از لفظ فاحشــه متنفرم!
تمدن بدون روتوش؛ خودفروشی دانشجویان برای پرداخت هزینۀ تحصیل
آنچه تبلیغ می شود و آنچه در بطن جامعه می گذرد زمین تا آسمان متفاوت است.
به گزارش سرویس اجتماعی شیــــرازه، این روزها در بین جوانان دیده یا شنیده می شود که برای رفتن به کشورهای اروپایی شیفتگی خاصی وجود دارد. ادامه تحصیل، تفریح، کار و ... از بهانه هایی است که معمولا برای سفر یا اقامت در این کشورها بیان می شود. اما واقعیت چیست؟
نگاهی دقیق به لایه های پنهان و آشکار موجود در این کشورها می تواند حقایقی را روشن کند. آنچه تبلیغ می شود و آنچه در بطن جامعه می گذرد زمین تا آسمان متفاوت است.
ایندیپندنت در گزارشی از زندگی یک دختر جوان دانشجو به زوایایی از آشفته بازار کشور انگلیس پرداخته است.
سوفی 22 ساله است، در دانشگاه درس میخواند و هزینۀ دانشگاهش را از طریق کار جنسی تامین میکند. او خودش را یک "همراه" میداند. وام دانشجویی که وی میگیرد هزینههای سکونت و زندگیش را پوشش نمیدهد و برنامۀ مقطع درسی فشرده و پنج سالۀ وی اجازۀ کار کردن در شیفتهای معمول را به وی نمیدهد.
"دوست ندارم گزارش روزنامهها راجع به وجود کارگران جنسی دانشجو و اینکه آنها برای پرداخت شهریه تن به اینکار میدهند را بخوانم. آنها به گونهای این مسئله را نشان میدهند که انگار یا خیلی ساده است یا اینکه خیلی سرگرم کننده است."
تجربۀ سوفی، مسئلۀ نادری نیست. تحقیقات نشان میدهند که مسئلۀ کار جنسی، مسئلهای است که حداقل 6 درصد دانشجویان انگلیسی در مقطعی در میانۀ دوران تحصیل با آن دست به گریبان بودهاند.
اما گزارشهای مشاوران بهداشت جنسی و خیریهها نشان میدهد که این مسئله رو به رشد است، و این نگرانی وجود دارد که دانشگاهها عامدانه چشمشان را بر این مسئله- و هر مسئلۀ دیگری که نشان از وضعیت بد اقتصادی دانشجویانشان داشته باشد- بستهاند.
"سوفی" اولین باری که به این کار دست زد، نوزده سال داشت. "جوان بودم و هیچ تصوری نداشتم. راستش را بخواهید اصلاً نمیدانید چه کار دارید میکنید. به نظرم فقط فکر میکردم که برای اینکه بتوانم تحصیلم را ادامه دهم چه باید بکنم و چشم باز کردم و دیدم در این ورطه افتادهام."
او با قرار دادن آگهی در یک سایت جنسی میتواند بر اساس نظرات سایر دختران و پیامهای مشتریان، مشتریانش را انتخاب کند. این سایتها سعی میکنند تا بر اساس نظرات کارگران جنسی مشتریان "موجه" را از مشتریان بالقوه خطرناک تفکیک کنند.
مشتریان این افراد دو دستهاند. "اینکال"ها مشتریانی هستند که به آپارتمان او میآیند و "آوتکال"ها مشتریانی هستند که وی برای ملاقاتشان باید به محل مدنظر آنها برود. برای اینکار او تنها نیاز به یک خط تلفن دارد. مشتریان او که اکثراً مرد هستند به او پیام میدهند تا قرار بگذارند.
بعد از آنکه در یک مورد "آوتکال" مشتری جلوی خروجش را گرفت "تصمیم گرفتم که دیگر سراغ اینکار نمیروم، که دیگر شورش درآمده است." اما بعد از مدتی دوباره در ورطۀ بیپولی افتاد و نزدیک بود مجبور شود دانشگاه را ترک کند، و بدین ترتیب دوباره مجبور به بازگشت به کار فاحشگی شد.
ران رابرتز، استاد ارشد دانشگاه کینگستون، تاکید دارد که این مشکل، مشکلی است که از سوی دانشگاهها نادیده گرفته میشود. "دانشگاهها عامدانه چشمشان را بر هر مسئلهای که نشان از وضعیت بد مالی دانشجویان است را می بندد."
یکی از موسساتی که مشاورۀ و اطلاعات جنسی ارائه میدهد، "افزایش خیره کنندهای" در میان دانشجویانی که به آنها مراجعه میکنند را گزارش کرده است.
اگرچه انجمن ملی دانشجویان در حال همکاری با پروژۀ تحقیقی "حضور دانشجویان در مشاغل جنسی" که در ولز انجام میشود است، اما همچنان آمار قابل اطمینان بسیار کمی در این زمینه وجود دارد.
یکی از سخنگویان انجمن ملی دانشجویان میگوید: "آنچه که راجع حضور دانشجویان در صنعت جنسی میدانیم دقیق نیست و باید از این حالت عبور کنیم و شواهد حقیقی جمع آوری کنیم تا بتوانیم بهتر از دانشجویان حمایت کنیم."
"رابرتز" عقیده دارد که دانشگاهها به شرکتهای تجاری بدل شدهاند که هدفشان فروش آموزش به قیمت رفاه دانشجویان است. بر اساس تحقیقی که "رابرتز" انجام داده و در دانشگاههای کیگستون و لیدز منتشر شده است، شش درصد دانشجویان در صنعت تجارت جنسی فعال بودهاند که هر ساله 355 میلیون پوند گردش مالی دارد. این نتایج بر اساس پاسخهای 200 دانشجوی مشغول به تحصیل در 29 موسسه آموزشی در سراسر بریتانیا بدست آمده است.
سخنگوی اتحادیۀ دانشگاههای بریتانیا، گزارش رابرتز را رد میکند، و اشاره میکند که نمونۀ این تحقیق بسیار کوچک بوده است. وی میگوید: "همۀ دانشگاهها در حوزههای مختلف، از جمله روابط و بهداشت جنسی، خدمات مشاوره در اختیار دانشجویان میگذارند."
"سوفی" میگوید: "حالم از این موضوع به هم میخورد. چون، اگر بگویم بابت کارم صد پوند در ساعت میگیرم، همه فکر میکنند چه کار لوکس و باکلاسی میکنم، در حالی که مجبورم جاهایی بروم که رسماً آشغالدونی است. آره، ساعتی صد پوند میگیرم، ولی یک ماه ذهنم درگیر آن یکساعت کار است."
او زمان کارش را با ساعت درسش تنظیم میکند و وقتهایی که قرار باشد پروژهای تحویل دهد مجبور است چند هفته کار را تعطیل کند و سپس دوباره برگردد تا وقفه را جبران کند. "الان میتوانم درسم را ادامه بدهم، اما بعد از اینکه این کار را میکنید و به دانشگاه بر میگردید، شخص متفاوتی از قبل میشوید. هیچ کس نمیداند که ساعتی قبل چه کردهاید."
دانشجویان که سراغ کار جنسی میروند معمولاً دو دسته متمایز قرار میگیرند: آنهایی که به خاطر مصرف مواد مخدر به ورطۀ کار جنسی میافتند و آنهایی که به یک "هدف مشخص" وارد این کار میشوند. دستۀ دوم معمولا چون برای خود هدفی آکادمیک قائلند از مراجعه به شبکه های حمایتی خودداری میکنند، و "شخصیت کارگر جنسی" خود را جدای از خود حقیقیشان میدانند، که این موضوع باعث میشود شدیداً احساس منزوی بودن کنند.
سوفی کارش را به دقت از زندگی دانشگاهیش جدا نگاه میدارد. "من با بهترین دوستانم در دانشگاه آشنا شدهام، و آنها هنوز هم بهترین دوستانم هستند، اما مطمئنم که اگر به آنها بگویم چه کار میکنم، نگاهشان نسبت به من عوض خواهد شد." هیچکس از میان دوستان و خانوادۀ سوفی از کار او خبر ندارد.
ایجاد و داشتن رابطۀ عاشقانه بسیار برای او سخت است. او میگوید: "پسرهایی هستند که من دوستشان دارم و دوست دارم وارد رابطۀ عاطفی با آنها شوم، اما در حال حاضر این امکان را ندارم. چرا که کاری که من میکنم درست نیست و هیچ مردی با آن کنار نخواهد آمد."
"من در خیابان که راه میروم و به این فکر میکنم که اگر مردم میدانستند که من چه کار میکنم..." و ادامۀ حرفش را میخورد. "کارت را انجام میدهی، پولت را میگیری و پی زندگیت میروی."
وقتی که فارغالتحصیل شود فاحشگی را کنار خواهد گذاشت، ولی مادامی که در دانشگاه است، مجبور به ادامۀ این کار است: "من به آنها (مشتریها) نیاز دارم، اما علاقهای به آنها ندارم، به هیچوجه. وانمود میکنم که دوستشان دارم و بعد پی کارم میروم. وقتی که تمام شود، بیرون میروم و خداحافظ."
نگاهی دقیق به لایه های پنهان و آشکار موجود در این کشورها می تواند حقایقی را روشن کند. آنچه تبلیغ می شود و آنچه در بطن جامعه می گذرد زمین تا آسمان متفاوت است.
ایندیپندنت در گزارشی از زندگی یک دختر جوان دانشجو به زوایایی از آشفته بازار کشور انگلیس پرداخته است.
سوفی 22 ساله است، در دانشگاه درس میخواند و هزینۀ دانشگاهش را از طریق کار جنسی تامین میکند. او خودش را یک "همراه" میداند. وام دانشجویی که وی میگیرد هزینههای سکونت و زندگیش را پوشش نمیدهد و برنامۀ مقطع درسی فشرده و پنج سالۀ وی اجازۀ کار کردن در شیفتهای معمول را به وی نمیدهد.
"دوست ندارم گزارش روزنامهها راجع به وجود کارگران جنسی دانشجو و اینکه آنها برای پرداخت شهریه تن به اینکار میدهند را بخوانم. آنها به گونهای این مسئله را نشان میدهند که انگار یا خیلی ساده است یا اینکه خیلی سرگرم کننده است."
تجربۀ سوفی، مسئلۀ نادری نیست. تحقیقات نشان میدهند که مسئلۀ کار جنسی، مسئلهای است که حداقل 6 درصد دانشجویان انگلیسی در مقطعی در میانۀ دوران تحصیل با آن دست به گریبان بودهاند.
اما گزارشهای مشاوران بهداشت جنسی و خیریهها نشان میدهد که این مسئله رو به رشد است، و این نگرانی وجود دارد که دانشگاهها عامدانه چشمشان را بر این مسئله- و هر مسئلۀ دیگری که نشان از وضعیت بد اقتصادی دانشجویانشان داشته باشد- بستهاند.
"سوفی" اولین باری که به این کار دست زد، نوزده سال داشت. "جوان بودم و هیچ تصوری نداشتم. راستش را بخواهید اصلاً نمیدانید چه کار دارید میکنید. به نظرم فقط فکر میکردم که برای اینکه بتوانم تحصیلم را ادامه دهم چه باید بکنم و چشم باز کردم و دیدم در این ورطه افتادهام."
او با قرار دادن آگهی در یک سایت جنسی میتواند بر اساس نظرات سایر دختران و پیامهای مشتریان، مشتریانش را انتخاب کند. این سایتها سعی میکنند تا بر اساس نظرات کارگران جنسی مشتریان "موجه" را از مشتریان بالقوه خطرناک تفکیک کنند.
مشتریان این افراد دو دستهاند. "اینکال"ها مشتریانی هستند که به آپارتمان او میآیند و "آوتکال"ها مشتریانی هستند که وی برای ملاقاتشان باید به محل مدنظر آنها برود. برای اینکار او تنها نیاز به یک خط تلفن دارد. مشتریان او که اکثراً مرد هستند به او پیام میدهند تا قرار بگذارند.
بعد از آنکه در یک مورد "آوتکال" مشتری جلوی خروجش را گرفت "تصمیم گرفتم که دیگر سراغ اینکار نمیروم، که دیگر شورش درآمده است." اما بعد از مدتی دوباره در ورطۀ بیپولی افتاد و نزدیک بود مجبور شود دانشگاه را ترک کند، و بدین ترتیب دوباره مجبور به بازگشت به کار فاحشگی شد.
ران رابرتز، استاد ارشد دانشگاه کینگستون، تاکید دارد که این مشکل، مشکلی است که از سوی دانشگاهها نادیده گرفته میشود. "دانشگاهها عامدانه چشمشان را بر هر مسئلهای که نشان از وضعیت بد مالی دانشجویان است را می بندد."
یکی از موسساتی که مشاورۀ و اطلاعات جنسی ارائه میدهد، "افزایش خیره کنندهای" در میان دانشجویانی که به آنها مراجعه میکنند را گزارش کرده است.
اگرچه انجمن ملی دانشجویان در حال همکاری با پروژۀ تحقیقی "حضور دانشجویان در مشاغل جنسی" که در ولز انجام میشود است، اما همچنان آمار قابل اطمینان بسیار کمی در این زمینه وجود دارد.
یکی از سخنگویان انجمن ملی دانشجویان میگوید: "آنچه که راجع حضور دانشجویان در صنعت جنسی میدانیم دقیق نیست و باید از این حالت عبور کنیم و شواهد حقیقی جمع آوری کنیم تا بتوانیم بهتر از دانشجویان حمایت کنیم."
"رابرتز" عقیده دارد که دانشگاهها به شرکتهای تجاری بدل شدهاند که هدفشان فروش آموزش به قیمت رفاه دانشجویان است. بر اساس تحقیقی که "رابرتز" انجام داده و در دانشگاههای کیگستون و لیدز منتشر شده است، شش درصد دانشجویان در صنعت تجارت جنسی فعال بودهاند که هر ساله 355 میلیون پوند گردش مالی دارد. این نتایج بر اساس پاسخهای 200 دانشجوی مشغول به تحصیل در 29 موسسه آموزشی در سراسر بریتانیا بدست آمده است.
سخنگوی اتحادیۀ دانشگاههای بریتانیا، گزارش رابرتز را رد میکند، و اشاره میکند که نمونۀ این تحقیق بسیار کوچک بوده است. وی میگوید: "همۀ دانشگاهها در حوزههای مختلف، از جمله روابط و بهداشت جنسی، خدمات مشاوره در اختیار دانشجویان میگذارند."
"سوفی" میگوید: "حالم از این موضوع به هم میخورد. چون، اگر بگویم بابت کارم صد پوند در ساعت میگیرم، همه فکر میکنند چه کار لوکس و باکلاسی میکنم، در حالی که مجبورم جاهایی بروم که رسماً آشغالدونی است. آره، ساعتی صد پوند میگیرم، ولی یک ماه ذهنم درگیر آن یکساعت کار است."
او زمان کارش را با ساعت درسش تنظیم میکند و وقتهایی که قرار باشد پروژهای تحویل دهد مجبور است چند هفته کار را تعطیل کند و سپس دوباره برگردد تا وقفه را جبران کند. "الان میتوانم درسم را ادامه بدهم، اما بعد از اینکه این کار را میکنید و به دانشگاه بر میگردید، شخص متفاوتی از قبل میشوید. هیچ کس نمیداند که ساعتی قبل چه کردهاید."
دانشجویان که سراغ کار جنسی میروند معمولاً دو دسته متمایز قرار میگیرند: آنهایی که به خاطر مصرف مواد مخدر به ورطۀ کار جنسی میافتند و آنهایی که به یک "هدف مشخص" وارد این کار میشوند. دستۀ دوم معمولا چون برای خود هدفی آکادمیک قائلند از مراجعه به شبکه های حمایتی خودداری میکنند، و "شخصیت کارگر جنسی" خود را جدای از خود حقیقیشان میدانند، که این موضوع باعث میشود شدیداً احساس منزوی بودن کنند.
سوفی کارش را به دقت از زندگی دانشگاهیش جدا نگاه میدارد. "من با بهترین دوستانم در دانشگاه آشنا شدهام، و آنها هنوز هم بهترین دوستانم هستند، اما مطمئنم که اگر به آنها بگویم چه کار میکنم، نگاهشان نسبت به من عوض خواهد شد." هیچکس از میان دوستان و خانوادۀ سوفی از کار او خبر ندارد.
ایجاد و داشتن رابطۀ عاشقانه بسیار برای او سخت است. او میگوید: "پسرهایی هستند که من دوستشان دارم و دوست دارم وارد رابطۀ عاطفی با آنها شوم، اما در حال حاضر این امکان را ندارم. چرا که کاری که من میکنم درست نیست و هیچ مردی با آن کنار نخواهد آمد."
"من در خیابان که راه میروم و به این فکر میکنم که اگر مردم میدانستند که من چه کار میکنم..." و ادامۀ حرفش را میخورد. "کارت را انجام میدهی، پولت را میگیری و پی زندگیت میروی."
وقتی که فارغالتحصیل شود فاحشگی را کنار خواهد گذاشت، ولی مادامی که در دانشگاه است، مجبور به ادامۀ این کار است: "من به آنها (مشتریها) نیاز دارم، اما علاقهای به آنها ندارم، به هیچوجه. وانمود میکنم که دوستشان دارم و بعد پی کارم میروم. وقتی که تمام شود، بیرون میروم و خداحافظ."
نظرات بینندگان
نظرات بینندگان
بعضی ها واقعاً ... فقط باید گفت: قالو سلاماً