کد خبر: ۱۶۲۶۹۷
تاریخ انتشار: ۰۱:۰۷ - ۱۹ بهمن ۱۴۰۲

وقتی خورشید مجنون غروب کرد

سردار شهیدسردار خورشیدی از شهدای پرافتخار تخریب استان فارس و زاده شهرستان کوار است که در تیرماه سال ۶۷ جسمش در مجنون جا ماند، اما یاد و نامش همواره در دل‌ها و اذهان مردم این شهر زنده و پرطراوت است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه» به نقل از بهار کوار ، سردار بزرگ اسلام شهید سردارخورشیدی علاوه بر اینکه پیشوند سرداری بر نام او می‌درخشد نام سردار را زیبنده خود نموده است.

وی سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیط ساده و صمیمی زادگاهش روستای “ارباب سفلی” از توابع شهرستان کوار گذراند و وارد دبستان روستا شد و تحصیلات خود را تا سال سوم راهنمایی ادامه داد.


با اوج‌گیری قیام مردمی انقلاب اسلامی، سردار نیز مشتاقانه به صف اول مجاهدین و مبارزین راه حق پیوست و فعالیت‌های سیاسی و انقلابی زیادی انجام داد.

با شروع جنگ تحمیلی سردار خورشیدی نیز به همراه سایر هم‌رزمانش سلاح بر دوش گرفت و مردانه قدم بر جبهه‌های خوزستان نهاد.

عملیات بیت‌المقدس و طریق‌القدس شاهد دلاوری‌های او بود. سردار در ادامه به جمع سبزپوشان سپاهی پیوست و به‌عنوان مسئول تخریب لشکر ۱۹ فجر در عملیات‌ها حضور یافت.


غواص تخریبچی
وی که وجودش را در طبق اخلاص برای خدمت بیشتر به میهنش نهاده بود با گذراندن دوره‌های مختلف آموزش غواصی در زمستان سرد سال ۱۳۶۴ به‌عنوان غواص تخریبچی دل به امواج خروشان اروندرود سپرد و مأموریت احداث موانع (میدان مین) را در حاشیه خور عبدالله با موفقیت به پایان رساند.


در عملیات‌های کربلا چهار و پنج والفجر ۱۰ رشادت‌های فراوانی از خود بر جای گذاشت. سردار رشید اسلام آخرین مأموریت پر حماسه خویش را در عملیات بیت‌المقدس ۷ با انهدام دژ خاکی و پخش آب در مسیر دشمن و نهایتاً تثبیت خط با موفقیت به پایان رساند و به کمک هم‌رزمانش موفق شدند آخرین پایه‌های مقر عراقی‌ها را منهدم کنند.


آخرین نماز عشق؛ طلوعی که با غروب خورشید همراه بود
با طلوع سپیده چهارم تیرماه مردان حق نماز صبح را به جا آوردند و به شکرانه این حماسه عظیم معبود را ستایش نمودند؛ اما ساعاتی بعد دشمن که تاب این شکست مفتضحانه را نداشت دیوانه‌وار مقر تخریب و مهندسی که در پناه حسینیه جزیره مجنون جای گرفته بود را بمباران شیمیایی کرد و در هاله‌ای از دود و آتش سردار رشید اسلام زخم‌های سرخ را به جان خرید و عاشقانه به‌سوی ملکوت پرواز کرد و جسم مطهرش را به خاک مجنون جای گذاشت و اکنون پس از سال‌ها هنوز هور نشانی از این یوسف گم‌گشته به دیار کنعان نداده است تا در پناه آن دل غم‌دیده خود را به شمه‌ای از بوی یار تسکین دهد.


خاطره‌ای از هم‌رزم شهید سردار خورشیدی درباره وی با موضوع پایان جنگ
یک روز از سردار پرسیدم: خب شما می‌گویی این جنگ آخر و عاقبتش چه می‌شود؟
گفت: «این جنگ تا هر جا هم که طول بکشد به نفع اسلام تمام می‌شود؛ اما خیلی دلم می‌خواهد در پایان جنگ ببینم این مردم بعد از جنگ چه می‌کنند؟ چه از این دولت می‌خواهند؟ و مهم‌ترین آرزویی که دارم این است که بعد از جنگ، بچه‌های بسیج و سپاه و مردم را ببینم چه می‌شوند.» 


شهید خورشیدی از نگاه سردارابراهیمی
سردار ابراهیمی می‌گوید: سردار خورشیدی باعث افتخار فارس و روستای ارباب است. در واحد تخریب همیشه برترین، بهترین، شجاع‌ترین و قهرمان‌ترین افراد حضور داشتند تا گردان‌های دیگر به اهداف از پیش تعیین شده عملیات برسند و سردار خورشیدی از این افراد بود.


شهید خورشیدی پس از والفجر ۱۰ و شهادت دوست و همراه خود، شهید مراد زاهدنیا، دل از دست داد و از چند شب قبل از شهادتش مأموریتی را پذیرفت که زیر دید و تیر دشمن بود. هر شب در آن منطقه حداقل یکی دو شهید داشتیم و پایان این عملیات قطعاً شهادت بود و او می‌دانست.

به همین دلیل کارت و پلاک خود را جدا کرده بود تا گمنام باقی بماند و امام زاده عشق روستای ارباب شود.


مأموریت سردار خورشیدی، ایجاد کانالی در پد دشمن با خرج پودر آذر و TNT بود که تمام جناح این پد را آب فراگرفته بود؛ این مأموریتی سخت و سنگین بود که سردار به‌خوبی از پس آن برآمد.


وقتی شهید خورشیدی کانال را منفجر می‌کرد قلوه‌سنگ‌ها به آسمان رفته و بر کلاه آهنی‌های عراقی‌ها فرود می‌آمد و آن‌ها از ترس فریاد می‌زدند و سردار شهید از این وضعیت عراقی‌ها خنده‌اش می‌گرفت.


سردار خورشیدی و نیروهایش آخرین لحظات خود را در این کانال گذراندند و هر لحظه احتمال شهادت آن‌ها بود. از مخابرات طرح دادند که از نوک کانال سیم بکشیم تا بچه‌های کانال که روزانه به فوز عظیم شهادت می‌رسیدند، حداقل در آخرین لحظات با خانواده‌هایشان با خط FX صحبت کنند.


از آن کانال رزمنده‌ای به مادرش زنگ زد. مادر پرسید کجایی و رزمنده گفت: ما نوک اسلام هستیم.


سردار خورشیدی بسیار تنومند و قوی بود به حدی که حتی اگر بارها زخمی می‌شد باز هم باصلابت می‌ایستاد و کارش را انجام می‌داد و حتی از وسایلی که از عراقی‌ها به غنیمت گرفته بود علیه خودشان استفاده می‌کرد. از اسلحه گرفته تا خنجر، سرنیزه، و حتی ماشین و با وجود شرایط خاص سردار خورشیدی، به شهادت رسید.


در شب میلاد امام رضا (ع) در تاریخ ۶۷/۴/۴، در منطقه جزیره مجنون، دشمن برای اولین‌بار از سلاح شیمیایی گاز سیانور استفاده کرد و نیروهای حاضر در آن منطقه، حتی قبل از این که از سلاحشان استفاده کنند به شهادت رسید.


پس از این حمله شیمیایی، دشمن بعثی جزیره مجنون را محاصره کرد و با توپ و تانک و کاتیوشا در واقع جزیره را ذوب کرد.


فردای آن روز باوجود حجم سنگین آتش دشمن و آلودگی منطقه، به آن جا رفته و سعی در جابه‌جایی شهدا و مجروحان داشتیم که سردار خورشیدی را پیدا نکردیم و او باگذشت سال‌ها هنوز گمنام مانده و امامزاده عشق روستای ارباب شده است.


انتهای خبر/

برچسب ها: بهار کوار ، شهید ، مجنون ، کوار
نظرات بینندگان