حق سرزنده است و امام حسین (ع) یک حقانیت بهتماممعنا بود و من بهعنوان یک مسیحی میگویم که شخصیت ایشان به پدرش و اجدادش رفته که حق بوده و ندای حق را سر میداد.
وی در پاسخ به سؤال این رسانه که نگاهتان نسبت به امام حسین چیست؟ بیان کرد: به عقیده من امام حسین یکی از قویترین الگو در همه ابعاد است و با از خود و خانوادهاش گذشت ایثار را به نمایش گذاشت اینگونه رشادتها و دیگر افتخارات بود که عاشق امام حسین (ع) شدم.
سام در ادامه افزود: این هنری که اکنون در حال فعالیت هستم را مدیون آقای مهدی جوانمردی هستم که نقاشی مینیاتور را به من آموخت و فضای معرفتی امام حسین بود که به سبک نمایش حماسههای حسینی ترغیب شوم .
و اما وجیزهای تقدیم به فرزندانمان نونهالان و نوجوانان عاشورایی میهنمان
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرمودهاند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا
به قول استاد اهلقلم شهید مرتضی آوینی: این سخنی است که پشت شیطان را میلرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار میسازد و تو ای فرزندم، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودهای و اکنون در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت پای به سیاره زمین نهادهای و این مکتب عشق است که قاسمها تربیت میکند تا در قافلهٔ عشق رجز احلی منالعسل را برای همیشهٔ تاریخ نجوا کنند که البته رویشهای این مکتب ابابیلهایند تا سجیلهای غیرت، شجاعت و عشق را گرداگرد حریم ولایت بر ابرههها ببارند.
در جذب لشکر منتقم حسین تلاش کنیم
هر وقت حاضر شدیم بهخاطر جذب جوانان و نوجوانان به لشکر حضرت مهدی ارواحنافداه از خواب، راحتی و مالمان بگذریم،آن موقع میتوانیم بگویم در لشکر امام حسین هستیم و عاقبت بخیرهستیم زیرا در کربلا فرق بین یاران امام حسین و یاران یزید این بود که آن هفتاد و دو نفر حاضر شدند یاریدهنده حجت خدا باشند، ولی آن سی هزار نفر یاران یزید با دنیاطلبی به دنبال منافع خود بودند که تا الیالابد تکفیر میشوند.
عاشورا تکرارشدنی است
یکی از ابعاد قیام عاشورا که منطبق بر جامعه امروز ما نیز میباشد، جنگشناختی است که ریشههای آن از غدیر شروع شد و در نهایت منجر به واقعه عاشورا گردید، تغییر در نگرشها و ارزشهای جامعه از طریق نگاه ارتجاعی به مسائل همان نسخهای است که جریان تحریف از طریق آن عاشورا را رقم زد و دقیقاً مصداقهای آن در جامعه امروز ما بهروشنی نمود دارد.البته جنگشناختی همیشه بوده و هست.
جنگ شناختی؛ یعنی همین که در بحبوحه جنگ صفین، این قدر فضای ذهنی و ادراکی علیه حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) تنگ شده بود که برخی مانند ربیع بن خثیم که جزو زهاد ثَمانیه یا هشت زاهد معروف قرن اول بود در حقانیت طرفین شک کرده بودند؛ جنگشناختی مانند آتش افتادن به جنگل است و تر و خشک را جدا نمیکند از ربیع بن خثیم تا آن جوانک غسانی تا سلیمان بن صرد خزاعی و شبثابن ربعی و حتی شمر مجاهد را اسیر خود میکند. کسی که بر فرق امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) ضربه میزند حضرت را میشناخت، مقامش را میشناخت و حتی در برخی روایات تاریخی تنها کسی بود که سه بار دستان امام را گرفته و با ایشان بیعت کرده بود. کسی که گلوی فرزند پیامبر (ص) را برید، او را بهتر از همه میشناخت.
خواص باطل همگی مُردند
اما داستان آنها باقی است امروز شبثها تکثیر شدهاند که از آنتنهای معاند بیرون میزند فرق نمیکند ممکن است معمم باشد و چند روزی لُمعه دمشقیه و یا مکاسب خوانده باشد و یا مکَلایی از دل مکاتب فلسفی و سیاسی و یا شاید بازیکنی که بهغیراز دریبلزدن چیزی در وجودش نمیتوان یافت و یا افراطیون دیروزی که امروز به مهسا و السا دخیل میبندند. تقوایی که لق بزند و بصیرتی که لنگ بماند سرانجامش اینگونه شدن است.
امروز هم مانند هماورد صفین و واقعه عاشورا آنچه نیاز است اول شناخت عرصه است اول باید شناخت که حق کجاست و باطل کیست چرا که اولین توصیه حضرت امیر (ع) این بود که فرمود: حق با شخصیتها شناخته نمیشود؛ حق را بشناس تا اهل آن را بشناسی و باطل را بشناس تا اهل باطل را بشناسی و گام دوم عمار شدن و جهاد تبیین است چرا که آنچه شمشیر مالک را تیز میکرد و قیام عاشورا را زنده کرد، زبان بران عمار یاسر و روایت زینبی بود.
انتهای پیام/224224
نظرات بینندگان