برای نوحهخواندن در ایام محرم از سربازی فرار میکردم/ زیباترین نوحه را برای شهدا خواندهام
به گزارش شیرازه
هنوز هم دوستداران زیادی در بین قدیمیها و همچنین نسل جوان دارد و وقتی
محرم میشود پیر و جوان به عشق شنیدن صدایش و برای سینهزدن به دسته
عزاداری میروند و همنوا با او در عزای امام حسین(ع) و یاران با وفایش
عزاداری میکنند.
در ایام محرم با ترفندهای مختلف از
خدمت سربازی فرار میکرده تا دهه اول در لار نوحه بخواند؛ زیباترین
نوحهای که خوانده برای شهدا بوده و خودش میگوید تا زمانی که نفس دارم
برای اباعبدالله الحسین(ع) نوحه میخوانم.
نصرالله
پیشبین؛ متولد ۱۳۲۸ و اهل لار است، از پانزدهسالگی نوحهخوانی را شروع
میکند و همین نیز باعث میشود تا یکی از قدیمیترین نوحهخوانان لارستان
لقب بگیرد. به بهانه معرفی و آشنایی بیشتر با این نوحهخوان حسینی به
منزلشان رفتیم و گفتوگویی را ترتیب دادیم
.
* شما از قدیمیترین نوحهخوانان لار هستید، از چه زمانی این کار را شروع کردید؟
از
سال ۱۳۴۳ یعنی در سن پانزدهسالگی نوحهخوانی را شروع کردم. در ابتدا از
کتابهای موجود، نوحهها را پیدا میکردم و پس از تغییرات لازم، اشعار را
به سبک لاری مینوشتم. اما پس از انقلاب از آقایان حاج جعفر روئینا و عوض
اعتقادی نوحه میگرفتم و میخواندم.
* استاد شما چه کسی بود؟ چگونه تمرین میکردید؟
استادی نداشتهام. در درون اتاقی در خانه تمرین میکردم.
* چطور شد که به نوحهخوانی علاقهمند شدید؟
تا
قبل از اینکه نوحه بخوانم در دستههای عزاداری شرکت میکردم و سینه میزدم
که روزی حاج باشی نیکنام از بزرگان محله نو، به من گفت صدایت برای
نوحهخوانی خوب است و از آن به بعد بود که نوحهخوانی را شروع کردم.
* اگر از دوران جوانی خاطرهای دارید، نقل کنید.
خدمت
سربازیام در زمان شاه بود. زمانی که ایام محرم میرسید و در دهه اول با
ترفندهای مختلف از خدمت سربازی فرار میکردم و خود را به لار میرساندم تا
بتوانم در عزای امام حسین(ع) نوحهخوانی کنم. بعد از اینکه دهه اول تمام
میشد به محل خدمتم برمیگشتم که با برخورد تند مسئولین پادگان مواجه
میشدم.
* جریمه نمیشدید؟
بله! پرونده برایم درست میکردند، حتی تهدید به بازداشت نیز میشدم.
* آیا تا کنون به کربلا مشرف شدهاید؟
بله؛ در کربلا در حرم امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل نیز نوحه خواندهام.
* چرا هر سال که دسته سینهزنی به حسینیه اعظم میرسد، شما نوحه «ای اسماعیل هاجرم» را میخوانید؟!
در سال 73
که این نوحه سوزناک را در حسینیه اعظم خواندم، حضرت آیتالله آیتالهی به
گریه افتادند. ایشان از بنده خواست از این به بعد، هر زمانی که به حسینیه
اعظم میرسیم این نوحه را بخوانم. حضرت آقا علاقه زیادی به این نوحه داشت.
از آن سال تا کنون، حدودا ۲۰ سال میگذرد و این نوحه را همهساله میخوانم.
* به نظر شما سینهزنی قدیمیها با حال حاضر چه تفاوتهایی دارد؟
دستهها
در زمانهای قدیم در کوچهها سینهزنی میکردند ولی در حال حاضر، بیشتر
دستههای سینهزن در خیابانها به عزاداری میپردازند. در قدیم حدود
سهساعت نوحه خوانده میشد و عشق به اباعبدالله باعث میشد تا خستگی را
فراموش کنیم ولی الآن سینهزنیها بیشتر از نیمساعت طول نمیکشد. شور و
علاقهای که قدیمیترها داشتند در حال حاضر آن شورها پیدا نمیشود؛ مردم در
آن زمان تماشاچی نبودند ولی الآن فقط به دستههای سینهزنی نظاره میکنند.
دستههای سینهزنی در قدیم آنقدر بزرگ بود که ابتدا و انتهای آن مشخص
نبود ولی دستههای امروزی بسیار کوچک هستند و محدود.
* اگر بخواهید زیباترین نوحهای که در این ۵۰ سال خواندهاید را انتخاب کنید، کدام را برمیگزینید؟
سال
۶۱ جنازههای مطهر شهدا وارد شهر شد، نوحهای خواندم که اسامی شهدا در آن
ذکر شده بود و هر که در آنجا بود از مرد و زن گریه میکردند. حتی بعضی از
خانوادههای شهدا بعد از پایان مراسم گلایه میکردند که چرا اسم فرزندشان
در نوحه نبوده است.
* اگر آن نوحه را به یاد دارید، کمی از آنرا برایمان بخوانید!
ای از سفر برگشتگان/ کو عزیزان ما، کو شهیدان ما
از کربلا برگشتگان/ کو عزیزان ما، کو شهیدان ما
کجا شدند غرقه به خون/ دوستان شما، دوستان شما
* بزرگترین آرزویتان چیست؟
بزرگترین آرزویم رفتن به مکه، خانه خداست. البته برای دومینبار نیز دوست دارم به کربلا بروم.
و حرف پایانی شما!
تا
زمانی که نفس دارم، میخوانم. در اولین شب از محرم، صدایم میگیرد اما
اعتقاد دارم که امام حسین(ع) کمک میکند و خوشبختانه به مرور زمان صدایم
بهتر میشود
.