بازخوانی کودتای انگلیسی رضاخان
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در شرایطی به وقوع پیوست که ایران بهدلیل شکست در جنگ جهانی اول و تحولات اجتماعی ناشی از انقلاب مشروطه، به شدت دچار بحران سیاسی و اقتصادی بود.
زمینههای تاریخی و سیاسی کودتا
قاجاریه به عنوان یک سلسله ضعیف در این دوران، توانایی حفظ قدرت و کنترل کشور را از دست داده بود. احمد شاه قاجار، آخرین پادشاه این خاندان، در سایه ضعفهای شخصیتی و سیاسی خود، نتوانسته بود از منافع ملی و استقلال کشور دفاع کند.
دولت بریتانیا که در این برهه به شدت نگران نفوذ کمونیسم و خطرات ناشی از آن در مرزهای شرقی خود بود، به این نتیجه رسید که تشکیل یک دولت دستنشانده در ایران ضروری است. عدم تصویب قرارداد ۱۹۱۹ در مجلس شورای ملی و مانعتراشیهای سیاسی دیگر که به ضرر منافع انگلستان بود، از جمله عوامل کلیدی دخالت این کشور به شمار میرفت.
از این رو، دو مهره اصلی برای اجرای این نقشه انتخاب شدند: «سیدضیاءالدین طباطبایی» به عنوان چهره سیاسی و «رضاخان» به عنوان چهره نظامی.
به گزارش «شیرازه»، قرارداد ۱۹۱۹ در هفدهم مرداد سال ۱۲۹۸ شمسی میان دولتهای بریتانیا و ایران در حالی منعقد شد که هفت ماه پیش ازآن، مذاکرات پنهانی میان دولت بریتانیا با «میرزاحسنخان وثوقالدوله» صورت گرفته و در ازای پرداخت ۴۰۰ هزار تومان رشوه قرارداد بسته شد.
بر اساس این قرارداد تقریبا تمامی امور کشوری و لشکری ایران زیرنظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت میگرفت.
اجرای کودتا
شروع کودتا به فرماندهی رضاخان، نیروهای قزاق از قزوین به تهران حرکت کردند و در سوم اسفند ۱۲۹۹ بدون مقاومتی قابلتوجه، پایتخت را تصرف کردند.
تأسیس و اجرای این کودتا با اتکا به نیروهای نظامی و عدم مقاومت ژاندارمری تهران همراه شد. با ورود قزاقها به شهر، حکومت نظامی اعلام شد و نقاط حیاتی شهر شامل وزارتخانهها و ادارات دولتی، به تصرف درآمد. در این وضعیت، نخستوزیر پیشین سرنگون و به سفارت انگلیس پناه برد.
احمد شاه قاجار بهدلیل ترس و تهدید، در برابر این تغییرات ناگزیر از پذیرش واقعیت بود؛ لذا «رضاخان» را به سمت «وزارت جنگ» و «سیدضیاء» را به عنوان «نخستوزیر» منصوب کرد. البته این اقدامات، مقدمات نابودی سلطنت قاجاریه و جایگزینی نظام جدیدی به نام پهلوی را فراهم کرد.
پیامدهای اجتماعی و سیاسی کودتا
کودتای سوم اسفند نهتنها به تغییر نظام سیاسی منجر شد، بلکه پیامدهای عمیق اجتماعی و اقتصادی نیز در پی داشت. با روی کار آمدن رضاخان، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی به شدت تحت تأثیر منافع بریتانیا قرار گرفتند. از جمله این اقدامات، میتوان به ایجاد ارتشی منظم و قوی اشاره کرد که وظیفه آن تأمین منافع خارجی و سرکوب جنبشهای ملی و استقلالطلبانه بود.
دولت نوپای رضاخان در پی ایجاد یک نظام دیکتاتوری، به سرکوب مخالفان و آزادیخواهان پرداخت. بسیاری از استانهای کشور تحت سرکوب قرار گرفتند و شخصیتهای سیاسی از جمله «آیتالله مدرس» بازداشت شدند. این وضعیت نه تنها باعث تقویت حس نفرت عمومی نسبت به حکومت شد، بلکه در نهایت به شکلگیری نهضتهای ملی و آزادیخواهی در دهههای بعدی انجامید.
در کنار این، وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به بریتانیا افزایش چشمگیری یافت. در حقیقت، حکومت رضاخان به عنوان یک دولت وابسته، منابع طبیعی کشور را تحت کنترل و بهرهبرداری بیگانگان قرار داد. این وضعیت به ادامه بیثباتی اقتصادی و اجتماعی منجر شد و باعث ناامیدی عموم مردم از بهبود وضع معیشتیشان شد.
تأثیرات فرهنگی و اجتماعی
کودتای سوم اسفند همچنین تأثیرات فرهنگی عمیقی بر جامعه ایرانی گذاشت. رضاخان، در تلاش برای مدرنسازی و سکولاریزاسیون، نظام آموزشی و فرهنگی را تغییر داد و بر اساس اصول غربی بنا کرد. این تحولات، به نوعی موجب قطع رابطه عامه مردم با سنتها و فرهنگهای پیشین نیزشد.
سکولاریزاسیون به فرایند یا جریانی گفته میشود که طی آن شئون سیاسی، اجتماعی و اخلاقی جامعه دینزدایی میشوند.
با وجود این تغییرات، رژیم پهلوی به دلیل فقدان مشروعیت مردمی و سرکوب خشونتآمیز، در طول زمان نتوانست پایگاه اجتماعی خود را به طور کامل تثبیت کند. از سوی دیگر، در نتیجه نارضایتی عمومی ناشی از فساد و وابستگی، تمامی این تنشها به شکلگیری شورشها و نارضایتیهای ملی منجر شد.
در نهایت، کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ را میتوان به عنوان یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران دانست. این کودتا با زمینهسازی و طراحی بریتانیا، نقشی کلیدی در تغییر ساختار سیاسی و اجتماعی کشور ایفا کرد.
پیامدهای آن نه تنها نظام سلطنت قاجار را از بین برد، بلکه به تقویت استبداد و وابستگی ایران به بیگانگان انجامید. این رخداد در پیشبرد جنبشهای آزادیخواهی و خدمت به خواستههای تجدیدنظرطلبانه در تاریخ ایران نقش بسزایی ایفا کرد و در نهایت راه را برای انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هموار ساخت.
تعاملات سیاسی، شکستهای اقتصادی و ناکارآمدیهای حکومت پهلوی، همواره یادآور این نکتهاند که تاریخ، درسهای مهمی را برای نسلهای آینده به ارمغان میآورد و حساسیت بر روی استقلال و خودکفایی ملی میتواند زمینهساز توسعه و پیشرفت پایدار یک ملت باشد.
انتهای خبر/۲۲۴۲۲۴