سوءتفاهمی زیانبارتر از خیانت
این فتنه یکی از بینظیرترین فرصتهای انقلاب را به تهدید تبدیل کرد؛ دشمنان کینهتوز انقلاب را بهموفقیت خود امیدوار کرد؛ به موقعیت بینالمللی و اقتصادی ایران آسیب وارد کرد؛ مردم را رودرروی هم قرار داد و در جامعه نقار ایجاد کرد؛ باعث شد خونهایی به زمین ریخته شود؛ میلیاردها تومان خسارت مالی به اموال عمومی و خصوصی وارد کرد و....
اگر به فرض محال بپذیریم آنچه در سال 88 رخ داد نتیجه سوءتفاهم بوده است، باید بگوییم تاریخ پر است از سوءتفاهمها یا بدفهمیهای خسارتبار که کمتر خیانتی همسنگ آنهاست و با هیچجایگزینی نمیتوان آنها را جبران کرد. بسیاری از جنگها،آشوبها،ظلمها و شکستها نتیجه سوءتفاهمهای ظاهرا کوچک بوده است، اما نه تنها هیچ خردمندی مسببان چنین حوادثی را با توجیه سوءتفاهم تبرئه نمیکند بلکه آنها را مستحق مجازاتهای سنگین میداند که چگونه به دلیل بدفهمی خود چنین ظلمها و ستمهایی را به وجود آوردند و به اصطلاح برای دستمالی قیصریه را به آتش کشیدند! بخصوص این که نظام اسلامی در عالیترین سطح خود در همان روزهای نخست تلاش بسیاری کرد تا اگر واقعا سوءتفاهمی به وجود آمده است آن را برطرف کند اما لجاجت،خیره سری و خودخواهی سران داخلی فتنه همه این تلاشها را به بنبست کشاند و هیچ راهی برای اصلاح باقی نگذاشت.
کافی بود عاملان فتنه به حامیان خود که جبههگستردهای از دشمنان قسمخورده نظام و مردم را به نمایش گذاشته بودند نگاهی بیندازند و به خود بیایند؛ جبههای که دولتمردان آمریکا و انگلیس، سران رژیم صهیونیستی، سلطنتطلبان،گروههای تروریستی منفور مردم یعنی منافقین، ریگی و ... را در خود جای داده بود.سران داخلی فتنه اگر ذرهای عرق انقلاب و نظام داشتند وقتی شعارهای اساسی انقلاب را به دست آشوبگران خیابانی تاراج شده میدیدند باید به خود میآمدند و بدفهمیشان برطرف میشد.
مسببان فتنه در ورای همه قیلوقالها زمانی که عاشورای حسینی را از سوی حامیان خود هتک شده دیدند باید از راه در پیش گرفته باز میماندند و در خود بازنگری میکردند اما افسوس که نه تنها هیچ یک از این انتظارات حداقلی برآورده نشد بلکه این آشوبگران هرج و مرج طلب و سازماندهی شده بهدست دشمنان مورد تائید قرار گرفتند و خداجو نامیده شدند!سوءتفاهم یا همان بدفهمی مورد ادعای برخی متوجه چه کسانی است؟
کسانی که دوست را از دشمن تشخیص ندادند، قانون را آشکارا زیر پا گذاشتند، خسارتهای برشمرده را متوجه نظام کردند و حقوق مردم و نظام را فدای هواینفسانی خود کردند یا نظام و دلسوزانی که دردمندانه بر قانون پافشاری کردند و همه اتمام حجتها را کردند تا امروز زبان عدهای دراز نباشد؟مسببان فتنه و حامیان آنها بدانند آنچه در مورد آنها اعمال شده است از سر رأفت و مصلحتاندیشی نظام بوده است و مادامی که از کرده خود ابراز پشیمانی نکنند و در صدد جبران بدفهمی خسارتبار خود بر نیایند راهی برای بازگشت آنها نیست.