کد خبر: ۳۷۹۵۷
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۹ - ۱۲ آذر ۱۳۹۱

گذری در پاره ای از اخلاق و شخصیت یزید

یا حسین ای کاش بودیم ودر رکابت اولین خونها را به زمین مادی آن روز روانه می داشتیم .

به گزارش شیرازه به نقل از جهرم تبصیر مدینه شهر پیغمبر(ص) با پشت سرگذراندن مدت زمان اندکی بعدازآن بزرگ مرد تاریخ آنگونه تغییر یافت و دیگر ممالک اسلامی را در پرده غفلت فرو برد که همچو یزیدی را امیر خود ساخت و همچو حسینی در برابر او قیام نمود تا به عالمیان اوج مظلومیت خود و اهل بیت طاهرین خود را بار دیگر معرفی نماید اگر چه که تمامی مسلمانان تا الآن رنج وسختی ومشقات مختلف این عالم مادی را متحمل هستند به خاطر این ندای منفی بر ضمیر پاک نصرت طلبی امام حسین(ع) و علی اصغر او اما اکنون شناخت شخصیت وبررسی شمه ای از خلقیات جبهه روبروی امام حسین علیه السلام ما را به طریقی رهنمون خواهد ساخت که بتوانیم وضعیت جامعه اسلامی واوج عزلت و محجوریت اهل بیت(ع) را هر چند ناچیز درک نماییم.

امید امت با شناخت بهتر یزید آهی از درون براریم که یا حسین ای کاش بودیم ودر رکابت و برای اهل بیتت ما اولین خونها را به زمین مادی وبی ارزش آن روز روانه می داشتیم . بنابراین شما را به پاره ای از این خلقیات رهنمون می سازیم:

  1. اخلاق بادیه نشینی

مادر یزید دختر مجدل کلبیه است که اززندگی با معاویه و در شهر را دوست نداشت و معاویه آن زن را با یزید به بادیه فرستاد واین خود عاملی در پرورش و نموّ او در محیط بادیه گردید وبه رسم بادیه نشینان به پرورش حیوانات به منظور ایجاد سرگرمی و بازی مبادرت کرد و از پرداختن به امور دینی و معنوی و یادگیری اصول اولیه دور ماند. و علاقه مند به اسب سواری و مسابقه سواری درتربیت حیوانات خصوصاً سگ داشت.

یزید به رسم بادیه نشینان به حیوانات خود لقب و کنیه می داد و بر آنها لباس ابریشم و حریر و زیبا و زربفت می پوشاند و نریمان، اسب سواران و پا به رکابانی همچون خود را تربیت می کرد تا در مجالس شراب او وی را همکاری وهمیاری نموده در مسابقات اسب سواری او را پیروز معرفی کنند. مثلا از بوزینگان یزیدمیمونی بود که به اولقب «اباقیس»داده بود و به او آموزش اسب سواری داده و ماده الاغ خود را که جهت مسابقه اسب دوانی تربیت کرده بود و اباقیس راکب آن بود توسط این اصحاب بوزینه صفت خود جلومی انداختند تا الاغ برنده شود و موجب خشنودی یزید قرار گیرد که بسی جای تأسف است.

  1. ظاهر یزید

یزید به دلیل اینکه در کودکی در بادیه به مرض آبله دچار شده بود، آبله روبود و قدي بلند و چاق داشت. او به دليل افراط در شرابخوارگي ولذات مختلف ديگر، كبدش از بين رفته بود و از لحاظ ظاهري متجاهر به رزالت وپستي و عياشي بود به گونه اي كه بسياري از تاريخ نگاران نوشته اند كه عبد الله بن حنظله غسيل الملائكه بعد از ملاقات با يزيد در معرفي او به مردم مدينه طي خطبه اي گفت:«. . . و يزيد الفهود الفاسق في بطنه المأبون في فرجه . . .»

3. فصاحت زبان

يزيد به مانند بسياري از هم عصران خود داراي لساني فصيح بود كه اين باعث شده بود تا به معاشرت با شعر او منادمت اهل باطل علاقه فراواني از خود نشان دهد و آنها در دربارش مقامي عالي بيابند به گونه اي كه ديوان شعري كه در مدح و وصف خمر و ساير اباطيل بود از او به جاي ماند. ديواني كه حاوي مدحت هاي بسيار درباره حيوانات و آلات آنها و معشوقه هايش بود.

4. شرابخوارگي طفوليت

مورخين نگاشته اند كه يزيد از كودكي اهل شرب خمر بود و در شهر مدينه و در ملاء عام شرابخواري مي كرد در دوران خلافت معاويه و در سفر حج و بعد از مراجعه به شهر مدينه و در كنار حرم و خانه رسول خدا(ص) از دهن كجي به شريعت اسلام دست برنداشت و در حضور مردم بر سفره اش شراب گذاشت و فقط وقتي كه ابن عباس و حسين بن علي(ع) قصد ورود به خانه او را داشتند مي گفت شراب را بردارند. او در مجالس علني شراب مي خورد و مست لايعقل مي شد و شروع مي كرد به ياوه گويي. علاقه يزيد به شراب به قدري بود كه دستور مي داد تا بهترين ها را برايش آماده كنند، به گونه اي كه ذهبي از زياد حارثي نقل مي كند:«شرابي را يزيد به من نوشانيد كه هيچ وقت مانند آن را نخورده بودم، گفتم چنين شرابي تا كنون نخورده ام گفت: از انار حلوان و عسل اصفهان و شكر اهواز وكشمش  طائف و آب بردي تهيه شده است.

5. تارك نماز و متجاوز به محارم خود

بنا به نقل مورخين يزيد تارك نماز، شارب خمر، متجاوز به مادر، دختر و خواهر خود بود. به طور مثال: عبدالله ين حنظله بعد از ديدارش با يزيد گفته:«رَجُلٌ ينكح أمهات ولاد و البنات و الاخوات . . . و يدع الصلاه» او شخصي است كه در زنا شويي حريم شرع را رعايت نمي كند و نماز نمي خواند.

عمربن زبير يزيد را اينگونه معرفي مي كند: يزيد شراب خوار وفاجر و زن باز و بوزينه باز و سگ باز و اهل ولگردي در دشت و بيابان ها است و از مردم خواست كه او را از خلافت بركنار كنند و براي مردم مدينه حكم جهاد فرستاد.

ابن كثير كه خود از طرفداران يزيد است مي نويسد: يزيد شخصيتي بود كه نمي توانست بر شهوت خود غالب گردد و آن را كنترل كند با روي خوش از مجالس شهوت و انواع آن استقبال مي كرد از بزرگترين واجب خدا يعني نماز طفره مي رفت و از تاركان آن بود.

ابن كثير سپس به نقل از پيامبر اكرم(ص) مي نويسد:« بعد از سال شصت كساني زمام امور را به دست خواهند گرفت كه نماز را تباه ساخته و از هوس ها پيروي كنند و به زودي نداي گمراهي خود را خواهند گرفت، سپس گروهي مي آيند كه قرآن را مي خوانند ولي از حنجره آنان تجاوز نمي كند قرآن را سه گروه مي خوانند: مؤمن، منافق و فاجر.»

6. تغيير دهنده سنت پيامبر

ابوذر به نقل از پيامبر(ص) مي فرمايند:« اول كسي كه سنت مرا تغيير مي دهد مرزي از بني اميه خواهد بود.» آري وقتي تجاوز به محارم، شرابخواري وبيابان گردي و تجاهر به رذالت، پستي وعياشي در بين مردم گناه محسوب نشود و خلافت رسول گرامي اسلام(ص) را در خاندان كافران و فاسقان موروثي كنند آيا اين تغيير سنت رسول اعظم(ص) نمي باشد.

يزيد كه داراي آن خلقيات پليد بود اولين بيعت كننده با پايه گذار خلافت مادي موروثي در جهان اسلام بود كه امام حسين(ع) با عدم پذيرش اين بيعت با همچون يزيدي، مسأله خلافت موروثي را بي رسميت نمودند.

7. يزيد مشمول نفرين پيامبر(ص)

امام حسين عليه السلام بعد از اينكه نزد برادر خود محمد حنفيه رفت و ايشان سفارشاتي را به وي بيان داشتند فرمودند: والله اگر مرا در دنيا هيچ ياري نباشد و خويش را هيچ پناه و ملجايي نيابم هرگز با يزيد بيعت نكنم كه مصطفي بر آل ابي سفيان دعاي بد گفته: الّلهم لا تبارك في يزيد

همچنين پيامبر اكرم(ص) فرموده اند:« بار خدايا هر كس به مردم مدينه ستم روا دارد يا آنان را بترساند، تو آنان را بترسان و بر اوست لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم و در روز قيامت خداوند نه از او چيزي كه عذاب را دور كند و نه بلا گرداني مرا مي پذيرد.» كه اين به جهت واقعه حره در زمان يزيد عامل اصلي موجبات اين نفرين براي اوست.

8. يزيد ترسو و سبك سر

يزيد بر خلاف آباء خود كه شجاع و متهور بودند شخصي مهمل و عياش و سبكسر بود كه نمونه بارز آن تمارض و سبكسري يزيد درسپاه سفيان بن عوف در جنگ قسطنطنيه كه اين از جمله موارد بي لياقتي يزيد جهت امر حكومت بود.

9. يكدنه و لجباز و ساده لوح

دوري از نصيحت ورزي نصيحت كنندگان و دلسوزان خود و يك دنده بودن او به گونه اي كه معاويه هنگام مردم به او نصيحت كرد كه با امام حسين(ع) با رفق و مدارا و نرمي زيادي برخورد كن چرا كه او فرزند پيامبر(ص) است و بترس از اينكه با خشونت با او رفتار كني ولي يزيد جوان و دغل باز و مغرور و خودكامه كه امام حسين(ع) را سدي در برابر اعمال شوم و مادي گرايانه خود مي ديد كاري كرد كه در درجه اول به زيان خاندان پليد ابوسفيان تمام شد و در درجه بعد باعث نجات اسلام از دست پليد و نا بكار خود شد. چرا كه اگر در ظرف سه سال در هم نمي پيچيد و چند سال طول مي كشيد، ممكن بود قيام ديگري عليه يزيد صورت گيرد كه عنصر اسلامي هم نداشته باشد و آن وقت خطر مواجه عالم اسلام مي شد.

10. فسق و احمقي سرشار در يزيد

معاويه و بسياري از خلفاي آل عباس و بخشي از مسلمانان جيره خوار حكومت بني اميه و آل عباس كه از مردمان فاسق و فاجر آن عصر بودند چون زندگي و بقاي خود و ملك و ثروت خويش را در لواي اسلام مي ديدند در ظاهر به اسلام و فرامين آن عمل مي كردند ولي يزيد به دليل كمبود درك و فهم و احمقي سرشار از اسلام ظاهري هم دريغ ورزيده بود. آدم متهتكي بود از اينكه به اسلام و مردم بي اعتنايي كند خوشش مي آمد. در مجالس علني شراب مي خورد و مست لايعقل مي شد و شروع مي كرد به ياوه گويي.

11. نفاق و دروغ گويي

نقل شده كه يزيد هنگامي كه سرهاي بريده شهدا را ديد خوشحال شد اما بعد از چندي پشيمان شد و اظهار نارضايتي كرد و گفت: اگر من يودم نمي گذاشتم فرزند مرجانه حسين را بكشد، بلكه به احترام جدش رسول خدا اگر چه آسيبي به سلطنت من هم مي رسيد او را احترام مي كرد، سپس مي گفت: خدا لعنت كند پسر مرجانه را كه باعث اخراج حسين از مدينه شد و او را مجبور كرد، با اينكه حسين به او گفته بود تا او را آزاد بگذرد، يا لا اقل او را نزد من مي آورد، يا به شهري از شهرهاي مسلمانان مي رفت و تا پايان زندگي در همان جا مي ماند، اما چنين نكرد و بر او سخت گرفت تا او را به شهادت رساند، و مرا با اين كار نزد مسلمانان به نام كرد تا دشمنم بداند و بذر كينه و دشمني مرا در دل ها كاشت تا آدمهاي خوب و بد هر دو با من دشمن كنند. خدا چهره پسر مرجانه را زشت كند و خشم خدا بر او باد.

اثبات دروغ گويي و كذب يزيد بسيار آسان و سهل است كه مجال بحث آن نيست ولي فقط برخي از اين موارد را ذكر مي نمائيم تا دروغ يزيد كذّاب آشكار گردد.

  1. بسياري از عالمان منصف اهل سنت نه تنها اعمال يزيد را تضييح كرده اند، بلكه خشنودي و رضايت او از شهادت امام حسين(ع) را موجب لعن ونفرين او دانسته اند.
  2. نامه يزيد بر وليد والي مدينه از ديگر موارد صحت اين مورد است كه براي او نوشت: با رسيدن نامه، مجدداً از مردم مدينه بيعت بگير و به عبدالله بن زبير كاري نداشته باش، او را رها كن چون در دسترس است و فرار نمي كند جواب اين نامه را همراه با سر حسين مي خواهم، اگر چنين كردي جايزه و پاداش خوبي نزد من داري . . ..
  3. يزيد، عبيدالله بن زياد را فرماندار كوفه و بصره كرد تا يكي از دو كار را به دستور او انجام دهد يا مسلم را دستگير كند يا او را به قتل رساند كه با اين اوصاف آيا مي توان كسي كه بر كشتن فرستاده و يا قاصد و نماينده امام حسين(ع) راضي بوده است را بر كشتن امام حسين(ع) ناراضي و ناراحت انگاشت.
  4. اقدام امام حسين(ع) بعد از فرستاده وليد مبني بر دعوت ايشان به دارالاماره مدينه بود كه ايشان به خانه رفتند و تعدادي از اصحاب و ياران خود را در حالي كه شمشير خود را در زير لباس پوشانده بودند به همراه به دارالاماره بردتا اگر چنانچه آنها قصد كشتن امام را در خفا داشتند آنها به مدد او بيايند از ديگر موارد اثبات دروغ گويي يزيد است.
  5. چرا سربازان يزيد چراغ هاي روشن و ستارگان هدايت را بعد از شهادت بدنهاي آنان را بدون غسل و كفن رها كردند تا افرادي كه در قتل آنان شركت نداشتند آنان را دفن نمايند.
  6. ورود اسيران و سرهاي بريده نزد يزيد وتكريم همسر يزيد و بي احترامي او به سر و لب و دندان امام حسين(ع) بسياري از مورخين بيان داشته، البته بايد بيان كرد كه با توجه به ترس يزيد از به خطر افتادن زمام حكومت خود بعد از خطبه اي كه امام سجاد(ع) در كاخ يزيد خواندند و موجبات گريه و تضرع حاضرين گشت اقدام به رد و انكار عمل شنيح خود مبني بر رضايت قتل امام حسين(ع) كرد كه براي همگان بسيار پر واضح بود كه چقدر دروغ مي گويد.

12. توهين به قرآن كريم و عدم توفيق به توبه

آلوسي مفسر بزرگ اهل سنت مي نويسد:« . . . من القاء مرقهٍ من المصحف الشريف في قدر؛ . . . و الظاهر أنه لم يتب» به اعتقاد و نظر من و آنچه بيشتر به ذهنم مي رسد اين است كه يزيد شخص خبيثي بوده كه هرگز به رسالت نبي اكرم(ص) ايمان نداشته و آنچه او بر اهل حرم خداوند تعالي و اهل حرم نبي اكرم(ص) و عترت پاك او در زمان حيات و بعد از ممات و آنچه كه سيئات و معاصي از او سر زد كمتر از اين نيست كه كسي ورقي از مصحف و قرآن كريم را در نجاست بياندازد و . . . و در نتيجه اعتقاد من متعيناً جواز لعن اوست و تصور نمي كنم شخص ديگري مانند يزيد با اين همه فسق يافت شود و ظاهر اين است كه او تا آخر عمر خود توبه نكرده و احتمال توبه او ضعيف تر از احتمال ايمان اوست.

13. سياست ساده لوحانه

سه سال حكومت شوم يزيد سه واقعه خونين ودردناك اتفاق افتاد كه نه تنها چهره تاريخ، بلكه چهره اسلام را تاريك تباه و سياه كرد كه اين خود نشانگر بي ديني و كفر واضح يزيد و خاندان اميه را مي رساند اين حوادث عبارتنداز:

  1. به شهادت رساندن امام حسين(ع) و خاندان رسول خدا در سال اول خلافت شوم او كه از جمله غم انگيز ترين فجايع تاريخ است چرا كه در نوع خود كم نظير و منحصر به فرد است.
  2. مباح كردن حرم رسول خدا و شهر مدينه به سربازانش و هتك حرمت آنان به حرم پيامبر اكرم(ص) و كشتار مردم مدينه(حادثه حّره) كه باعث مشمول شدن يزيد بر لعن و نفرين خدا، پيامبر(ص)، ملائكه و همه مردم و نيز تولد هزاران فرزند از راه نامشروع و هزاران گناه و فساد ديگر در مدينه شد.
  3. به آتش كشيدن كعبه و هتك حرمت آن و كشتار بي رحمانه مردم مكه و در حرم الهي خونهاي بي گناهي را به زمين ريخت.

14. آزادي به سربازان به منظور استفاده از زمان در جنگ حّره

يزيد در واقعه حّره به مسلم بن عقبه در به قتل رساندن مردم مدينه فرمان داده بود و او نيز زياده روي در اين امر روا كرده بود سربازانش سه روز در شهر مدينه آزاد گذاشت تا به كشتار وغارت و اعمال زشت و شهوتراني بپردازند به گونه اي كه بسياري از مورخين نوشته اند نتيجه اين آزادي تجاوز به حريم دختران و زنان مسلمان و هتك عغت آنان بود كه نقل شد و هزار زن بعد از واقعه حره فرزندان نامشروع به دنيا آورده اند كه به آنان فرزندان حّره مي گفتند كه علاوه بر اينكه يزيد با مسلم بن عقبه برخورد كند او جهت مأموريت جديد راهي كعبه نمود كه دلالت بر رضايت او بر چنين اعمالي را دارد.

15. يزيد خود بوزينه بود

يكي از وقايع صحيح تاريخي خوابي بود كه رسول خدا(ص) ديدند و به مردم بيان نمودند و مورخين هم آن را نقل كرده اند و آن اينكه رسول خدا(ص) خواب ديدند كه سه نفر از فرزندان حكم بن ابي العاص را ديد كه همچون ميمون بر منبرش بالا مي روند و سخت ناراحت شد به گونه اي كه بعد از او را خندان نديدند تا از دنيا رفت.

منابع:

ارشاد، شيخ مفيد، مترجم سيد هاشم رسولي محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه، چاپ دوم

منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، انتشارات هجرت، چاپ شانزدهم پاييز 84

الفتوح، ابن اعثم كوني، مصحح غلامرضا طباطبايي مجد، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي چاپ اول 1372

شاهد شهيدان، علي محمد بشارتي، انتشارات سوره مهر، چاپ اول 1384

تشيع در مسير تاريخ، سيد حسين محمد جعفري، ترجمه سيد محمد تقي آيت اللهي، دفتر نشر فرهنگي اسلامي، چاپ شانزدهم1388

انتهای خبر/ص

برچسب ها: اخلاق ، شخصیت ، یزید ، شیرازه
نظرات بینندگان