وصیتنامه شهید محمود رفیعی نجات:
از منافقین میخواهم که با دیده باز به اسلام نگاه کنند
شهيد «محمود رفیعی نجات» در وصیت خود مینویسد:« از منافقین میخواهم که با دیده باز به اسلام نگاه کنند ، از تمام مردم حزب الله بوشهر میخواهم که رابطه خود را با سپاه و بسیج قطع نکنند و داوطلبانه به جبهه ها بروند و سنگرهای شهیدان را پر کنند...»
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، محمود رفیعی در سال ۱۳۳۷ در شهرستان بوشهر دیده به جهان گشود و زندگی سراسر نور خود را با لبخندی مهربان و شور و شوقی کودکانه آغاز کرد در حالیکه هفتمین پائیز زندگی را در حکومت ستمشاهی تجربه میکرد راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا اخذ مدرک فوق دیپلم ادامه داد.
محمود در زمان مبارزات امام خمینی علیه حکومت پهلوی همدوش امت سلحشور در تظاهرات و راهپیمائی ها حضور یافت و چندین بار هم توسط نیروهای ساواک دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار گرفت پس از اخذ مدرک کاردانی به استخدام صدا و سیمای بوشهر درآمد و با شروع حملات ددمنشانه دشمن بعثی به مرزهای ایران اسلامی به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و سرانجام در تاریخ ۲۳/۵/۱۳۶۷ در جریان عملیات مرصاد و در سن ۳۰ سالگی و در آخرین روزهای جنگ بر خوان نعمت الهی میهمان شد پیکر پاکش نیز در گلزار شهدای بوشهر محله امامزاده به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید محمود رفیعی نجات
"و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل ا… امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون ”
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) و درود بر ملت شهید پرور ایران و مردم قهرمان بندر بوشهر .سلام بر شما پدر و مادر عزیزم امیدوارم که حالتان خوب و خوش و خرم باشید از شما پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم میخواهم اگر من شهید شدم و به آرزویم رسیدم برایم گریه نکنید و خوشحال باشید زیرا گریه و ناراحتی شما دشمن را خوشحال خواهد کرد و روح من آزرده خواهد شد . از تمام خواهران و برادران شهید پرور بوشهر میخواهم که امام امت این امید دردمندان جهان را تنها نگذارند و برای طول عمر او دعا کنند و برای رزمندگان هم دعا کنند . دلم میخواهد در تشییع جنازه ام کسی برایم گریه نکند تا این ضد انقلابیون پی به واقعیت اسلام ببرند و با آغوش باز به اسلام برگردند . از منافقین میخواهم که با دیده باز به اسلام نگاه کنند ، از تمام مردم حزب الله بوشهر می خواهم که رابطه خود را با سپاه و بسیج قطع نکنند و داوطلبانه به جبهه ها بروند و سنگرهای شهیدان را پر کنند زیرا بعد از جنگ با عراق نوبت جنگ با اسرائیل صهیونیسم است.
پدر بزرگوارم باید مرا ببخشید چون سرپیچی من از فرمان شما زیاد بود و میبخشید چون راهی که رفته ام وقتی به آرزویم رسیدم آسوده و راحت باشید و پدر بزرگوارم از اینکه مرا به این سن رساندهاید متشکرم اجرتان با خدا . مادر عزیزم از اینکه زحمت های فراوانی را برای من متحمل شدهاید تشکر میکنم اجر شما هم با خدای توانا باشد. محل دفن با رضایت پدر و مادرم باشد .دیگر عرضی ندارم
خدمتگزار شما محمود رفیعی نجات .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
انتهای پیام/
نظرات بینندگان