کد خبر: ۱۶۳۵۷۰
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۹ - ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳
دختر شهید بی سر در گفتگو با «شیرازه»:

پدر برای ما یک مربی اخلاق بود

دختر شهید شیرعلی سلطانی گفت: پدر بیشتر برای ما یک معلم و مربی اخلاق بود، با اینکه بنده ۱۰ سال داشتم و خواهرم ۱۲ساله بود پدرم تمام مسائل را با منطق و زبانی شیرین بدون تحکم و صدای بلند به ما آموزش می‌داد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، هر انسانی در جامعه برای رشد و تعالی نیاز به راهنما دارد، امروزه توسل جستن به شهدا بهترین راه رسیدن به موفقیت‌های مادی و معنوی است و هر کس از آنها الگو بگیرد قطعاً مسیر سعادت را طی می‌کند.


بر همین اساس برای درک بهتر از سیره شهدا به سراغ خانواده شهید بی سر شیرعلی سلطانی رفتیم تا گفتگویی با آنها داشته باشیم. 


ماه‌علی نژادیان همسر شهید سلطانی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی شیرازه گفت: شهید شیرعلی سلطانی تحصیلات خود را از مکتب‌خانه شروع کرد تا کلاس ششم ابتدایی درس را ادامه داد و سپس به علت شور علاقه بسیاری که به معارف اسلامی داشت در یکی از مدارس حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت .


وی افزود: همسرم از طلاب حوزه علمیه بود و سطح سه حوزه را پشت سر گذاشت و ایام شکوهمند انقلاب اسلامی در بسیاری از فعالیت‌های سیاسی و انقلابی شرکت کرد که در این مسیر بارها از سوی مقامات امنیتی رژیم شاهنشاهی مورد بازخواست قرار گرفت.


نژادیان بیان کرد: بعد از شهادت آیت‌الله دستغیب توسط منافقین، شهید سلطانی برای مراسم تشییع آن شهید بزرگوار به شیراز آمد؛ اما به خاطر فعالیت‌های گسترده‌ای که داشت منافقین او را نیز تهدید به مرگ کرده بودند؛ ولی او هیچ‌وقت به این تهدیدها اهمیتی نمی‌داد و به جبهه بازگشت.


وی ورزشکار بودن را یکی از شاخصه‌های شهید سلطانی دانست و بیان کرد: در زورخانه علاوه بر ورزش باستانی مرشدی نیز می‌کرد.


همسر شهید سلطانی گفت: شهید بزرگوار مبلغ دینی بودند و به‌صورت هفتگی به روستاهای اطراف شیراز می‌رفت و علاوه بر روشنگری مباحث دینی و احکام به کارهای جهادی نیز می‌پرداخت که دو بار در سن ۲۵ و ۲۹ سالگی به حج تمتع مشرف شد.

پدر برای ما یک مربی اخلاق بود

وی در ادامه افزود: شهید بی سر روحی لطیف داشت و از ذوق هنری سرشاری برخوردار بود، یکی از دیوان اشعار ایشان حق و باطل و دیگری شهید شمع تاریخ است که از وی به یادگار مانده است و البته ذاکر اهل‌بیت عنوان افتخارآمیز دیگری از شهید است.


نژادیان بیان کرد: نکته قابل تأمل آنجاست که با دست خود در سن ۳۲ قبری برای بدن بی سرخود درست کرد، وقتی پیکر مطهرش را از جبهه آوردن قبر دقیقاً به اندازه تن بی‌سرش بود همان‌طور که خود سروده بود: 

من سر خویش فدای قدم دوست کنم
خویش بیگانه بدانند به این عزم و سرم
تا دهم جان به ره دوست خدایا مددی
تا که این تحفه ناچیز بر دوست برم
سال‌ها صبر نمودم که برم فیضش را
شکرالله که خدا داد به فیضش ظفرم


اگر در سیره شهدا نظری بیندازیم شاخص‌هایی مانند تلاش، پشتکار، خستگی‌ناپذیری، ایمان، خدمتگزاری و مقاومت کاملاً مشهود است و چه خوب به لطف قرارگیری در معرض انوار شهیدان بتوانیم در حد توان از شخصیتشان بهره کافی ببریم.


فهیمه سلطانی دختر در گفتگو با خبرنگار این رسانه افزود: پدرم الگوی ما بودند و با دعای خیر ایشان ما نیز در سطح مسجد و محله کارهای فرهنگی و تربیتی و همچنین مذهبی و جهادی انجام می‌دهیم در همین راستا با عنایت خدای متعال و حمایت معنوی و مالی مادرم و خواهرم خانم مرضیه در سال ۱۳۸۶ اقدام به تأسیس بنیاد فرهنگی شهدا با نام شهید بی سر حاج شیرعلی سلطانی کردیم.


وی در مسئله حجاب بیان کرد: گاهی اوقات پدرم برای من، مادر و خواهرم در مورد محسنات حجاب می‌گفت که زنان پیامبر (ص) چه نوع پوششی داشتند و در صحبت‌کردن با نامحرم حیا و عفت را رعایت می‌کردند و مثال می‌زد که حجاب مانند طلا و جواهرات است؛ همان قدر قیمتی و با ارزش که هرکسی باید آن را در صندوقچه امن به دور از چشم دزدان نگهداری کند.

 
دختر شهید سلطانی اظهار داشت: پدر بیشتر برای ما یک معلم و مربی اخلاق بود با اینکه بنده ۱۰ سال داشتم و خواهرم ۱۲ساله بود پدرم تمام مسائل را با منطق و زبانی شیرین بدون تحکم و صدای بلند به ما آموزش می‌دادند.

پدر برای ما یک مربی اخلاق بود

عمار فرزند شهید سلطانی می‌گوید: پدرم را به چشم ندیدم، چهلم او به دنیا آمدم، از گفته‌های دوستان و هم‌رزمانش او را شناختم و به او ایمان آوردم و اشعارش را درک کردم .


اصغر رجبی هم‌رزم شهید گفت: همان‌گونه که سردار دل‌ها شهید حاج‌قاسم سلیمانی فرمودند: شرط شهیدشدن شهید بودن است، یکی از مصادیق مهمی زندگی شهید سلطانی این بود که ایشان خود را قبل از شهادت شهید معرفی کرد و آمادگی‌اش در زمینه‌های مختلف برای این مقام و مرتبه بود و این را می‌توان از اشعار حکاکی شده روی سنگ قبرش که قبل از شهادت سرود دریافت کرد.

وی افزود: این سروده و آماده کردن قبر به اندازه تن بی سر در گوشه کتابخانه مسجد المهدی بیانگر آمادگی این عزیز و شهید بودنش قبل از شهادت بود.


رجبی بیان کرد: شهید سلطانی خدمات شایانی در رسیدگی به محرومین و مستضعفین داشت و آن‌قدر توجه و ارادت نسبت به اهل‌بیت (ع) مخصوصاً امام حسین (ع) و امام‌زمان (عج) داشت که به جای تعقیب نماز تأکید بر ذکر و مصیبت امام حسین (ع) داشت.


شهید شیرعلی در عملیات فتح بستان توسط موج انفجار مجروح می‌شود و تمام بدنش از کار می‌افتد. وقتی شهدا را جمع می‌کنند، او را در پلاستیک می‌پیچند و همراه بقیه شهدا به سردخانه می‌برند.


وی صداها را می‌شنید اما نمی‌توانست حرفی بزند یا حرکتی کند در آن حال به امام حسین (ع) متوسل می‌شود به آقایش می‌گوید: «من با تو عهد بسته‌ام بدون سر شهید شوم، پس شرمنده‌ام نکن» وقتی برای بردن شهدا به سردخانه رفتند، دیدند کیسه‌ای که شهید سلطانی در آن پیچیده شده عرق کرده است. کیسه را باز می‌کنند می‌بینند هنوز زنده است. اکسیژن وصل می‌کنند و به بیمارستان منتقلش می‌کنند.


شهید سلطانی بعدها به دوستانش می‌گوید: «من از خدایم خواسته‌ام تا جلو امام حسین شرمنده نشوم، وقتی شهدا وارد محشر می‌شوند چگونه سر بر بدن داشته باشم و به حضور امام حسین برسم.» 
 
ای شهید والا مقام شب‌ها در قبری که خودش در کتابخانه مسجد با دست خودش آماده کرد، می‌نشست و با خدایش راز و نیاز می‌کرد، بارها قبر را اندازه گرفته بود و برای خودش جای سر نگذاشته بود.
 
وی در سن ۳۳ سالگی در جبهه‌های حق علیه باطل در منطقه شوش دانیال خوزستان در دوم فروردین سال ۱۳۶۱ در عملیات فتح‌المبین به شهادت رسید.


به گزارش شیرازه، شهید شیرعلی به نزدیکانش سفارش کرده بود ای همه کسانی که مرا دوست می‌دارید از شما تقاضا دارم هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید، ناراحت نشوید و مبادا خدای‌ناکرده از جمهوری اسلامی انتقاد کنید و بگویید همهٔ جوان‌های مردم را به کشتن داد؛ بلکه ما ذلیل بودیم خدا ما را به واسطهٔ این انقلاب عزیز کرد.
ای همه انسان‌هایی که در پی سعادت ابدی هستید اگر می‌خواهید از چنگال گرگ‌های درنده و سلطه‌گر نجات پیدا کنید همگی روی به اسلام این آئین نجات‌بخش روی‌آورید که فقط اسلام است که با آن می‌توان بشریت را از همه بد بختی‌ها نجات بخشد به امید آن روز که بشریت آگاه شود و به اسلام عزیز روی آورد.

انتهای خبر/224224

برچسب ها: شیراز ، شهید ، سلطانی
نظرات بینندگان