رابطه شب قدر با امام عصر (عج)
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری شیرازه،«لیلةالقدر،«لیلةالقدر، شب ولایت ،نزول قرآن و نزول ملائکه بر امام زمان است همچنین شب قرآن ، اهل بیت و هم شب عترت است؛ لذا سوره مبارکه قدر هم سوره ولایت است.» (۱)
اثبات ولایت ائمه با سوره قدر
در اصول کافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم (ع) آمده است که خطاب به شخصی فرمودند: «برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدر احتجاج کنید. چرا که یکی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اکرم (ص) این سوره است.»؛ این شخص با تعجب میگوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است.
پس چگونه میتوان از این سوره برای اثبات مسئله امامت احتجاج نمود؟ حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائکه بر چه کسی نازل میشوند؟ آیا تاکنون کسی ادعا کرده است که در شب قدر، ملائکه بر او نازل شده باشند؟ هیچکس نمیتواند ادعا کند که نزول ملائکه را در شب قدر درک کرده است. تاکنون نیز کسی در این باره مدعی نشده است. قرآن نیز میگوید «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ»؛ فرشتگان باروح در شب قدر نازل میشوند؛ بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر (ص) کسی وجود داشته باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. او کسی جز حجت خدا و امامزمان صلواتاللهعلیه نخواهد بود.
عرض احترام و تقدیم مقدّرات به امام عصر (عج).
امّا وقتی ملائکه بر امامزمان نازل میشوند، چه کاری خواهند کرد؟ قرآن میفرماید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ از شب تا صبح، فرشتگان فوجفوج به خدمت امام عصر (عج) رسیده و به ایشان عرض سلام میگویند. برای ملائکه توفیق و شرافتی است که در شب قدر اجازه یابند تا به خدمت امامزمان (عج) رسیده و به ایشان ادای احترام کنند.
اما نکته دوم که در روایات شیعه از حد خبر واحد فراتر است، آن است که ملائکه نازل میشوند تا مقدرات سال را بر امامزمان (عج) عرضه نمایند. بهویژه در شب بیست و سوم که مقدرات عالم به امضا رسیده و قطعی شده است را به حضور امامزمان صلواتاللهعلیه ارائه داده و ایشان از تمام مقدرات امت تا پایان سال بعد و شب قدر دیگر، آگاه میشوند.
پس از «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ»؛ حضرت سجاد (ع) در دعا میفرمایند «سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ»، حضرت در این فراز آیه «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ را تفسیر میکنند.
یعنی برکت این شب همچنان تا طلوع فجر دوام دارد. پس از آن میفرمایند: «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ»؛ بر کسی که خدا میخواهد نازل میشوند تا مقدرات الهی را بر او ارائه دهند. در «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ»؛ امام سجاد (ع) با صراحت نمیگویند که بر چه کسی نازل میشوند، اما با کنایه میفرمایند کسی وجود دارد که خدا میداند، فرشتگان باید بر او نازل شوند.
باتوجهبه اینکه امام سجاد (ع) امام چهارم بودهاند اگر خود یا یکی از امامان گذشته را معرفی مینمودند دیگر بر کسانی که فرشتگان بر آنان، پس از امام چهارم نازل میشدند، دلالت نمیکرد. با این کنایه فرمودهاند که هر سال کسی وجود دارد که خدا میخواهد تا ملائکه بر او نازل شوند. این فراز بر وجود امام و حجت خدا اشاره دارد. اما فرشتگان چه چیزی را برای امام (ع) میآورند «بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ»؛ فرشتگان و روح نازل شده و به همراه خود قضاء محکم و مقدرات حتمی را ارائه میدهند.
قضاء محکم به مقدراتی گفته میشود که از مرحله تقدیر گذشته، به قضاء رسیده و از قضاء به امضا رسیده و محکم شده است. بهگونهای که دیگر قابلتغییر نیست.
امام چه نیازی به علم ملائک دارد؟
در اینجا یک سؤال اعتقادی، درباره علم امام مطرح میشود. طبق روایات ما معتقدیم که امام «عالم بما کان و ما یکون»؛ است، یعنی امام به آنچه که بوده و خواهد آمد، علم دارد. در روایات دیگری نیز آمده که بر علم امام افزوده میشود. در روایات دیگری نیز اشاره شده که در هر شب جمعه بر علم امام افزوده میشود، آیا این که در هر سال فرشتگان در شب قدر، مقدرات عالم را به امام (ع) ارائه میکنند، با علم امام (ع) به همه امور تناقض ندارد؟ از سویی گفته میشود امام عالم به همه امور است و از سویی فرشتگان مقدرات هر سال را به او در شب قدر ارائه میکنند.
این دو با هم چگونه جمع میشوند؟ دانایی و ادراک امور توسط امام معصوم در شب قدر و شنیدن مقدرات تابع شرایط مادی و این عالم نیست. اگر ما بخواهیم سخنی را بشنویم یا چند صفحهای را بخوانیم چندین دقیقه فرصت میخواهد، اما شنیدن و دیدن امام معصوم به فرصت و زمان معمول در عالم مادی نیاز ندارد.
در یکزمان کوتاه ممکن است بسیاری از امور را بشنود یا بخواند. مرحوم کربلایی کاظم، بدون داشتن مقام عصمت و امامت، همه آیات قرآن را در مدت خیلی کوتاهی فراگرفته و حافظ شد و آنها را میخواند. بر همین اساس ما عوالم مترتبی داریم که زمان در آن همانند زمان در عالم مادی نیست.
در عالم ماده نیز ممکن است زمانها فرق کنند. دانشمندان علم نجوم و هیئت در این باره نظریاتی دارند که آیا زمان در دیگر سیارهها و کرات، همانند زمان در کره زمین ماست؟ بر همین اساس هنگامی که مقدرات یک امّت به امامزمان ارائه میشود به این معنا نیست که نیاز به زمان طولانی باشد؛ بلکه امام (ع) در مدت کوتاهی به همه این امور علم و آگاهی پیدا میکند. برای حضرت سلمان نیز چنین گفتهاند. «عُلِّم بما کان و ما یکون»، وقتی سلمان فارسی به چنین جایگاهی دست مییابد آیا امام معصوم (ع) نمیتواند؟
یکی از امامان فرمودهاند: «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»؛ دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار میگیرد.
هرگاه امام (ع) بخواهد، میداند
در اصول کافی، بابی با این عنوان آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ (ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»؛ این عنوان به این معناست که ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین هر زمان که اراده کرده و بخواهند، میتوانند علم داشته باشند. زمانی میشد که ائمه اطهار اظهار میکردند که نمیدانیم، یا درباره چیزی سؤال میکردند. در روایات نقل شده که از امام (ع) سؤالی شده و حضرت اظهار بیاطلاعی نمودهاند. یا مطالبی را از کسی پرسیدهاند و یا کسی را برای تحقیق یک موضوع به جایی فرستادهاند. سؤال مطرح میشود که اگر ائمه اطهار همه امور را میدانند پس چرا کسی را جهت تحقیق میفرستادهاند؟ در پاسخ به این پرسش این روایات صادر شده است که ائمه سلامالله علیهم اجمعین هر زمان که بخواهند، میتوانند بدانند. اما چگونه بعضی از زمانها میخواهند که بدانند و در بعضی زمانها نمیخواهند؟ چه چیزی برای زمان خواستن یا نخواستن ائمه اطهار در دانستن، تعیینکننده است؟
قلب امام (ع) ظرف مشیت خدا
یکی از امامان فرمودهاند: «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»؛ دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار میگیرد؛ بنابراین زمان دانستن آنان، زمانی است که خدا مصلحت دانسته و سپس آنان نسبت به آن موضوع آگاهی و علم مییابند.
چنین چیزی از کسی که وجود خود را به خدا سپرده است، بعید نیست.
خدا عهدهدار کار بنده صالح
در روایتی که درباره قرب نوافل است گفته شده: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»؛ این روایت در مورد انسان عادی گفته شده است. خدا میفرماید: «اگر انسان بهگونهای شد که هر آنچه را که خدادوست دارد، علاوه بر واجبات، آن را انجام دهد، علاوه بر واجبات، مستحبات و نوافل را انجام دهد، من که خالق او هستم گوش و چشم و زبان و دست او میشوم.»؛ این روایت از روایات صحیح و بدون خدشه اصول کافی است که شیخ بهایی نیز در کتاب اربعین آن را ذکر کردهاند.
در این جایگاه فکر انسان از بعضی امور مستغنی و بینیاز میشود. این خداست که برای او تصمیم میگیرد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. آنگاه هر چیزی را که بخواهد به او مینمایاند. بدون اینکه احتیاجی به اسباب عادی داشته باشد؛ «وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا؛»؛ من دست او میشوم. اگر ما بر این باوریم که حضرت ابوالفضل (ع) با دستهای بریده، دست کسانی را گرفته و یاری میدهد این مصداق همان روایت است که خدا دست او شده است «یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»، من دست او شدم. این امتیاز فقط برای پیغمبر (ص) و امام معصوم (ع) نیست «إِنَّ العبد لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ»، هر که مرد میدان باشد میتواند به چنین مقامی برسد. مرد میدان اندک است. انسان هرگاه همه چیز زندگی خود را در اختیار خدا گذاشت، خدا میگوید من چشم و گوش تو هستم. اینجاست اکه راده او نیز اراده خدایی میشود.
هر زمان خدا میخواهد او نیز میخواهد. یکی از تأویلات آیه شریفه «وَ ما تَشاؤنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ» این است که اراده خدا، در اراده اولیا خدا تبلور پیدا میکند.
آنها چیزی را نمیخواهند که خدا نمیخواهد. وقتی میخواهند و اراده میکنند که خدا خواسته باشد. پس این که امام چه زمانی میخواهد بداند، همان زمانی است که خدا میخواهد بداند و مصلحت اقتضا میکند که بداند. آن زمانی هم که نمیدانند و حتی اظهار میکنند که نمیدانند، آن زمانی است که مصلحت در آن است که آن علم را نداشته باشند.
علم در جیب و علم در برابر چشم
در اینجا سؤال مطرح میشود که آیا در این حال که امام (ع) میفرماید: «نمیدانم»؛ یعنی هیچ علمی ندارد؟ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم رضوان الله علیه، میفرمودند: «علم دو گونه است. یک علم داخل جیبی داریم و یک علم دیگر علمی است که اکنون آنرا با چشم میبینیم»؛ این نکته در مسائل فقهی بسیار پیش میآید.
بهعنوانمثال در هنگام سحر انسان نمیداند طلوع فجر شده است یا نه! اینجا درست نیست که بگوید من نمیدانم و سپس به غذاخوردن ادامه دهد. اگر جستوجو نمود و به آسمان نگاه کند، میبیند که فجر، طلوع کرده است یا نه.
این مطلب را به زبان سادهتر میشود گفت، در امکانات پیشرفته امروزی مثل تلفن همراه و ضبط با فشاردادن یک دکمه میتوان از اطلاعات فراوانی استفاده کرد. اینکه گفته میشود ائمه اطهار (ع) عالم «بما کان و ما یکون»؛ هستند همانند چنین علمی است. ائمه اطهار (ع) همانند فشاردادن دکمه، باید در درون خود توجه کنند و بگویند: «خدایا به ما نشان بده»؛ اما زمانی که میگویند نمیدانیم، هر زمان که بخواهند، میتوانند بدانند.
آن هم زمانی است که خدا خواسته است، چون آنها از خود ارادهای ندارند. همه امور خود را به خدا سپردهاند و خدا نیز عهدهدار شده، تا هر کاری را که آنها باید با اسباب انجام دهند، بدون اسباب برای آنها انجام دهد. «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»؛ هر چه خدا بخواهد در دل ائمه اطهار ظهور میدهد.
باخدا باش، پادشاهی کن؛ بیخدا باش، هرچه خواهی کن
ممکن است سؤال شود که آیا این امور جبری است؟ باید پاسخ گفت که مقدمات این امور اختیاری است. اینان تلاش کردهاند تا این گونه شدهاند، خود را به خدا سپردهاند، تا خدا نیز ولایت آنان را پذیرفته است. ما که حاضر نیستم تا دستورات خدا را انجام دهیم، نباید توقع داشته باشیم که خدا برای ما نیز، این ولایت را قرار دهد. آن کسی که نهتنها به واجبات بلکه به هر چه که خدادوست دارد، اهمیت داده و مستحبّات را ترک نمیکند، سزاوار است که خدا نیز عهدهدار کارهای او شود. این مقدمات اختیاری است. نتایج اموری که با اختیار انجام میشود، نیز اختیاری است.
منابع:
۱-بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم ۱۳۷۵/۱۰/۱۹
۲ - گزیدهای از سخنان حضرت آیة اللّه علامه مصباح یزدی (دامتبرکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۲۰/۰۶/۸۷ مطابق با شب دهم ماه مبارک؛ رمضان ۱۴۲۹ ایراد فرمودهاند. برگرفته از پایگاه اطلاعرسانی استاد مصباح یزدی
۳-آداب الصلاة امام خمینی (ره) ص۲۶۸
انتهای خبر/