آموزه اسلام این است که بگوئیم پول آب را ارزان می کنیم یا بگوئیم درست مصرف کنیم؟!/ بگوئید، بخندید، بروید پارک، جیبتان پر پول شود اما به خدا اینها در ارتباط با آمریکا اتفاق نمیافتد!
سبک زندگی و کارکردهای هیئت در تعمیق استکبارستیزی، موضوعات دومین بخش از مصاحبه تفصیلی شیرازه با حجتالاسلام سید محمد انجوینژاد است که در ادامه میآید.
یک بحث که در کربلا به صورت جدی دیده میشود، سبک زندگی کسانی است که در صف حق قرار گرفتهاند. تحریم در صحرای کربلا وجود دارد اما از نوع آبیاش. سختیهای دیگری هم وجود دارد. یک جاهایی پس از این همه تحریم و سختی، از سوی دشمن امتیاز هم داده میشود مثل جایی که اماننامه پیشنهاد میشود به حضرت ابالفضل علیه السلام که بیا و تسلیم شو. اما نه تنها چنین اتفاقی نمیافتد که اوج حماسه در صحرای کربلا در عین مظلومیت شکل میگیرد. این نشان می دهد که یک سبک زندگی خاصی بین پیر و جوان و کودک در آنجا وجود دارد. اما در عین اینکه سختی وجود دارد، این را تحمل میکنند و علاوه بر اینکه تحمل می کنند، زندگی هم کاملا جریان دارد. در کربلا، عشق برادر به خواهر و بلعکس، عشق پدر به پسر و بلعکس و ... دیده میشود البته همه چیز در ذیل چارچوب ولایت سیدالشهدا (ع) است که معنا مییابد. چطور میشود این مساله را در جامعه خودمان پیاده کنیم؟ یعنی سبک زندگی ما باید چطور باشد که با همه سختیها و تحریمها، باز هم ایستادگی از یک سو و امیدواری از سوی دیگر در جامعه موج بزند؟
شرایط کمی فرق میکند. شرایط آن زمان، جهادی بود اما شرایط الان حیاتی است و داریم زندگی میکنیم. آنقدر هم الان زندگی سخت نیست. آن طور که بگوئیم پدر مردم درآمده است و گرسنگی میکشند، نیست. الان از دهه 60 که من یادم هست، به مراتب وضعیت بهتر است. اصلا شرایط فعلی با دهه شصت قابل مقایسه نیست. لذا به نظر میرسد وقتی بخواهیم در این خصوص صحبت کنیم باید برسیم به این نقطه نظر که آیا سیستم ترویج سبک زندگی ما در این چند سال، در این 8 سال اخیر یا 8 سال قبلش، به سمتی بوده که مردم روز به روز چه نعمت فراوان شود و چه کمتر شود، ناراضیتر شدهاند یا شاکیتر شدهاند؟ در سیستم تبلیغی مصرفگرایی غربی، مردم روز به روز امکانات شان بیشتر میشود و شکایتشان هم بیشتر میشود. چرا؟ چون قبل از اینکه امکانات بیاید، با تبلیغات، حرص را ایجاد میکنند. وقتی حرص ایجاد شود، خودش جا باز میکند! میزانی که جا باز میکند حرص، چندین برابر میزانی است که ما میتوانیم امکانات بدهیم. بنابراین مثلا اگر ما امروز یک تن امکانات میدهیم برای دو تن جای باز شده توسط حرص، فردا اگر بکنیم امکانات را دو تن کنیم، حرص شده شش تن. هیچ وقت میزان این دو به هم نمیرسد. بنابراین ما به این بر میگردیم که اگر امروز ما مقداری احساس ضعف و کمبود در جامعه میکنیم، به دلیل میزان توقعی است که در مردم ایجاد کردهایم.
اتفاقا در همین تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که کاندیداها صحبت میکردند، عملا داشتند توقع ایجاد میکردند تا چشم مردم را باز کنند که مردم درست زندگی کنید! مثلا آموزه اسلام این است که بگوئیم پول آب را ارزان میکنیم یا آموزه اسلام این است که بگوئیم درست آب مصرف کنیم و اسراف نکنیم؟ ما سبک زندگی مان را اصلاح نکردیم، دیر هم شروع کردیم برای تبلیغات روی این مساله. در سبک زندگی اسلامی شما از زندگی بیشتر لذت میبرید اما در سبک زندگی غربی شما بنده حرص و آز میشوید و دائما دارید شاکیتر میشوید. غربیهایی هم که خوب زندگی میکنند، در واقع دارند اسلامی زندگی میکنند و خودشان خبر ندارند؛ قانعاند، اسراف نمیکنند و ... اگر بخواهیم دایره حرص و آز و مصرف را باز کنیم، این دایره نامحدود است. ما برای دایره نامحدود که نمیتوانیم امکانات در نظر بگیریم. به نظر من مشکل ما در تحریمها، این است.لذا این نقطهای که ما الان در آن قرار داریم، نقطه بازنگری در روابط بینالملل مان نیست بلکه نقطه بازنگری در سبک زندگیمان است. این سبک زندگی یک قسمتش قناعت است، قسمت دیگرش علم است و ... سالی یک شعار را رهبری مطرح کردند که تمام اینها داشت ما را سوق میداد به سمت اینکه در زندگیمان بازنگری کنیم، نکردیم و حالا رسیدم به تحریم و الان داریم لطمه میخوریم. الان 5 - 6 سال است که رهبری دارد نقاط استراتژیک و ضربهپذیر اقتصادی ما را هدف قرار میدهد که اصلاحش کنیم که تحریم اقتصادی ما را اذیت نکند.
پنج سال گوش نکردیم، نه
ما و نه دولت و نهایتا رسیدیم به اینجا که الان مردم بر اثر تحریم، ضربهپذیر شدهاند.
فردا اگر یک وقتی ضربه برود بالا ممکن است «ولی» کوتاه بیاید. دیگر این نرمش نمیشود، میشود کوتاه آمدن. الان هم به جای
اینکه بپردازیم به اینکه چه کنیم و چه
کنیم، باید بیشتر در سبک زندگی کار کرد. ما که همه زندگیمان را گذاشتهایم برای
سبک زندگی. صبح تا شب اکثر منبرهای من در مورد سبک زندگی است.
امسال شرایط خاصی در جامعه به وجود آمده است. از یک طرف بحث تحریمها چند ماهی است که به صورت عینیتری در معیشت مردم خود را نشان داده و از سوی دیگر بحث تنشزدایی با غرب به عنوان راهبرد سیاست خارجی دولت جدید مطرح شده است. در این میان، یک تقارن زمانی هم میان ایام محرم به عنوان مهمترین و عینیترین نزاع حق و باطل در تاریخ و 13 آبان به عنوان روز ملی با استکبار جهانی شکل گرفته است. در چنین شرایطی، کارکرد هیئتها در عمق دادن و عینی کردن استکبارستیزی برگرفته از عاشورا و پیوند زدن آن به شرایط و استکبار کنونی در جامعه چیست؟
چیزی حدود 60 تا 70 درصد مردم جامعه در دهه محرم و شبهای قدر در هیئتها هستند. جناحی که دنبال این است که زیرزیرکی برساند ما را به نقطه انفعال، از الان دارد آلارم میزند که این هئیتها چه خواهند کرد با دولت. در صورتی که ما اصلا کاری با دولت نداریم. ما دنبال این هستیم که به هر حال اندیشه های امام فراموش نشود برای اینکه به نفع دنیای مردم است ونه صرفا به نفع آخرت مردم. من شب قدر گفتم که به خدا و به پیغمبر، بگوئید، بخندید، بروید پارک، جیبتان پر پول شود و ... اما اینها در ارتباط با آمریکا اتفاق نمیافتد. ما که با رفاه مردم مشکلی نداریم. مردم باید بدانند که ما بابت اینکه نسبت به استکبار حساس هستیم، فکر چهار تا شعاری که دادیم نیستیم که بگوئیم چون شعار دادهایم پایاش میایستیم! به فکر دنیای شما هم هستیم. کدام کشور کوتاه آمده در مقابل آمریکا و الان دارد به او خوشمیگذرد؟! ما اگر با تیپا بیرون نکرده بودیم کارشناسان و دیپلماتهای آمریکایی را که الان مثل آلمان میفهمیدیم که صدراعظم هم شنود میشده است! لذا هیئت باید اول این را جا بیندازد که این به نفع مردم نیست که با استکبار رابطه برقرار شود.
دوم اینکه تیتر را باید بدهد دست مداح و متن را بدهد دست سخنران. مداح و سخنران باید با هم ملازمه داشته باشند، به یکدیگر ارجاع بدهند. چرا؟ برای اینکه مطلب منطقی جا بیفتد، لازم است که سخن منطقی با مقدمه، اوج و فرود بیان شود. مداح این فرصت را ندارد.
سوم این که امسال هیئتها باید مخاطب را نسبت به دشمن حساس
کنند. ما دائم داریم این کار را میکنیم. امام فرمود اگر کارتر بگوید بسمالله
الرحمن الرحیم، سریع میگوئیم تو چرا این را گفتی؟ باید حساس بود که اگر طرف یک
پیراهنی میبیند که برای امریکا و اسرائیل است، خوب آن را وارسی کند که خطری
نداشته باشد. باید عدم اعتماد به دشمن در هیئتها تبلیغ بشود. من امسال حتما همه
بیراههها را وصل خواهم کرد به استکبار. سران بهاییت و صوفیگری و اشو و قانون جذب
و ... همه در آمریکا هستند. تمام مواردی که برای اعتقادات و سنتهای جهان سوم مخرب
است، مرکزش در آنجاست. اینها را باید بگوئیم. بعد هم باید برویم به این سمت که
کمی مسائل را باز کنیم برای مردم. تصوری که بعضا برای دانش آموزان ساخته می شود که
زمان شاه وضعیت این طور بوده و آن طور بوده باید از میان برود. چند وقت دیگر دهه
فجر است و دوباره فیلمهای61 و 62 پخش میشود. متاسفانه اصلا کار نمیکنیم. ما که
«سریال پژمان» به این خوبی میتوانیم بسازیم، خوب یک چیزی هم درست کنیم که مردم
ببینند آن زمان چه بوده است.
ما نسبت به دشمنی دشمن ، روشنگری عامیانه و عمومی نداریم. لذا راننده تاکسی میگوید بگذارید رابطه با آمریکا ایجاد شود تا وضع درست شود! صدا و سیما و روزنامه ها که هیچ، منبرها هم که اندازه وسع خودشان است و مخاطبان خاص خود را دارد و عموم مردم مخاطب آن نیست. فرصتهایی با تیراژهای میلیونی هم که در اختیار ما نیست. این فرصتها در اختیار کسانی است که باید تلاش کنند، کار کنند که نمیکنند. لذا هیئتها در این چند روز حتما باید مردم را نسبت به دشمن حساس کنند. من به بچه ها گفتم در شهر هر کسی که کتاب یا سی دی یا هر چیزی دارد، بیاد بچیند بیرون تا مردم وقتی میروند از هیئت بیرون، با این محصولات آشنا شوند. در این برهه وظیفه ما در هیئت شناساندن آمریکا به مردم است.
ادامه دارد ...