کد خبر: ۵۱۵۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۰:۲۰ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۲

خدایـــا حضور از ما، ظهـــور از تو!

فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چاره‌ای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بسته‌اند
شیرازه: الله، الله، لا اله الا الله. خدایا! ما به نام تو انقلاب کردیم. فردا هوای ما را، هوای انقلاب خودت را داشته باش. داری. می‌دانم. اصلا ما که هستیم؟ شیاطین، بغض از قدرت تو دارند. بیش از ما، با خودت دشمنی دارند. مشکل ابلیس، هستی تو است، نه هسته‌ای ما. خدایا! فردا یک طرف تویی، و طرف دیگر، همه فراعنه، همه ابوسفیان‌ها، همه اشرار، همه دشمنان بشریت. ما با انقلاب اسلامی، دیری است که طرف تو را گرفته‌ایم. طرفداری از تو، همه جرم ماست. خدایا! انقلاب ما اگر خدایی نبود، دشمنان تو کاری به کار ما نداشتند. فردا، یک طرف، انقلابی است به نام تو و کمی آن سوتر، کسانی که حاکمیت حق را بر جهان نمی‌خواهند. تو را نمی‌خواهند. در نبرد خدا و کدخدا، ما ایمان به قدرت تو داریم. تو بالاتری. مکر تو کاری‌تر است.
خدایا! به سرودهای انقلاب ما نگاه کن! همه‌اش نام توست. کجا ما خرمشهری آزاد کرده‌ایم، بی‌آنکه فراموش کنیم نقش تو را؟ و کجا خمینی و خامنه‌ای، از فتوحات سخن گفته‌اند، الا آنکه سجده بر درگاه تو را نشانمان دهند؟ خدایا! هر کجا این انقلاب، علیه دشمنان تو، خودی نشان داده، ولی‌فقیه، دست قدرت تو را به ما نشان داده. نشانی محراب تو را، مِهر تو را، مُهر تو را. خدایا! در سی و پنجمین تولد انقلاب، چه سخنی زیباتر از سخن گفتن با تو؟ و چه کاری بهتر از حمد و ستایش خدای انقلاب؟ خدایا! ۳۵ سال بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ ما همچنان انقلابی هستیم. قلب انقلاب اسلامی، جای تو است. درون سینه ما که سرشار از محبت، بلکه ولایت توست، چگونه دوستی با آمریکا بگنجد؟! و چرا نمی‌فهمند بعضی‌ها که خدا و کدخدا، با آن همه دشمنی با هم، هرگز به بازی «برد – برد» نمی‌رسند؟! بعضی‌ها از ما می‌خواهند دشمن را درک کنیم! اگر بنا بر درک دشمن بود، اصلا چرا انقلاب کردیم؟ آن هم به نام خدا؟ مگر دشمن، خدای ما را درک می‌کند، نهاد بشریت را درک می‌کند، انقلاب اسلامی را درک می‌کند، خون شهدای ما را درک می‌کند، خون دل مادران شهدای ما را درک می‌کند که ما او را درک کنیم؟! دلی که خدا را درک کرده، به کار درک کدخدا نمی‌آید! و حنجره‌ای که «مرگ بر آمریکا» گفته، همچنان هر چه فریاد دارد، بر سر آمریکا می‌کشد. ما همان انقلابی‌های بهمن پنجاه و هفتیم، بلکه تندتر! صراحت ما علیه دشمن، بیشتر شده. ما بیشتر از پدرانمان، خشم داریم نسبت به آمریکا، چرا که بیشتر از شهدا، شاهد عداوت دشمن بوده‌ایم. تنفر ما از آمریکا، بسی بیشتر از شهدای دهه ۶۰ است چرا که بعد از رفتن شهدا، ذره‌ای از خباثت دشمن، کم نشده. اگر ما بدی‌ها و بی‌ادبی‌های بیشتری از دشمن دیده‌ایم، حق داریم رساتر از قبل و بلندتر از قبلی‌ها، فریاد برآوریم «مرگ بر آمریکا».
روز ۲۲ بهمن ۵۷ ما بلکه دهه ۶۰ ما، همه دنیا با شعار «مرگ بر آمریکا» موافق نبودند. اینک ۳۵ سال بعد از انقلاب، «مرگ بر آمریکا» بدل به شعار همه ملت‌ها شده. دشمنی با نظام سلطه در نهاد بشریت است. ذات آدمی، تنفر از سلطه‌گری است و وقتی دشمنی سلطه‌گران، فزونی می‌گیرد، خشم جهانیان هم از او بیشتر می‌شود. با این حساب، آیا ما نیاز به اصلاح چهره انقلاب خود نزد جهانیان داریم یا آمریکای منفور؟! آنکه باید دستی اساسی بر قیافه کریه‌المنظر، وحشی، بی‌ادب و منفور خود بکشد، رژیم آمریکاست و الا تصویر جمهوری اسلامی در امهات و اصول، خدایی‌تر از آن است که نیاز به اصلاح داشته باشد. اگر منتهی‌الآمال ما، دست دادن با سران کاخ سفید بود، این کار را به طریق اولی، محمدرضا پهلوی گور به گوری داشت انجام می‌داد! و اگر دست دادن با دشمن و توافق با شیطان، گره‌گشا بود، شاه نگون‌بخت، اساسا سقوط نمی‌کرد! من در شگفتم که چرا بعضی دوستان دیپلمات، کدخدا را بیش از خدا، در محاسبات خود راه می‌دهند! انقلاب متکی به خدا و متکی به ۳۰۰ هزار شهید، زیباتر از آن است که نیاز به تغییر چهره داشته باشد. کدخدایی که دیگر نیست، باید اصلاح کند چشم و ابروی خود را! خدا جای حق نشسته، کدخدا باید اصلاح کند موضع خود را! خدایا! تو شاهد باش که ما انقلابی باقی مانده‌ایم و از انقلاب با نام و یاد تو، ذره‌ای پشیمان نگشته‌ایم. ما انقلابی حرف می‌زنیم، انقلابی عمل می‌کنیم، انقلابی فکر می‌کنیم و همچنان انقلابی، از انقلابمان پاسداری می‌کنیم. انقلابی بودن، یعنی جمع آرمانخواهی و واقع‌گرایی، یعنی جمع تکلیف و نتیجه. نقطه مقابل افراط و تفریط، صراط مستقیم انقلاب اسلامی است، نه اعتدال. اعتدال، نوعی میانه‌روی کاریکاتورگونه است که حتی این توانایی را هم دارد که در تقابل خدا و کدخدا، میانه را بگیرد و دم از بازی «برد – برد» بزند! اعتدال، نوعی ژست سیاسی است که گاهی در برابر دشمن، لال می‌شود اما علیه دوست، سرشار از قیل و قال! شعار ما را دولت‌هایی که می‌آیند و می‌روند، تعیین نمی‌کنند، انقلاب اسلامی معین می‌کند. ما شعار انقلاب، یعنی شعار استقلال را به هیچ شعاری من‌جمله شعار اعتدال نمی‌فروشیم، چرا که اینک دیگر بر ما ثابت شده، اگر استقلال، دشمن را پس می‌زند، اعتدال، دشمن را جلو می‌آورد. اگر استقلال، ضامن امنیت، پیشرفت و آرامش است، اعتدال، دشمن را هارتر می‌کند.

خدایا! تو شاهد باش دفاع ما را از شعار شهدا، و شهادت بده ایستادگی ما را بر موضع انقلابی که به جای تعصب به کدخدا، روی شعائر بلند تو حساس است و نسبت به دین تو غیرت دارد. خدایا! تو شاهد باش که ما دولتی نبوده و نیستیم، بلکه انقلابی بوده و هستیم. ما در نامه‌های خصوصی و البته موهوم، از انقلاب دفاع نمی‌کنیم، بلکه صریح و صحیح، پشت انقلابمان هستیم. فردا ما با صراحت هر چه تمام‌تر، از اصل مسلم ولایت فقیه و از مصداق مقتدر آن، دفاع خواهیم کرد. فردا هر «مرگ بر آمریکا»ی ما ان‌شاء‌الله تیری است بر قلب کاخ سفید. فردا معلوم خواهد شد برخلاف نظر بعضی‌ها، این کاخ روسیاه سفید است که نیاز به تغییر چهره دارد، نه حسینیه خدایی امام خمینی (ره). فردا معلوم خواهد شد طرف حساب آمریکا، انقلاب اسلامی است، نه این دولت یا آن دولت. و به این عبارت، هر توافقی، کاغذپاره است! فردا ان‌شاءالله شعارهای غرّای ملت، ماشین زخم‌خورده دیپلماسی دولت را روی چال خواهد برد و آن را تعمیر خواهد کرد! فردا کدخدا خواهد فهمید که در مصاف با خدا، چاره‌ای جز شکست ندارد. فردا اوباما و جان کری خواهند فهمید که بیهوده توافق بسته‌اند، چرا که طرف حسابشان، یک انقلاب اسلامی ۳۵ ساله است، نه دولت‌های ۴ ساله! فردا در جشن تولد استقلال، باید آزادی و آزادی بیان سخن براند، نه اعتدال، که فردا روز همه ملت است، نه روز دولت. فردا بیش از آنکه روز این قوه و آن قوه باشد، روز فرمانده کل قواست. فردا روز دست خدا، روز خداست. خدایا! فردا حلقوم ما در تصرف تو است؛ فردا روز توست. مگر نه آنکه ما از آن به «یوم‌الله» یاد می‌کنیم؟! فردا، این تویی که می‌آیی. این تویی که اثبات می‌شوی. این تویی که حماسه می‌آفرینی. در خط مقدم فردا، فرمانده تویی… و ما از تو خط می‌گیریم. خدایا! فردا، یک ملت، لشکر خواهی داشت. اگر هر روز، یک روز به ظهور حضرت منتقم نزدیک‌تر می‌شود، فردا چون «یوم‌الله» است، گویی یک فصل به آمدن بهار نزدیک‌تر می‌شود. خدایا! بهترین فردا را تو به ما وعده داده‌ای. آن ملتی که قرار بود از مشرق زمین، با انقلاب خود، قیام منجی را نزدیک‌تر کند، اینک به جشن سی و پنجم رسیده. تا فردای ما، فردایی داشته باشد، گمانم وقت خوبی است. خدایا! برای کدام برگ از این سررسید، نقشه ظهور کشیده‌ای؟! تا آن روز رویایی، نگهدار انقلاب ما باش، نگهدار فردای ما باش، نگهدار فریاد ما باش، نگهدار مولای خراسانی ما باش. سران کاخ‌سفید، انقلاب ما را از چشم تو می‌بینند. این یکی را درست فهمیده‌اند. دارند با تو دشمنی می‌کنند. خدایا! فردا «روز حضور» است اما این فردا، خود، فردایی دیگر می‌خواهد؛ «روز ظهور». فردا ما با حضور خود، بر دهان دشمن تو می‌کوبیم. باشد که فردایی دیگر، «الله» اذن بر آمدن «بقیه‌الله» دهد… و تسکین دهد این دل بی‌قرار را. خدایا! قول حضور از ما، قول ظهور با تو. از این تقسیم کار، دند شیطان نرم، چشم کدخدا کور!


نویسنده :
حسین قدیانی
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
ناشناس
-
دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
0
همانهایی که دانشمندان جوانمان را شهید کردند امروز با لبخند تاسیساتمان را پلمپ میکنند.البته با کلید تدبیر وامید.البته ما از پای نمی نشینیم یا جانمان را در راه مملکت می دهیم تا این ننگها را نبینیم یا راه علم وفن اوری را ادامه می دهیم