ترامپ؛ موسولینی معاصر است
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، سعید عبدالملکی عضو هیأتعلمی دانشگاه پیام نور، تحلیلگر و روانشناس سیاسی، با بیان اینکه دوران ریاست دونالد ترامپ، بهخصوص با توجه به تصمیمات برجستهای که شامل خروج از معاهدههای مهم بینالمللی مانند برجام و معاهده پاریس بوده، موضوعی که نیازمند بررسی دقیق و تبیین جامع است، اظهار کرد: اگر با یک نگاه کل گرایانه روندهای بینالمللی را موردبررسی قرار دهیم شاهد نوعی چرخش پارادایمی در روابط بینالملل هستیم که عمدتاً پس از پاندمی کووید ۱۹ اتفاق افتاده است و آن احیاء ملیگرایی«ناسیونالیسم» است.
وی گفت: نظامهای سیاسی در کشورهای اروپایی و حتی خود آمریکا در حال دگردیسی پارادایمی هستند مثل پیروزی احزاب راست افراطی در آلمان و فرانسه و پیروزی ترامپ در آمریکا. لذا میبینیم که رژیمها و رهبران سیاسی فاشیستی دوران جنگ جهانی اول، مجدداً در حال احیاء شدن هستند. همچنین ردپای کمونیسم در چین و حتی برخی کشورهای جداشده از اتحاد جماهیر شوروی مشاهدهشده است.
عضو هیأتعلمی دانشگاه پیام نور افزود: در همین راستا شاهد گذار از لیبرال دموکراسی به اقتدارگرایی و از جهانیسازی«گلوبالیسم» به ملیگرایی هستیم که شعار «اول آمریکا» ترامپ دلیلی بر این مدعا است. همچنین، قدرت رهبری آمریکا بر جهان ازدسترفته است و سیاستهای غرب محور اساساً کارایی خود را ازدستدادهاند.
عبدالملکی ادامه داد: لذا اکنون در حال تجربه اقتدارگرایی نوین و ظهور رهبرانی با رویکردهای فاشیستی و کمونیستی هستیم که در نوع خود بهویژه پس از جنگ جهانی دوم کمنظیر است.
وی عنوان کرد: خروج ترامپ از معاهدات بینالمللی و سازمان ملل امری ناگزیر است. ترامپ فکر میکند سازمانهای بینالمللی باعث تقویت کشورهای درحالتوسعه و تضعیف آمریکا شدهاند و وقت آن رسیده است که یا منحل و یا به حال خود رها شوند. از طرفی کشورهای توسعهنیافته، جهان سوم و یا درحالتوسعه تاکنون عائله آمریکا محسوب میشدند و حق عائلهمندی میگرفتند و اینک ترامپ دیگر نمیخواهد این خدمات را به آنها ارائه کند و رویکرد «اول آمریکا» را در پیشگرفته است.
ترامپ موسولینی معاصر است
این عضو هیئتعلمی دانشگاه با بیان اینکه ترامپ به لحاظ روانشناختی یک مورد ناب برای بررسی است، عنوان کرد: شخصیت ترامپ یادآور طرحواره شخصیتی موسولینی، هیتلر و برلوسکونی است.
عبدالملکی گفت: همپوشانی فراوانی بین این رهبران سیاسی و ترامپ وجود دارد. لذا ترامپ نهتنها تداعیکننده طرحواره موسولینی است؛ بلکه شواهد و قرائن حاکی از آن است که ترامپ موسولینی معاصر است.
وی افزود: موسولینی رهبر فاشیست ایتالیا در دهه ۱۹۲۰ در طی سه سال توانست دموکراسی را در ایتالیا نابود کند و با تهدید و تطمیع نخبگان و نشریات، اوامر خود را پیاده کند و حتی الگوی هیتلر شد. روش موسولینی برای احیاء عظمت ایتالیا گسترش اراضی در خارج از کشور و تشدید سرکوبهای داخلی بود. هیتلر نیز به دنبال خلوص نژادی آلمان بود و ترامپ با اخراج مهاجران در پی خالصسازی نژادی جامعه آمریکاست.
به گفته این تحلیلگر سیاسی، برلوسکونی نخستوزیر ایتالیا با الگو گیری از موسولینی با ترساندن مردم از ظهور کمونیسم توانست سیاست را در ایتالیا تسخیر کند و به انواع فسادهای جنسی، فرار مالیاتی و رشوهخواری متهم شد اما در برابر هر نوع محاکمهای مصونیت داشت. لذا یکی از خصوصیات فاشیسم، رفتارهای فراقانونی و زیرپا گذاشتن اصول انسانی و قانونی است.
عبدالملکی افزود: همچنین وی خود را ناجی نشان دادن و نابودی نظاممند هنجارها و از بین بردن حاکمیت قانون از کنشهای پایهای رهبران فاشیستی است که رفتار سیاسی ترامپ را با توجه به این وضعیت میتوان تحلیل کرد.
وی ادامه داد: روندهای جهانی و سازمانهای بینالمللی مثل سازمان ملل و نهادهای مشابه آن در تضاد با جهتگیریهای روانشناختی و شخصیتی ترامپ است لذا نهتنها خروج از این سازمانها و معاهدات توسط ترامپ قابل پیشبینی است بلکه انحلال آنها نیز دور از تصور نیست.
این استاد دانشگاه بیان کرد: قطعاً الگوی ترامپ به سایر کشورها بهخصوص کشورهای اروپایی که زمینههای ظهور راست افراطی و نئوفاشیسم وجود دارد امکان تسری دارد و آنها به سمت ادای همشکلی با ترامپ خواهند رفت و این روند ممکن است به ناهنجاریهای عمیق در روابط کشورها و تعاملات اقتصادی و سیاسی منجر شود و حتی جهان را به سمت جنگ جهانی سوم سوق دهد.
عبدالملکی با بیان اینکه ترامپ و دولت او اساساً مذاکره محور نیستند چراکه مذاکره شأنیت و آدابی دارد و به این دلیل که آنها از موضع بالا به دیگران نگاه میکنند قائل به رعایت آن نیستند،تصریح کرد: حتی تا زمانی حق حیات برای سایر کشورها و ملتها قائل هستند که زیر سلطه و فرمان آنها باشند.
لذا دولت ترامپ مذاکره محور نیست بلکه معامله محور است. معاملهای که در آن سود حداقلی نصیب دیگران شود و سود حداکثری آن به ترامپ و آمریکا برسد. روش ترامپ در معامله تصاحب به ثمن بخس و غش در معامله است.
وی ادامه داد: از طرفی ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود برجام را پاره کرد اکنون نیز خواستار خلع سلاح ایران است. لذا در چنین شرایطی که طرف مقابل شما را به رسمیت نمیشناسد، قائل به حق حیات برای شما نیست و حتی تهدید به نابودی میکند مذاکره چه معنایی دارد؟!
این استاد دانشگاه عنوان کرد: بدون تعارف و تعصب باید بپذیریم که سیاست غرب محور به رهبری آمریکا شکستخورده است و جواب نمیدهد و دراز کردن دست گدایی به سمت آمریکا نشانه ضعف و استیصال و خود واگذاری به طرف مقابل است و به صلاح مملکت نیست.همانگونه که عرض شد اکنون هنگامه اقتدارگرایی و ملیگرایی است.
عبدالملکی گفت: دولت بهجای توسل و توکل به آمریکا باید اقتدار ایران را به رخ بکشد و در چارچوب سیاستهای کلی انقلاب و نظام اسلامی حرکت کند.
وی معتقد است وضعیت کنونی در عرصه بینالملل برای ایران حائز فرصتهای کمنظیر و حتی بینظیری است. اکنون جنگ فرهنگی، شناختی و رسانهای گلوبال ها و دموکراتها علیه ارزشهای دینی، فرهنگی و تمدنی و براندازی مخملی در کشورمان شکستخورده است و این بهترین فرصت برای احیاء اعتماد، سرمایه اجتماعی و وحدت ملی و بالا بردن تابآوری جامعه از طریق تبیین ماهیت استکباری آمریکا و غرب است.
ظرفیتهای اقتصادی کمنظیرایران؛ پتانسیلی برای کاهش تحریمها
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به ظرفیت و موقعیت استراتژیک ایران در منطقه بیان کرد: ایران با ۱۵ کشور همسایگی دارد که ظرفیتهای اقتصادی کمنظیری دارند. بهویژه تقویت رابطه با روسیه، عراق و عربستان و همینطور ارتباط با کشورهای اوراسیا و بریکس و شانگهای و دلار زدایی از اقتصاد کشور و انجام مبادلات اقتصادی و بازرگانی با پول محلی میتواند فشار تحریمها را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد.
عبدالملکی افزود: در عرصه داخلی علیرغم آنکه برخی ساده لوحانه شرایط کنونی را با شرایط قطعنامه ۵۹۸ مقایسه میکنند اما قیاس غلطی است. ایران دهه ۶۰ یکه و تنها در یک سمت تاریخ قرار داشت و تمام دولتهای متخاصم و استکباری و استعماری در سمت دیگر و ایران ناگزیر به پذیرش قطعنامه شد.
وی بیان کرد: اما ایران کنونی به همان اندازه که دشمنان نابکاری همچون رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد اما چند برابر آن دوستان و همپیمانان وفادار دارد. همچنین اینک شاهد یک جهان چندقطبی هستیم و ایران یکی از آن قطبهاست که راه مقابله با زورگویان و دور زدن تحریمها را بهدرستی میداند. پس با تمرکز بر توانمندیهای ملی و تحقق اصل ۴۴ قانون اساسی برای تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی میتوان تحریمها را خنثیسازی کرد.
این استاد روانشناسی سیاسی ادامه داد: به لحاظ دفاعی و هستهای، ایران میتواند گزینههایی همچون افزایش برد پهپادها و موشکها، غنیسازی بالای ۶۰درصد و آمادگی برای خروج از NPT را در قبال لغو تمام تحریمها روی میز بگذارد و ایران زمانی تن به لغو غنیسازی بدهد که تمام کشورهای دارای تسلیحات هستهای همچون آمریکا، رژیم صهیونیستی و روسیه در یک ائتلاف جهان عاری از تسلیحات هستهای داوطلبانه به دفن و از بین بردن سلاحهای هستهای خود مبادرت ورزند.
عبدالملکی، با بیان اینکه روانشناسی سیاسی ترامپ نشان میدهد که وی مبتلابه بحرانهای روحی حلنشده و هذیان عظیم است،تصریح کرد: میل او به احیاء امپریالیسم آمریکا و کشورگشایی و تصاحب است اما واقعیت داخلی و خارجی آمریکا بهگونهای نیست که این آرزوهای ترامپ تحقق یابد. آمریکا در داخل دچار انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی است.
وی افزود: بر اساس پیمایش انجمن روانشناسی آمریکا، ۷۷ درصد مردم آمریکا نگران آینده خود هستند. در خارج نیز آمریکا با کانادا، آمریکای لاتین، اروپا، خاورمیانه و چین با بحرانهای جدید و متعدد روبروست که ترامپ از پس آن برنمیآید و تلاش وی برای احیاء امپریالیسم منجر به خیزشهای داخلی و جهانی علیه او میشود. لذا ایران با چنین آمریکای لرزانی مواجهه است و نباید خودش را ببازد.
تحلیلگر سیاسی در پایان گفت: به لحاظ روانشناسی، ترامپ بر پایه دو رفتار ترس و مظلومنمایی عمل میکند. ترامپ مهارت بالایی در هنر ارعاب و وحشتافکنی دارد و از خشونت کلامی برای جلبتوجه، هراسافکنی و فرمانبرداری استفاده میکند و از طرفی با مظلومنمایی سعی میکند در افکار عمومی آمریکا اینگونه القا کند که آمریکا مظلوم واقعشده است و عظمت خود را ازدستداده است و لازم است به عظمت خود برگردد.
عبدالمکلی افزود: چون این روش را سالها در کازینوهای نیویورک و در مواجهه با تبهکاران اقتصادی، قاچاقچیان موادمخدر و دلان اسلحه و پورن تجربه کرده است فکر میکند در عرصه سیاست بینالملل هم امکانپذیر است.
وی گفت: اما بهواقع ترامپ مبتلابه یک خطای شناختی و محاسباتی وحشتناک است که ممکن است نهتنها هست و نیست خودش را به خطر بیندازد بلکه آمریکا را به ته درهی نابودی پرتاب کند.
انتهای خبر/