عقلانیت ویژگیهای مکتب جعفری است
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری«شیرازه»، ششمین پیشوای شیعیان در ۱۷ ربیعالاول متولد شدند که این حضرت در طول زندگی مبارک خود توانست نهضت علمی و فرهنگی بزرگی را شروع نماید و پایههای علمی مکتب شیعه را محکم کند تا جایی که از مذهب شیعه اثنی عشری با عنوان «مذهب جعفری» و از آن حضرت با عنوان رئیس این مذهب یاد میشود.
ولادت
امام صادق (ع) بنا به نقل برخی منابع، در ۱۷ ریبع الاول سال ۸۰ هجری و به نقل منابع دیگر، در سال ۸۳ هجری دیده به دنیا گشودند. ایشان در مدینه و در زمان عبدالملک بن مروان متولد شدند. روزگاری که امت اسلامی طعم تلخ حکومت ستمگرانه عبدالملک را میچشید، مبلغان فاسد اندیشههای فاسد میپراکندند و فرمانروایان ستمگر چیره بودند. مادر آن حضرت فاطمه (امفروه) دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر است.
نسب و القاب
جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، ششمین امام مذهب شیعه امامی و پنجمین امام مذهب اسماعیلیه است. پدر او امام محمدباقر (ع) و مادرش ام فروه دختر قاسم پسر محمد بن ابوبکر بود. برطبق کشف الغمه، از آنجا که نسب مادر امام صادق (ع) هم از پدر و هم از مادر به ابوبکر میرسید، امام صادق گفته است: «لَقَدْ وَلَدَنِی أَبُو بَکْرٍ مَرَّتَیْن» (من دو بار از ابوبکر متولد شدهام)؛ اما برخی از جمله علامه شوشتری و محمدباقر مجلسی، این روایت را جعلی میدانند.
کنیه مشهور امام صادق (ع)، ابوعبدالله (ناظر به دومین فرزندش عبدالله افطح) است. با کنیههای ابو اسماعیل (ناظر به فرزند ارشدش، اسماعیل) و ابوموسی (ناظر به دیگر فرزندش امام موسی کاظم (ع)) نیز از او نام بردهاند.
مشهورترین لقب او «صادق» است. برطبق روایتی، پیامبر اسلام (ص) این لقب را به او داده است تا از جعفر کذاب تمایز یابد؛ اما برخی گفتهاند امام صادق (ع) به جهت پرهیز از شرکت در قیامهای عصر خود، صادق لقب گرفته است.
چراکه در آن زمان به کسی که مردم را گرد خود جمع و به قیام بر ضد حکومت تحریک میکرد، کذّاب (دروغگو) میگفتند. در همان دوران ائمه این لقب برای امام صادق (ع) به کار میرفته است، برخی از علماء اهلسنت چون مالک بن انس، احمد بن حنبل و جاحظ نیز از او با این لقب نام بردهاند.
فرزندان امام صادق (ع)
از امام جعفر صادق (ع) هفت پسر و سه دختر بر جای ماند که عبارتاند از:
۱- اسماعیل معروف به اعرج که بزرگترین فرزند وی است. اسماعیل در زمان حیات حضرت از دنیا رفت. پس از شهادت حضرت صادق (ع) عدهای از کجاندیشان به امامت اسماعیل و عدهای به امامت فرزند اسماعیل محمد پیوستند که آنان را اسماعیلیه میگویند.
۲- عبدالله بن افطح: وی همیشه با خواستههای پدر مخالفت میکرد. بعد از پدر مدعی خلافت و امامت شد و جمعی نیز امامت وی را پذیرفتند که آنان را فطحیه مینامند. بعدها چون مردم ضعف علمی و عملی وی را مشاهده کردند از او برگشته و به امامت موسی بن جعفر روی آوردند.
۳- امام موسی کاظم (ع)
۴- اسحاق بن جعفر صادق (ع) شخص جلیلالقدر و اهل فضل و تقوی بود و احادیث بسیاری نقل کرده است و به امامت برادرش موسی علیهالسلام قائل بود.
۵- محمد دیباج بن جعفر صادق (ع)
این شخص والا از شجاعترین مردمان عصر خود بود و در تمام سال یک روز در میان روزهدار بود. در سال ۱۹۹ به مأمون عباسی به خاطر ظلمها و حقکشیهای وی خروج کرد و مأمون نیز یکی از سرداران سپاه خود به نام عیسی جلودی را با لشکری مجهز به جنگ وی فرستاد. در این جنگ سپاهیانش را فراری دادند و خود ایشان را نیز دستگیر کردند. وقتی که به مرز خراسان رسیدند در محلی به نام «فرقان چاپی» که امروزه معروف به لطف آباد است دار فانی را وداع گفت.
۶- عباس بن جعفر صادق (ع) است که سید جلیلالقدر و دانشمند و فاضلی بوده است.
۷- علی بن جعفر (ع) شخص کثیر الفضل و پرهیزگار و صاحب عقیده صادق بود. این بزرگوار تحت تربیت برادرش حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام به مقامات عالی علمی و عملی نایل شد.
دختران امام صادق (ع):
۱- ام فروه که همنام مادرش بود. این ام فروه عروس زید بن علی بن الحسین بود.
۲- اسماء
۳- فاطمه
سیمای آن حضرت
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر (ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی، پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب میدرخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینیاش کشیده و وسط آن اندکی برآمده بود و بر گونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دو دندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند میزد و چون نام پیامبر برده میشد رنگ رخسارش زرد و سبز میشد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
حاکمان دوران امامت ایشان
حیات امام صادق (ع)، با خلافت ده خلیفه آخر بنیامیه از جمله عمر بن عبدالعزیز و هشام بن عبدالملک و دو خلیفه نخست عباسی، سَفّاح و منصور دوانیقی همزمان بود. او در سفر امام باقر (ع) به شام که به درخواست هشام بن عبدالملک صورت گرفت، همراه پدر بود. در امامت امام صادق (ع)، پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و سفاح و منصور خلفاء عباسی حکومت کردند. در این دوران حکومت بنیامیه ضعیف و سرانجام سرنگون شد و پس از آن بنیعباس روی کار آمدند. ضعف و عدم نظارت حکومتها فرصت مناسبی برای امام صادق (ع) جهت انجام فعالیتهای علمی فراهم کرد. البته این آزادی تنها در دهه سوم قرن دوم قمری، وجود داشت و پیش از آن در زمان بنیامیه و پس از آن به جهت قیام نفس زکیه و برادرش ابراهیم فشارهای سیاسی فراوانی بر ضد امام صادق (ع) و پیروانش وجود داشت.
فعالیتهای علمی
در دوران امامت امام صادق (ع)، به علت ضعف حکومت اموی، آزادی بیشتری برای ابراز عقیده به وجود آمد و بحثهای علمی بسیاری در موضوعات مختلف درگرفت. این آزادی علمی و دینی که برای کمتر امامی از ائمه دوازدهگانه وجود داشت، سبب شد تا شاگردان امام آزادانه در مباحث علمی شرکت کنند.
آبان بن تغلب گزارش کرده است که مردم در مسجد از او سؤالات فقهیشان را میپرسیدند. امام صادق (ع) با استفاده از این فرصت، روایات فراوانی در زمینههای گوناگونِ فقه، کلام و... بیان کرد.
به گفته ابن حَجَر هیتمی، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود. ابو بحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود. حسن بن علی وشاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق (ع) حدیث نقل میکردند.
مناظرات علمی
در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق (ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است. در برخی از مناظرات، شاگردان امام صادق (ع) در حضور وی در زمینهای که تخصص داشتهاند، با دیگران مناظره کردهاند.
در این جلسات امام صادق (ع) بر مناظره نظارت کرده و گاه خود نیز وارد بحث شده است. برای مثال در گفتگو با عالمی اهل شام که خود درخواست مناظره با شاگردان امام صادق (ع) را داشت، امام از هشام بن سالم خواست تا در زمینه کلام با او گفتگو کند.
همچنین از فردی که قصد مناظره با او را داشت، خواست تا در هر زمینهای که میخواهد، ابتدا با شاگردانش گفتگو کند و در صورت غلبه بر آنها با او مناظره کند. آن فرد در زمینه قرآن با حُمران بن اَعیَن، در زمینه ادبیات عربی با اَبان بن تَغلِب، در فقه با زُراره و در کلام با مؤمن الطّاق و هِشام بن سالم مناظره کرد و مغلوب شد.
احمد بن علی طبرسی در کتاب الاحتجاج مجموعهای از مناظرات امام صادق (ع) را گرد آورده است که برخی از آنها عبارتاند از:
مناظره با یکی از منکران خدا درباره وجود خدا
مناظره با ابو شاکر دَیصانی، درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره وجود خدا
مناظره با ابن ابی العوجاء درباره حدوث عالَم
مناظرهای طولانی با یکی از منکران وجود خدا درباره مسائل مختلف دینی
مناظره با ابوحنیفه درباره شیوه استنباط احکام فقهی، بهویژه قیاس
مناظره با برخی از علماء معتزله درباره شیوه انتخاب حاکم و برخی احکام فقهی
تشکیل حکومت
سیاست نخست امام صادق (ع) یک سیاست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود که از نظر فقهی و روایی از بنیانگذاران تشیع جعفری به شمار آمدهاند. تلاشهای سیاسی امام در برابر قدرت حاکمه در آن وضعیت، در محدوده نارضایی از حکومت موجود، عدم مشروعیت آن و ادعای امامت و رهبری اسلام در خانواده رسول خدا صلیالله علیه و آله بود. از نظر امام صادق (ع) تعرض نظامی علیه حاکمیت، بدون فراهم آوردن مقدمات لازم که مهمترینش کار فرهنگی بود، جز شکست و نابودی نتیجه دیگر نداشت.
چنانچه در جریان حرکتی که زید بن علی و پس از آن یحیی بن زید در خراسان به آن دست زدند، بنیعباس بیشترین بهره را برده و در عمل، خود را به عنوان مصداق شعار «الرضا من آل محمد» تبلیغ کردند.
نتیجه کار بعدها معلوم شد؛ زیرا فقه جعفری، بنیانگذار تشیع نیرومندی گشت که روز به روز اوج بیشتری گرفت؛ اما زیدیه که منحصراً در خط سیاست بود، رو به افول گذاشتند.
خصوصیات اخلاقی امام صادق (ع)
در منابع روایی در زمینه ویژگیهای اخلاقی امام صادق (ع) گزارشهایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه امام صادق (ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است. مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: «در مدتی که پیش امام صادق (ع) میرفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکر گفتن دیده است».
انتهای خبر/