در عزایم سیاه مپوشید و شاد باشید
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از نوید شاهد فارس، شهید «رضا دهقانی» ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۲ در شیراز دیده به جهان گشود. ۷ساله بود که راهی مدرسه شد. تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی گذراند. پس از آن ترک تحصیل کرد و به کشاورزی مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان بسیجی راهی جبهه شد و سرانجام ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در منطقه عین خوش به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای امامزاده حسن شیراز به خاک سپرده شد.
متن وصیت:
بسمالله الرحمن الرحیم ولاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ اینگونه فکر نکنید که کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند؛ بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی
میخورند. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
ابتدا سلام بر شما پدر و مادر مهربان و رنجیده و غمپرورم. سلام مرا بپذیر و مرا حلال کنید که نتوانستم ذرهای از محبتهای شما را جبران کنم. پدر و مادر من اولین فرزند شما هستم که به پیشگاه خداوند هدیه میدهید مبادا برای شهادتم اشکی بریزید برای آمرزش گناهانم اشک بریزید و در دعاها و نمازهایتان برایم طلب مغفرت کنید.
پدرم مبادا روحیه قویت را ببازی و تابع احساسات شوی و دشمنان را شاد کنی تا آنجا که میتوانی از اسلام و انقلاب و روحانیت دفاع کن تا چشم دشمنان اسلام کور شود. مادرم تو را به فاطمه زهرا (س) قسم میدهم که برای شهادتم گریه و زاری نکن. تو باید افتخار کنی که فرزندت در راه خدا به این مقام والا رسیده و من هم افتخار میکنم که در دامن مادری همچون تو پرورش یافتم و به این مقام بزرگ نایل گشتم. مبادا کفران کنی لطف خدایی را. مبادا کم کنی شکرهای خود را. مبادا کم کنی اجر خود را،
مبادا صبر تو را شیطان برد تو باید فخر بر عالم کنی مادر، شادان که فرزندت فدای راه حق گردد. نمیخواهی تو ای مادر که فرزندت به جای مرگ خفتبار و ننگآور بهجای مرگ در بستر شهید راه حق گردد.
مخور غم مادرم شادی کن برای صبح پیروزی و تعجیل فرج امامزمان (عج) که نزدیک است و برای سلامتی رهبر دعا کن و سلام به برادران عزیزم شما هم مرا حلال کنید که رضای شما را هم نتوانستم جلب کنم برادران عزیز ماه رمضان را غنیمت شمارید و نهایت فضل و برکت و استفاده را از این ماه خدا ببرید که من حقیر در این ماه افضل و ماه میهمانی خدا در دانشگاه امام حسین (ع) راه حق و صراط مستقیم را میان تاریکیها و ذلالتها باز یافتم و این راه روشن را ادامه دادم تا به لقاءالله رسیدم.
و شما ای خواهران: زینبوار زندگی کنید و کودکان حزب الهی تربیت کنید و برای من گریه نکنید. برایم دعا کنید و لباس سیاه مپوشید که من زندگی جاویدی یافتم و شما باید شاد باشید و در آخر از همه حلالیت میطلبم به تمام فامیلها و آشنایان بگویید که هر بدی و رنجشی از من دیدهاند ببخشند و حلال کنند و در آخر شما را به خدای بزرگ میسپارم و از خدا میخواهم که به شما صبر عنایت بفرماید. دوست دارم شمع باشم در دل شبها بسوزم روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم حاضرم در راه دین از تن جدا گردد سرم من بمیرم باک نیست اما بماند رهبرم. والسلام رضا دهقانی ۲۴ مهر سال ۱۳۶۱.
انتهای خبر/