وصیتنامه شهید شاپور معمارینژاد:
راهم را ادامه دهید
شهيد «شاپور معمارینژاد» در وصیت خود مینویسد: «درود به پيشگاه امام امت خمينى كبير و به نام آن كسى كه انسان را براى آزمايشى بزرگ به وجود آورد و...»
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»
شهید شاپور معمارینژاد ۴ آبان ماه سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. هفت ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا کلاس سوم راهنمایی با موفقیت پشت سر گذاشت. با آغاز جنگ تحمیلی درصدد آن بود که عازم جبهه جنگ شود ولی به علت سن کم از حضور او ممانعت شد. ششم مهر ماه ۱۳۶۳ از طرف بسيج عازم جبهه جنگ شد و سرانجام ۴ آذر سال ۱۳۶۳ به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای سیدمحمد کازرون به خاک سپرده شد.
متن وصیت:
بسم الله الرحمن الرحيم پدر عزيزم، همينطور كه از ۱۷ سال پيش هم پدر و هم مادر بودى حالا هم براى خواهرم و دو برادرم هم پدر باش و هم مادر و از مرگ من هيچ ناراحت نشو و بد به دلت راه نده.
و اما شما دو برادر عزيزم، وصيت من به شما اين است كه راهم را كه راه حسين(ع) است و در راه خدا قدم برداشتهام ادامه دهيد و خواهرم را مثال شمعى هميشه روشن و خندان نگه داريد و نگذاريد كه هرگز در سوگ من بنشينيد چونكه به قدر كافى داغ بىمادرى را چشيده است و زحمت مادر بودن را برخود هموار كرده است و ليلاوار زندگى كرده است.
و اما تو بى بى عزيزم همينطور هم از تو مىخواهم كه خواهرم را در بالين خودت تا وقتى كه زنده هستى نگهدارى و تا وقتى كه زنده هستى شبهاى جمعه با خواهرم به سرمزارم بيایید و دو عدد شمع به ياد من و مادرم روشن كنید ونگذاريد كه مادرم قبرمرا تاريك ببيند. خواهش مىكنم كه مرا تنها نگذاريد كه من طاقت تنهايى را ندارم و در آخر از شما مىخواهم كه همراه با تمامى اقوام مرا حلال كنيد. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته.
انتهای پیام/
نظرات بینندگان