کد خبر: ۱۶۶۰۹۴
تاریخ انتشار: ۰۰:۰۵ - ۰۴ دی ۱۴۰۳
وصیت شهید «رحمت اله حيدری»؛

قلب سردم با نور عشقت روشن شد

اى خداى من سپاست می‌گويم از آن‌كه نور عشقت را در قلب من تاباندى و اين قلب سرد خاموش را با نور عشق فروزانت روشن گردانيدى و قلب پرتلاطم مرا با يادت آرامش بخشيدی.

قلب سردم با نور عشقت روشن شد

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه» و به نقل از نوید شاهد فارس، شهید «رحمت اله حیدری» ۱۲ مرداد سال ۱۳۴۶ در روستای آهنگری شهرستان نورآباد ممسنی در خانواده‌ای ساده و بی‌آلایش دیده به جهان گشود.

در هفت سالگی به مدرسه رفت و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در روستای آهنگری با موفقیت به پایان رساند. پس از گذراندن دوران راهنمایی به شهرستان نورآباد رفت و در رشته ریاضی به تحصیل مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی عزم خود را جزم کرد که به جبهه برود؛ ولی به خاطر شرایط سنی از رفتنش ممانعت شد. پس از چندی با دست بردن در شناسنامه عازم جبهه شد. وی سرانجام ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۲ در درگیری با کومله به شهادت رسید.

بخش دوم متن وصیت‌نامه شهید «رحمت اله حيدری» به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم، امیدوارم که خون سرخم بر خاک پاک خون شهیدان آغشته میهنم بسراید: الله اکبر خمینى رهبر. اى قادر متعال سپاست می‌گویم، اى آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت آن بخشیدى که در راهت قدم بردارم و براى تو به جهاد و تلاش دست بازم، هزاران بار سپاست می‌گویم.

اى داناى بخشنده تو مرا توفیق آن دادى خویشتن خویش را درک کنم، پى ببرم که مرا براى چه آفریده‌اى و آنگاه سعادتم بخشیدى که از میان فراوان راه‌هاى موجود زندگیم شاه‌راه ایثار حسین گونه بپذیرم.

اى خداى من سپاست می‌گویم از آنکه نور عشقت را در قلب من تاباندى و این قلب سرد خاموش را با نور عشق فروزانت روشن گردانیدى و قلب پرتلاطم مرا با یادت آرامش بخشیدى، بدرستی که «الا بذکر الله تطمئن القلوب» اى خداى بزرگ کنون بنده شرمسارت تو را به خاطر آنچه که خواستم و اجابت نمودى و آنچه که نخواسته بودم بواسطه لطف و کرمت عطا نمودى سپاس می‌گویم.

خدایا تو را به جلال و کرمت سوگند می‌دهم که لحظه‌اى این بنده حقیر را به‌حال خود وامگذارى تا آنکه بى‌لطف تو تباهم و شکر و سپاس خداى را که برآدمى منت نهاد تا خود انتخابگر راه خود باشد.

ما که وارث راه حسینم نباید مرگ با خوارى را انتخاب کنیم

در این زمان که دین حق و حقیقت در خطر است و تمام دولت‌هاى کفر پیشه جهان کمر به نابودى آن گرفته‌اند و در این زمان که کشور جمهورى اسلامى مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته وظیفه شرعى خود دانستم که پا در چکمه کنم و دین خدا را یارى کنم و به نداى حسین زمان رهبر دینم و در کربلاى ایران جان بى‌قابل خود را نثار دین و راه حسین (ع) نمایم، چون می‌دانم که مرگ سرخ و با شرافت بهتر از زندگى با خوارى و با ذلت است.

ما که وارث راه حسینم نباید مرگ با خوارى را انتخاب کنیم. پس این راه را انتخاب کردم و، چون اینطور پیش آمده که آمریکاى جنایتکار بوسیله مزدور و ژاندارمش در منطقه صدام به خاک میهن اسلامى ما تجاور کرده این وظیفه ما است که از کشور و انقلابمان محافظت و دفاع کنیم.

انتهای متن/

نظرات بینندگان