استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز:
فلسفهٔ یلدا شادیورزی و همگرایی ایرانیان است
استاد زبانوادبیات فارسی دانشگاه شیراز با تأکید بر اینکه فلسفهٔ جشنهای ایرانی ریشه در شادی و همگرایی دارد، شب یلدا را فرصتی برای پیوند دلها دانست و از جوانان خواست با شعرخوانی و گفتگو، روح آیینهای ایرانی را زنده نگه دارند.
محمود رضایی دشتارژنه در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، اظهار کرد: فلسفهٔ همهٔ جشنهای ایرانی، از جمله جشن یلدا، بر محور دورهمی، نور و شادی بنا شده است.
وی با اشاره به دیرینهٔ این آیین گفت: در باور ایرانیان باستان، ظلمت، افسردگی، غم و اندوه، نشانهٔ اهریمنی بود. با جشن گرفتن و شادیورزیدن، مردم عرصه را بر تاریکی تنگتر میکردند و به نور و روشنایی مجال تجلی میدادند. شب یلدا در حقیقت جشن زایش خورشید است؛ جشنی که نماد پیروزی اهورایی بر اهریمن و آغاز روشنایی تازه است.
استاد ادبیات دانشگاه شیراز افزود: آیینهای این شب مانند شاهنامهخوانی و حافظخوانی و دیدار بزرگترها، تجلی همان فلسفهٔ کهنِ اتحاد و همدلی هستند. هرچند یلدا تنها چند دقیقه از شبهای دیگر طولانیتر است، اما همین چند دقیقه بهانهای میشود برای لبخند زدن، زدودن غم، آشتى با عزیزان و سپاس از زندگی.
میراث شادیورزی در شاهنامه فردوسی
رضایی دشتارژنه تصریح کرد: بزرگترین میراث ایران باستان، شاهنامه فردوسی است که یکی از پایههای هویت ملی ایرانیان بهشمار میرود. توصیهٔ فردوسی همواره بر شادی، لذت بردن از زندگی و رهایی دل از غم بوده است.
وی در اشاره به حکمت شاد زیستن در ادب فارسی، یادآور شد: «مرا گفت برخیز و دل شاددار / روان را ز درد و غم آزاد دار»
و افزود: همین روحیهٔ شاد زندگی در سراسر شاهنامه موج میزند و نمادی از خرد روشن ایرانی است.
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود، جوانان را به بازگشت به ارتباطهای انسانی فراخواند و گفت: در روزگاری که تکنولوژی و گوشیهای هوشمند گاه جای گفتگو را میگیرند، باید بهانههای جمع خانوادگی را جدی گرفت.
رضایی دشتارژنه پیشنهاد کرد: جوانان در شب یلدا از شبکههای مجازی فاصله بگیرند، اشعار ناب از حافظ، فردوسی، سعدی و خیام آماده کنند و با خواندن آنها در جمع خانواده، این آیین را به جشن دانایی و گفتگو بدل سازند.
وی افزود: یلدا فرصتی است برای بازشناسی حکمت خسروانی و ریشههای فرهنگی ایران باستان. اگر جوانان فلسفهٔ این شب را از نگاه پیشینیان بیاموزند، نهفقط شادی، بلکه خرد و معنای زندگی را نیز در این شب جشن خواهند گرفت.
استاد زبان فارسی و ادبیات دانشگاه شیراز در خصوص منشأ این آیین کهن گفت: در متون پیش از اسلام هیچ اشاره آشکاری به یلدا نیست. احتمال دارد چون این جشن به ستایش میترا میپرداخت، در تقابل با آیین زرتشت قرار گرفته و در منابع رسمیِ زرتشتی ثبت نشده باشد.
رضایی دشتارژنه افزود: نخستین اشارهها به یلدا در آثار ابوریحان بیرونی و کتاب «آثارالباقیه» دیده میشود. بیرونی از واژهٔ سوریانی «یلدا» به معنی میلاد یاد میکند و آن را در میان جشنهای مسیحیان خوارزم ذکر مینماید. این آمیختگی سبب شد برخی آن را با جشن میلاد مسیح یکی بدانند؛ زیرا هر دو در آغاز زمستان و در زمانِ بلندترین شب سال برگزار میشوند.
فلسفهٔ آیین یلدا و پیوند با خورشید
وی گفت: در باور ایرانیان، شب یلدا نماد اوج تاریکی و واپسین لحظه ظلمت است؛ شبی که پس از آن، خورشید دوباره زاده میشود و روزها رو به روشنی میروند. همین فلسفه باعث شد این شب را با شادی و گردهمایی برگزار کنند تا تاریکی را به روشنی بدل کنند.
استاد دانشگاه شیراز ادامه داد: در آیینهای باستانی چهل روز پس از یلدا، جشن «سده» برگزار میشود؛ که در حقیقت جشن چهلروزهٔ خورشید و بلوغ نور است. بدین ترتیب، زایش خورشید در یلدا، رشد آن در سده و شکوفاییاش در عید نوروز حلقههای یک منظومهٔ بزرگ هستند که بنیان فرهنگ ایرانی بر آن استوار است.
رضایی دشتارژنه با نگاهی تطبیقی افزود: آیین میترایی، که بعدها سراسر اروپا را درنوردید، بیش از پنج قرن دین غالب غرب بود. پس از ظهور مسیحیت، بسیاری از نمادهای میترایی، مانند زادروز خورشید در ۲۵ دسامبر، غار تولد و دوشیزگی زادگاه در قالب کریسمس بازآفرینی شدند. حتی نماد کاج در جشنهای میلادی را برخی برگرفته از سرو مقدس ایرانی دانستهاند.
وی گفت: از همین روست که اشارههای ابوریحان در «آثارالباقیه» به جشن یلدا در میان مسیحیان، دلالت بر همین آمیختگی دارد؛ آمیختگی میترا و مسیح، خورشید و نور، که ریشه در خرد ایرانی دارد.
بازتاب یلدا در شعر فارسی
در بخش دیگر گفتگو، استاد ادبیات دانشگاه شیراز به جلوههای فرهنگی و ادبی این شب پرداخت و گفت: شب یلدا از دیرباز در شعر فارسی نماد تاریکیِ هجران، انتظارِ فجر، و زایشِ امید بوده است. شاعران بزرگ ما با ارجاعهای گوناگون، از درازای شب یلدا برای تصویر عشق، تأمل فلسفی و جدال میان نور و ظلمت بهره گرفتهاند.
رضایی دشتارژنه نمونههایی از این انعکاس ادبی را برشمرد:
ناصرخسرو میگوید: او بر دوشنبه و تو بر آدینه — تو لیل قدر داری و او یلدا
- عطار نیشابوری میسراید: به حرمت شب آبستن و شب یلدا
امیرمعزی و خاقانی، شب یلدا را به تاریکی غم و هجران تشبیه کردهاند.
- حافظ، با نگاه اجتماعی و فلسفی میگوید: صحبت حُکّام ظلمتِ شب یلداست / نور ز خورشید جوی بو که برآید
رضایی دشتارژنه افزود: در شعر فارسی، یلدا نه فقط یک شب، بلکه استعارهای برای عبور از غم و رسیدن به صبح امید است. هر جا سخن از تاریکیِ طولانی و میل به روشنایی داریم، در حقیقت، یلدا حضور دارد.
میراث فرهنگی یلدا در زندگی ایرانی
وی در پایان گفت: امروزه شب یلدا برای ایرانیان تنها یک آیین نیست؛ بازآفرینیِ روح همدلی است. از شاهنامهخوانی تا حافظخوانی، از دیدار بزرگترها تا لبخندهای جمعی، همه بازتاب همان فلسفهٔ کهن زایش نور و مهر هستند.
خبرنگار/ملیکا نعمتالهی
انتهای خبر/224224
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!