۱۷ شهریور ۵۷ آغازی بر پایان
بیتردید، قیام ۱۷ شهریور ۵۷ را میتوان نقطه عطف مبارزات ملت بزرگ مسلمان ایران علیه نزدیک به ۶ دهه ستم دانست.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، کشتار بیرحمانه مردم تهران در روز ۱۷ شهریور معنای واقعی روزهایی است که میتوان تجلی واقعی رژیم فاسد و جنایتکار را به چشم دید. حکومتی که سعی میکرد با فریبکاری از خود چهرهای صلحدوست، آزادیخواه و مخالف با فاسد نشان دهد.
ریشه خروش مردم ایران در ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷ را باید در ماهها قبل از آن جستجو کرد. پس از شهادت فرزند امام خمینی (ره) حجتالاسلام سید مصطفی خمینی در ۱ آبانماه ۱۳۵۶ که در شهر نجف اشرف به طرز مشکوکی به شهادت رسید، عزاداریهای مردم ایران در سراسر کشور، رژیم ستمشاهی را به این یقین رساند که سالها تبعید و تبلیغات منفیشان علیه شخص سید روحالله خمینی و راهی که وی شروع کرده، نتوانسته ملت و امامشان را از هم جدا کند.
۱۷ شهریور آغازی بر پایان
ازاینرو در مقالات، مجلات و روزنامههای کثیرالانتشار خود مثل اطلاعات توهین و جسارت به سید روحالله خمینی مرجع دینی مردم روی آوردهاند. در ۱۷ دیماه ۱۳۵۶ این توهینها به اوج خود رسید و منجر به سلسله اعتراضات مردم قم و سپس قیام ۱۹ دیماه مردم قم و قیامهای متعدد کوچک و بزرگ در سرتاسر کشور از جمله تبریز و تهران شد.
تغییر ظاهر حفظ باطن
قیامهای مختلفی در ایام دیماه ۱۳۵۶ تا مرداد ۱۳۵۷ شکل گرفت که روند مقابله دولت جمشید آموزگار با آن مطلوب نظر محمدرضا پهلوی نبود. ازاینرو پهلوی دوم تصمیم به تغییر دولت جمشید آموزگار که با شعار «ایجاد فضای باز سیاسی» روی کار آمده بود، گرفت.
در ۵ شهریورماه دولت تغییر کرد. حال نخستوزیری ایران به «جعفر شریفامامی» رسیده بود. شریفامامی که در سال ۱۳۳۹ نیز مدت کوتاهی طعم نخستوزیری را چشیده بود برای تلطیف فضای کشور با شعار آشتی ملی و برنامه آرامکردن جو متشنج کشور به میدان آمد و در موضعگیریهای خود روند «لحن مالیم و چکش آماده» را در پیش گرفت. هرچند بازی با کلمات دیگر کارساز نبود و تغییر دولت و تغییر شعار اوضاع را پیچیدهتر نیز کرد. این تغییر باعث اوجگیری تظاهرات مسالمتآمیز شد.
۱۷ شهریور آغازی بر پایان
در روز ۱۳ شهریورماه که مصادف با عید فطر سال ۱۳۵۷ نیز بود. راهپیمایی بزرگی پس از اقامه نماز عید فطر در تپههای قیطریه تهران صورت گرفت و تبدیل به تظاهرات ضدحکومتی و ضد پادشاهی شد. این راهپیمایی از قیطریه آغاز و با پیوستن مردم از ونک میدان ژاله (میدان شهدای کنونی) جنوب تهران و خیابان پهلوی (ولیعصر کنونی) در ساعت ۱۸:۳۰ در نزدیکی اذان مغرب در میدان شهیاد (آزادی کنونی) به پایان رسید.
هیئت دولت در بیانیه شدیداللحن برگزاری هرگونه تجمعی را ممنوع کرد که به معنای حکومتنظامی نبود و از سوی مخالفان جدی گرفته نشد. پس از آن ساواک در گزارشی، تعداد شرکتکنندگان روز ۱۳ شهریور را ۶۰ هزار نفر افراد مذهبی دانست و روزنامه اطلاعات در سرمقاله صبح روز بعد خود، حاضران را ۳ میلیون نفر در سراسر کشور عنوان کرد.
اعتراضات ۱۳ شهریورماه مقدمه راهپیمایی عظیم ۳ روز بعد یعنی ۱۶ شهریور شد. در روز ۱۶ شهریور به دعوت جامعه روحانیت مبارز جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون نفر در میدان آزادی گرد هم آمدند که همراه با اعتصابات عظیمی بود.
حکومتنظامی نا به جا و دیروقت
به روایت «امیرعباس هویدا» نخستوزیر اسبق، پس از تظاهرات ۱۶ شهریور فرماندهان نظامی کشور به شاه فشار آوردند که باید حکومتنظامی اعلام شود و در درخواست خود چنین ضمیمه کردند که سیل جمعیت ۱۶ شهریور بهراحتی میتوانست ساختمان مجلس و رادیو و تلویزیون را تصرف کند. محمدرضا شاه ابتدا در این تصمیم مردد بود؛ اما با مشورتی که از سفرای انگلیس و آمریکا گرفت تسلیم خواسته فرماندهان خود شد.
۱۷ شهریور آغازی بر پایان
در شبانگاه ۱۷ شهریورماه جلسهای با حضور سران حکومت از جمله هیئت دولت، شورای امنیت و شخص محمدرضا شاه تشکیل شد. دستور شاه مبنی بر اعلام حکومتنظامی به مدت ۶ ماه به تصویب رسید و مقرر شد اولین ساعات صبح فردا به اطلاع مردم برسد. این حکومتنظامی شامل تهران و ۱۱ شهر دیگر از جمله قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، کرج، کازرون و جهرم بود.
پس از تصویب حکومتنظامی، با فرمان شاه، ارتشبد «غلامعلی اویسی» فرماندار نظامی تهران شد. اویسی به سپهبد «عبدالعلی بدرهای» فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل کند. این واحدها در ساعات پایانی شب در خیابان و میدان ژاله مستقر شدند.
اعلام حکومتنظامی از ساعت ۶ صبح از طریق رادیو، تلویزیون و روزنامهها صورت گرفت. اما کار از کار گذشته بود چرا که مردم بدون اطلاع از این فرمان و تنها ۲۱ روز پس از آتشسوزی سینما رکس آبادان که در ۲۸ مرداد اتفاق افتاده بود به خیابانها آمدند. البته برخی نیز از اعلام حکومتنظامی باخبر بودند، اما این هشدار را نادیده گرفته و به خیل جمعیت پیوستند برخلاف تصور حاکمیت وقت مردم در دستههای بزرگی شروع به حرکت کردند و در میدان ژاله و خیابانهای اطراف آن با کامیونهای مملو از نظامیان روبرو شدند، اما تظاهراتکنندگان به این حضور ارتش بیاعتنایی کردند.
۱۷ شهریور امید مصالحه بین حکومت و ملت را از بین برد
از ساعت ۰۷:۳۰ صبح مردم در میدان ژاله متوقف شدند و شروع به شعار علیه شخص شاه کردند. دراینبین گفتگوهایی نیز بین برخی روحانیون پیشرو و فرماندهان حاضر در میدان صورت گرفت. نظامیان در ابتدا قصد متفرق کردن راهپیمایی را داشتند. اما تصمیم به یکباره عوض شد و با محاصره مردم از ۴ طرف توسط مسلحین ارتش تمامی حاضران مورد هجوم نظامیان و تیر مستقیم رگبار مسلسلهای رژیم ستمشاهی قرار گرفتند.
حال دیگر تهران عادی نداشت و وضعیت ملتهب شده بود. هرکسی که میتوانست شهید یا مجروحی بر روی دستان خود را تا بیمارستان حمل میکرد. بیمارستانها مملو از مجروحان و شهدا بودند. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین محیا میکردند این قتلعام نفرت مردم را صدچندان کرد و بهسرعت خبر این جنایت در تمام تهران پیچید. حالا دیگر کسانی که بهخاطر حکومتنظامی به خیابان نیامده بودند، بیاعتنا به کشتار به سطح شهر آمدند. دیگر همه تهران با نظامیان درگیر شدند و مردم به هر چه مظهر دولتی داشت حمله میکردند. حکومت با تمام قوا به جنگ مردم آمده بود، از بالگرد و تانک تا مسلسل و آرپیجی علیه مردمی که با دستان خالی در تظاهرات مسالمتآمیز شرکت کرده بودند، میجنگید.
تمرد سربازان
مطلبی که بسیار به چشم آمد، موضوعی با عنوان شروع تمرد بود. در این روز برخی سربازان از دستورات فرماندهان خود سرپیچی کرده و به سمت معترضین آتش نگشودند. در میدان ژاله یک سرباز ابتدا فرمانده و سپس خود را به قتل رساند. در نافرمانی دیگری ۳ نفر سرباز وظیفه گارد شاهنشاهی به نامهای «قاسم دهقان» «علی غفوری» و «محمد محمدی» با سلاحهای خود و مقداری فشنگ متواری شدند. البته فردای آن روز در ۱۸ شهریورماه محل اختفای آنان کشف و محمد محمدی به شهادت رسید. ۱۸ شهریور روز دستگیریهای گسترده بود. هر چند بعدازظهر روز واقعه و شبانگاه ۱۸ شهریور نیز دستگیریهای زیادی انجام شد، اما اوج دستگیریها در ۱۸ و ۱۹ شهریور بود.
تعداد شهدای فاجعه ۱۷ شهریور
هر چند تعداد دقیقی از شهدا و مجروحان آن روز پرحادثه در دسترس نیست و آمارها مختلف است. اما شاهدان عینی تعداد شهدای این روز را هزاران نفر میدانند. طبق آمار رژیم ۵۸ نفر فرماندار نظامی تهران ۸۷ نفر دادگستری ۹۵ نفر سفیر آمریکا ۲۰۰ سفیر انگلیس صدها نفر ساواک بیش از ۳۵۰۰ نفر میشل فوکو فیلسوف فرانسوی و خبرنگار یک روزنامه ایتالیایی ۴ هزار نفر در تاریخ ۱۸ شهریور به دست محمدرضا پهلوی کشته شدند.
واکنشها به جنایت
روزنامههای فردای جنایت بدون هیچگونه اشارهای به چگونگی درگیری و آغاز قتلعام مردم بیگناه اعلام کردند، ۱۰۰ آتشسوزی در تهران رخداده است.
علمای وقت از جمله؛ سید شهابالدین مرعشی نجفی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری و سید روحالله خمینی در واکنش به کشتار خونین میدان ژاله با انتشار بیانیههایی عمل جنایتآمیز حکومت پهلوی را محکوم کردند. به دنبال این محکومیت، مردم و بازاریان در شهرهای مختلف و حتی کارگران پالایشگاه نفت تهران در اعتراض به این عمل دست به اعتصاب و اعتراض گسترده زدند.
جمعه سیاه در اروپا
این فاجعه در روزنامهها، رادیو و تلویزیونهای کشورهای اروپایی با واکنشهای شدیدی همراه بود. به مناسبت این روز راهپیماییهای بزرگی در فرانسه و آلمان علیه رژیم پهلوی برگزار شد. در لندن هم تعدادی از دانشجویان در ادارات سازمان ملل اعتصابغذا کردند. نشریات اروپایی از این کشتار با عناوین سپتامبر سیاه و ۸ سپتامبر خونین یاد کردند.
حمایت مدعی حقوق بشر از جنایت علیه بشر
پس از وقوع فاجعه در تهران، خبر حمایت «جیمی کارتر» رئیسجمهور ایالات متحد آمریکا از شاه ایران در رسانهها منتشر شد. اگر چه تا پیشازاین آمریکا خود را حامی حقوق بشر معرفی میکرد، اما کارتر در تماسی با شاه ایران، این عمل خشونتآمیز را تأیید و دفاع مشروع از حاکمیت خود خواند.
بیتردید، قیام ۱۷ شهریور را میتوان نقطه عطف مبارزات ملت بزرگ مسلمان ایران علیه نزدیک به ۶ دهه ستم دانست. عظمت فاجعه و کشتار مردم بیگناه در این روز باعث شد انقلابیون و رهبران جریان مردمی در راه خود مصممتر شده و با رهبری امام خمینی (ره) چند ماه بعد در ۲۲ بهمنماه همان سال به هدف خود در تشکیل دولت اسلامی برسند. ازاینرو جمعه ۱۷ شهریورماه ۱۳۵۷ را آغازی بر پایان چند دهه حکومت استبدادی و ستم خاندان منفور پهلوی بود.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان