وصیتنامه شهيد «مؤذنی»؛
حجاب و نماز دو سلاح مهم
«عليرضا مؤذنی» در وصیت خود می نویسد: «ای خواهر از تو میخواهم که با همان حجاب و نمازت که دو سلاح مهم میباشد روح مرا شاد نمایی و...».
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، شهيد «عليرضا مؤذنی» در وصیت خود می نویسد: «ای خواهر از تو میخواهم که با همان حجاب و نمازت که دو سلاح مهم میباشد روح مرا شاد نمایی و...».
شهيد «عليرضا مؤذنی» ۱۱ مرداد ماه ۱۳۴۵ در شیراز ديده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت.
علیرضا اوقات فراغت خود را به نقاشی میپرداخت. سال آخر دبيرستان را می گذراند که به مدت سه ماه و نيم عازم جبهه جنگ شد. پس از بازگشت دبيرستان را پشت سر گذاشت و جهت ورود به دانشگاه در کنکور شرکت کرد و همزمان در امتحان ورودی تربيت معلم شرکت کرد و در رشته دينی و عربی مرکز تربيت معلم شهيد مطهری پذیرفته شد. بار ديگر در آغاز سال دوم دانشگاه عازم جبهه جنگ شد. وی سرانجام پس از چهار بار اعزام ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
متن وصیت:
بياييد اين عينک منفعت طلبی شخصی و مادی خود را برداريد و با ديد ديگری وضع خود و دنيا را ببينيد. آنها که راه شهادت را برگزيدند به سوی نور پر کشيدند و به سرچشمه و منبع اصلی حيات ابدی دست يافتند انسانی شدند از هر نظر کامل چرا که به آن عهد و پيمان خويش که بسته بودند وفا کردند و با خون خويش اين عهد نامه را امضا کردند و از امتحان طلبی که همه کس به وسيلهی آن محک زده میشوند سر بلند بيرون آمدهاند. مگر نه اين است که يک جان داريم پس چه بهتر که آن را نثار جانان کنيم.
قدرت ایمان
باری اگر اين مبارزات و جانبازیهايی که با ياری و مدد خداوند است نبود هيچگاه ايران قدرتمند نمیتوانست در مقابل آمريکا و ديگر قدرتهای پوشالی اينگونه ايستادگی کند. ما استقلال و سربلندی خود را مديون مبارزات اسلامی خود می دانيم و اينک که رژيم متجاوز بعثی میرود تا آخرين ضربات مهلک دلاوران اسلام را دريافت دارد مبادا مبارزات باز هم نغمه هايی رسوا از گوشه و کنار شنيده شود که بياييد پيشنهاد صلح را قبول کنيم به نفع مملکت و ملّت ماست. اين نغمه های شوم همانهائيست که در پايان جنگ صفين شنيده شد و عاقبت کار را ديديم.
سخن را کوتاه کنم اينک شما پدر و مادر عزيز نوبت امتحان رسيده و اگر صبر در شهادت فرزندتان داشته باشيد مقامی که پيدا میکنيد مقامی است که در روز قيامت بايد همراه با زينب کبری و ديگر صابران تاريخ محشور شويد و بايد در آنجا افتخار کنيد که فرزندی را تقديم اسلام نمودهايد و رو سفيد هستيد. آخر ما که دم از حسين(ع) و زينب کبری(س) میزنيم نبايد که خون خود را از آن ها رنگينتر بدانيم.
در اينجا روی سخن را به دوستان همسنگر و هم کلاسی دارم. دوستانی که حقهای بسياری بر گردن بنده دارند و خجل از اين که در طول مدت دوستی خود نتوانستم وظايفی که به واسطهی نزديکیمان ايجاد شود انجام دهم. دوستان عزيزی که در مرکز تربيت معلم هستيد وظيفهتان سنگين است سنگين. اميدوارم که بتوانيد از عهدهی پرورش نظرها و فکرهايی برآئيد که مفيد به حال اسلام و انقلاب باشند ديگر اين که از قول بنده از استادان عالی مقام و گرامی تشکر و قدردانی نمائيد که نسبت به ايشان بنده بسيار مديون مي باشم.
همچنين ديگر دوستاني که سعادت ديدارشان را در مسجدالرضا داشتم از آنها حلال بودی میطلبم و از استادم که در مدت طول آشنايی با ايشان رهنمودهایی ارزشمند در زندگی بنده مؤثر بوده نيز طلب حلال بودی و همچنين قدر دانی نمائيد.
دوستان عزيز اميدوارم هميشه توفنده و استوار در خط امام و پشتيبانی از امام و امت داشته باشيد و در محيط دانشگاه تربيت معلم و هر جای ديگر جامعهی اسلامی که هستيد با هرگونه خود محوری فردی و گروهی مبارزه نمائيد خط تنها خط امام و وحدت ما وحدت تمام اقشار اسلامی.
خانواده عزيز بار ديگر از خداوند متعال طلب صبر برای شما میکنم. مادر و پدر عزيز شرمنده از اينکه هيچگاه نتوانستم برای شما يک فرزند خوب باشم اميدوارم از اين بابت بنده را عفو نمائيد. برادر عزيز همچنين برای شما يک برادر باوفا نبودم و تو ای خواهر از تو میخواهم که با همان حجاب و نمازت که دو سلاح مهم میباشد روح مرا شاد نمایی التماس دعا از همگي. خدايا خدايا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمينی را نگهدار.
دوم دی ماه ۱۳۶۵ عليرضا مؤذني . والسلام.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان