شکنجهها شدید و دردناک بود
سرفراز عبدالهی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه تحلیلی خبری «شیرازه»، بیان کرد: در سال دوم هنرستان به سمت جبهه رفتم، در عملیات قدس سه در تاریخ ۱۳۶۴/۴/۲۰ قرار بود به عراقیها حمله کنیم و به خاک ایران برگردیم اما بر اثر ترکش مین از ناحیه صورت مجروح و به مدت ۶۴ ماه و۱۴ روز و ۱۷ساعت اسیر شدم.
وی در خصوص خاطرات تلخ دوران اسارت گفت: درکل، اسارت اتفاقاتش تلخ بود و اتفاقات شیرین به ندرت پیش میآمد، شدت زخمها زیاد و عمیق بود که باعث عفونت شده بود، عراقیها هرجایی از بدن که آسیب دیده بود را مورد ضربه قرار میدادند؛ مثلاً اگر فردی پاهایش تیر خوره بود، از ناحیه پا شکنجه میشد، من که صورتم مجروح بود، از ناحیه صورت شکنجه میشدم.
آزاده دوران دفاع مقدس درخصوص مشکلات دوران اسارت، اظهار کرد: نداشتن مراکز درمانی و گرمی هوا باعث میشد به مرور این زخمها عفونتش شدیدتر شود و درد آزار دهندهای داشته باشد، حتی بعضی از دوستان زخمهایشان بر اثر عفونت زیاد، کرم میزد.
عبدالهی یادآور شد: دو روز بعد از اسارت به ساواک بغداد رفتیم، ۹ روز در آنجا بودیم و همه نوع شکنجههایی را تحمل کردیم، دو نفر از دوستانمان جلوی چشمانمان با شکنجه به شهادت رسیدند؛ بسیاری از شکنجهها به قدری شدید و دردناک بود که با وجود گذشت سی و چند سال، بازگو کردنش آزاردهنده است.
وی ادامه داد: بعد از گذشت ۹ روز به اردوگاه کمپ ۹ رمادی رفتیم که دو قسمت داشت و هر قسمت یک ساختمان دو طبقه بود که قاطع نام داشت، در ساختمان قاطع یک، اسیرهای عملیات بدر و خیبر بودند که پر شده بود و ساختمان قاطع دو، با آمدن ما افتتاح شد.
آزاده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: حدود ۹ ماه در کمپ ۹ رمادی بودیم و تا زمان اعلام آتشبس در سال ۶۷ به کمپ هفت رمادی رفتیم که در منطقه رمادی عراق بود، بعد از اعلام آتشبس تعدادی از اسرا را به کمپ ۱۷ تکریت بردند که بنده نیز جزء همین دسته بودم.
عبدالهی افزود: با وجود اعلام آتشبس هنوز هم رفتار عراقیها با اسرا بسیار وحشتناک بود، در آنجا یکی ار رفقا بنام محمود امجدیان که بسیار انسان نیک، خوب و از بچههای کرمانشاه بود به شهادت رسید، دوسال در اردوگاه تکریت بودیم و حضور سیدعلیاکبر ابوترابی در کمپ ۱۷ تکریت یکی از خاطرات خوش بود که واقعاً ما از وجودشان استفاده کردیم، ابوترابی یک مرکز ثقلی هم برای ایرانیها و هم برای عراقیها بود که به سید آزادگان مشهور بود.
وی در خصوص کمکهای سیدعلی اکبر ابوترابی، خاطر نشان کرد: عراقیها هرگاه در کنترل کردن بچههای آزاده در میماندند و نمیتوانستند کنترل کنند، دست به دامان ابوترابی میشدند، بچههای ایرانی نیز هرگاه دچار مشکلی میشدند، با مراجعه به ابوترابی و کمکهایش مشکلات بچهها کنترل میشد.
این آزاده سرافراز در رابطه با نگه داشتن روحیه بچههای آزاده، بیان کرد: به دلیل سختیهای اسارت، سیستم داخلی زیرزمینی داشتیم که در جهت حفظ روحیه و سلامتی بچههای آزاده کار میکردیم، هر آسایشگاه مسئول تبلیغات، سیاسی و جمعآوری اخبار داشت.
عبدالهی خاطر نشان کرد: در عملیات ولفجر ۸ وقتی ایران حمله کرد نیمی از عراقیها تقریباً ازبین رفتند که باعث ترس بین عراقیهای اردوگاه شد و دیگر اسرا را شکنجه نمیکردند و بر خلاف همیشه که غذای مناسبی نداشتیم، به ما مرغ وغذاهای خوب میدادند.
آزاده دوران دفاع مقدس با بیان شکست عراق در عملیات والفجر۸، گفت: واقعاً بعد از عملیات ولفجر ۸ عراقیها متلاشی شده بود وانسجامی نداشت، برنامههای تلوزیونی عراق کلاً قطع شده و برای سرپوشی از این شکست به صورت دائم، فیلم و سرود پخش میشد که در واقع این یک شکستی بود که ما با چشم خود میدیدیم ومیدانستیم کار عراق تمام است.
عبدالهی گفت: متأسفانه غربیها و شرقیها با یکدیگر متعهد شده و دیوار بسیاربزرگ دفاعی برای عراق درست کردند و در آن زمان روسها تانکهای تی ۷۲ و موشکهای دور برد و تجهیزات بسیار پیشرفته که تا آن زمان به هیچ کشوری نفروخته بود را به عراق داد و از عراق حمایت کرد.
وی افزود: آلمانیها با سلاح و مواد شیمیایی از عراق حمایت کرد که با این حمایت، تعداد زیادی از رزمندگان ما در عملیاتها براثر همین سلاحهای شیمیایی به شهادت رسیدند و فرانسه نیز با دادن توپهای ۲۰۰ کیلویی از عراق حمایت کرد و آمریکا نیز تجهیزات دیگری داد.
آزاده دوران دفاع مقدس درخصوصامیدواریهای دوران اسارت، گفت: نوشتن نامه و دریافتش یکی ازامیدواریهای دوران اسارت بود، معمولاً صلیب سرخ نامهای برای ما میآورد که یک برگ کاغذ قرمز رنگی که با مشخصات اصلی اردوگاه و فرستنده نامه بودو بدون پاکت و هیچ چیز محرمانهای نداشت، روی آن مینوشتیم ودر قسمت پایین نامه خانواده جواب میداد یا بالعکس بود.
عبدالهی یادآور شد: هر نامه بین ۳ تا۶ ماه طول میکشید که به دست خانوادهها برسد، در آن زمان نمایندهای از صلیب سرخ هر ۴۵ روز الی دوماه برای بازدید به اردوگاه سر میزد که با ما و عراقیها تعاملهایی داشتند.
وی درپایان گفت: خاطرات دوران اسارت را جمعآوری کردهام و در قالب کتابی به نام «کمپ ۹» و درادامه مطالبهای کتاب «کمپ ۹»، کتاب «کمپ هفت» را به چاپ رساندم که با جزئیات همه موارد در آن نوشته شده است.
آزاده دوران دفاع مقدس افزود: کتاب «قنوت در قوس» که سیر معنوی بچههای ازاده دراسارت مکتوب شده که ما با چه دیدگاه، عقاید و نظرات مذهبی وارد جنگ شدهایم که به همن بنیاد حفظ آثار ارزشهای دفاع مقدس منتشر شد و به پیشنهاد یکی از دوستان هر سه کتاب را تجمیع کرده وکتاب جدیدی با عنوان «زخم عشق» به چاپ رسید.
انتهای خبر/224224