شهید محمد جواد متقی پیشه در وصیتنامه خود چه نوشت
زندگینامه شهید محمد جواد متقی پیشه
شهید محمد جواد متقی پیشه فرزند محمد حسین در سال45 در خانواده ای پر از صمیمیت و اخلاص ، مهربان و آبرومند در شهرستان نی ریز قدم به عرصه وجود نهاد . وی دوره ابتدایی را در دبستان فرهمندی نی ریز سپری کرد و پس از گذشت پنج سال وارد مدرسه راهنمایی ولی عصر نی ریز گردید. این دوران سه ساله برای او اغاز شکفتن و بالندگی بود چرا که مقارن با سال اول راهنمایی او انقلاب شکوهمند اسلامی به گل نشست و او شاهد سقوط اختاپوس 2500 ساله شاهنشاهی بود. دوران چهارساله تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان شهید بهشتی نی ریز به پایان رسانید و همچنین دوره دو ساله تربیت معلم را نیز در مرکز تربیت معلم شهید مدنی نی ریز سپری کرد. وی با شروع انقلاب از شرکت در مجامع دینی و قرائت قرآن و تمرینهای ورزشی و برنامه های مذهبی غافل نبود و رضایت خدا را بر هر کس و هر چیز دیگر ترجیح می داد. لذا به هنگام تجاوز رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی سر از پا نشناخته و به ندای حسین زمانش لبیک گفت و راهی دیار نور گردید.
شهید محمد جواد متقی پیشه جزء نیروهای گردان کمیل از لشکر المهدی بود و به مدت شانزده ماه و بیست روز با عضویت در این گردان در جبهه در سمتهای آر . پی .جی زن ، معاون فرمانده دسته و تک تیرانداز مشغول به ایثار و انجام وظیفه بود، این شهید بزرگوار در مجموع 5 بار از طرف بسیج به جبهه اعزام گردید. گاهی نیز با برادر رزمنده اش غلامرضا متقی پیشه همراه بود .
غلامرضا متقی پیشه برادر و همسنگر شهید متقی پیشه می گوید: هرگز چیزی جز عشق و ایثار و اخلاص و صفا و محبت و صمیمیت در او نیافتم و چون بر طبق تقدیر الهی هیچگاه وضع جسمی و روحیم خوب نبود آن شهید بزرگوار دائماً جویای حالم بود و در فکر من، در خط پدافندی فاو از سنگرش به سنگر ما می آمد و بیشتر با هم بودیم . زمانیکه می خواستیم خط را تحویل بدهیم مسئولین پیشنهاد نمودند که چند نفر برای سنگر کمین که از حساسیت بیشتری برخوردار بود مشخص شوند او و تعدادی دیگر من جمله برادر شهید ابوالقاسم امین پور از اولین کسانی بودند که مسئولیت را از جان و دل پذیرا شدند.
شهید متقی پیشه الحق که بسیار مهربان و خوش برخورد بود و روی اصولی که در مکتب و خانواده اش آموخته بود دوست نمی داشت دیگری آزرده خاطر شود، کودکان را بسیار محبت می کرد، برای آنها قصه می گفت، شعر می خواند، شعارهای انقلابی را بگوششان آشنا می کرد چون معتقد بود این کوچولوها آینده سازان جامعه اسلامی هستند و آنانند که باید زینب وار پیام خون سرخ شهیدان را به جهانیان اعلام کنند، اگر بتوانند و لیاقتش را داشته باشند که زینبی شوند .
شهید متقی پیشه در عملیات کربلای 5 شرکت داشت و در این عملیات مسئولیت فرمانده دسته به ایشان محول شده بود و در همین عملیات در جبهه شلمچه و در 20 دی ماه سال 65 به مقام والای شهادت نائل گردید و پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش شهرستان نی ریز به خاک سپرده شد .
وصیتنامه شهید محمد جواد متقی پیشه
بر کسی پوشیده نیست که آنچه امروز بر امت اسلامیمان در ایران و عراق و لبنان و افغانستان و باقی مناطق جهان می گذرد چیزی نیست جز حلقه هایی از زنجیر نبردی که یکسوی آنرا استکبار جهانی و نیروهای مزدور وابسته و سوی دیگر آنرا امت اسلامی تشکیل می دهد .
جنایاتی که رژیم بعث عراق و حکام استکبار جهانی مرتکب می شوند، ایمان ما را در حقانیت مسئله مان بیشتر و درستی راهمان را روشنتر و اصرار و عزم ما را در تحقق اهدافمان مستحکمتر می کند. راهی که با خونهای پاک علماء و مجاهدین اسلام و انقلابیون قهرمان هموار گشته است بی شک به پیروزی خواهد انجامید. خدایا ما را از لشکریان خود قرار بده که همواره پیروز و رستگار است، بار الها تو را شکر می گویم که سعادت جبهه رفتن را عنایت نمودی تا بتوانم برای یاری دینت بپا خیزم و از آن دفاع کنم و راه شهدا را که همان راه پیامبران و ائمه بوده، برگزینم و سلاحی را که از آنان بر زمین افتاده برگیرم و راهشان را ادامه دهم .
ای جوانان حزب اللهی نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که سید الشهداء در میدان نبرد شهید شد، ای مادران عزیز ، مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود، همه شما باید مانند خاندان وهب باشید .
برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید که " الا بذکرالله تطمئن القلوب " و در راه حق و حقیقت قدم بردارید و هرگز نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا کنند، اگر چنین کردند روز بدبختی مسلمانان و روز شادی ابرقدرتهاست آنها سعی دارند تفرقه بیاندازند و بعد بر شما سلطه پیدا کنند که این کار انشاء الله با آگاهی شما صورت نمی گیرد .
امام را تنها نگذارید و خود را تسلیم او امر او کنید که او هر چه می گوید حق است و همه سخنانش تحقق پذیر است همچنانکه تا اکنون دیده ایم، ای مردم برای فرج آقا امام زمان زیاد دعا کنید که این دعاها بی تأثیر نیست .
سلامم را به امام عزیز برسانید و بگوئید که ما به عهد خود وفا می کنیم و همواره ندای هل من ناصر حسینی " را با ندای لبیک یا امام پاسخ می دهیم، ای کسانیکه می گفتید ای کاش در زمان امام حسین (ع) بودیم و او را یاری می کردیم و شهید می شدیم، هم اکنون مانند آن زمان فرا رسیده و موقع یاری روح خداست و ندای او را لبیک گوئید.
من با امام خمینی عهد و پیمان بسته ام که او را یاری کنم و به او عشق و علاقه دارم زیرا که او عاشق و دلباخته اسلام و قرآن است و اگر مرا قطعه قطعه کنند دست از او نخواهم کشید و خدایا توفیق خدمت به اسلام و قرآن را به من عنایت فرما تا بتوانم این جان کوچک و حقیر خود را فدای اسلام و قرآن و امام خود کنم که اسلام از جان و مال ما عزیزتر است ، ای برادران راه سعادت بخش حسین (ع) را ادامه دهید و علاقه ای به این دنیای مادی نداشته باشید که این دنیا انسان را فریب می دهد .
مادر عزیزم امیدوارم که در سوگ فرزند کوچک خود زیاد گریه نکنی زیرا که شهید گریه ندارد و هرگاه که خواستی گریه کنی امام حسین (ع) و یاران آن حضرت را به یاد بیاور که چه مظلومانه شهید شدند و برای ایشان گریه کن و صبر کن که "والله یحب الصابرین" شما خواهران عزیزم مثل زینب باشید و زینب وار زندگی کنید.