یادداشت؛
نقش چتجیپیتی در بحرانهای زناشویی
در دههای که هوش مصنوعی به سرعت در زندگی روزمره نفوذ کرده، چتجیپیتی (ChatGPT) به عنوان ابزاری قدرتمند برای مشاورههای روانشناختی و عاطفی ظاهر شده است.
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، این مدل زبانی که توسط OpenAI توسعه یافته، با توانایی پردازش زبان طبیعی و ارائه پاسخهای همدلانه، میلیونها کاربر را به سمت خود کشانده است. اما در حوزه حساس روابط زناشویی، نقش آن از یک مشاور ساده فراتر رفته و گاهی به عاملی در تشدید بحرانها تبدیل میشود.
این یادداشت به بررسی مسیر پیچیدهای میپردازد که از جستجوی مشاوره اولیه تا تصمیمگیری برای جدایی، تحت تأثیر پاسخهای چتجیپیتی شکل میگیرد.
ابتدا، کاربران اغلب در لحظات تنهایی و بحران به چتجیپیتی روی میآورند. تصور کنید زنی که از بیتوجهی همسرش رنج میبرد، سؤالی مانند «چگونه با شریک بیتفاوت رفتار کنم؟» را مطرح میکند. چتجیپیتی با لحنی آرام و منطقی، پیشنهادهایی مانند «ارتباط باز برقرار کنید» یا «به نیازهای خود اولویت دهید» ارائه میدهد.
این پاسخها، برگرفته از دادههای عظیم آموزشی، اغلب بر پایه اصول روانشناسی عمومی مانند نظریه دلبستگی جان بولبی یا مدل ارتباط غیرخشونتآمیز مارشال روزنبرگ هستند. برای بسیاری، این مشاوره اولیه آرامشبخش است؛ دسترسی ۲۴ساعته، بدون قضاوت و هزینه کم، آن را به جایگزینی جذاب برای جلسات درمانی سنتی تبدیل کرده است.
آمار نشان میدهد که تا سال ۲۰۲۴، بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر هفتگی از چتجیپیتی استفاده میکنند و بخش قابل توجهی از پرسشها به روابط عاطفی مربوط است.
با این حال، محدودیتهای ذاتی مدل زبانی مشکلات را آشکار میکند. چتجیپیتی فاقد درک عمیق از زمینه فرهنگی، تاریخی رابطه و нюансهای احساسی است. در بحرانهای زناشویی ایرانی، جایی که عوامل فرهنگی مانند نقش خانواده گسترده، انتظارات جنسیتی و فشارهای اقتصادی دخیل هستند، پاسخهای استاندارد آن میتواند گمراهکننده باشد.
برای مثال، وقتی مردی از خیانت همسرش شکایت میکند، مدل ممکن است بر «بخشش شرطی» یا «جدایی به عنوان گزینه نهایی» تأکید کند، بدون در نظر گرفتن ارزشهای خانوادگی یا عواقب اجتماعی طلاق در جامعه ما. این پاسخها، هرچند منطقی به نظر برسند، اغلب یکطرفه هستند و طرف مقابل را نادیده میگیرند. کاربرانی که مکرراً با مدل تعامل میکنند، به تدریج دیدگاههای آن را داخلیسازی میکنند؛ این پدیدهای است که روانشناسان آن را «اثر اکو» مینامند، جایی که هوش مصنوعی بازتابی از تعصبات دادههای آموزشی خود ارائه میدهد.
تشدید بحران زمانی رخ میدهد که چتجیپیتی به ابزاری برای توجیه تصمیمات تبدیل میشود. زوجی که در آستانه جدایی هستند، ممکن است جداگانه با مدل مشورت کنند. زن پیشنهادهایی برای استقلال مالی دریافت میکند، در حالی که مرد بر «حقوق خود در رابطه» تمرکز میکند. این جداسازی دیدگاهها، پلی برای گفتگوی واقعی نمیسازد، بلکه شکاف را عمیقتر میکند. گزارشهایی از کاربران نشان میدهد که برخی پس از جلسات متعدد با چت جیپیتی، تصمیم به جدایی گرفتهاند، با استدلال اینکه «هوش مصنوعی تأیید کرد رابطه سمی است».
در مطالعهای از دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۲۳، مشخص شد که ۲۸ درصد کاربرانی که برای مسائل زناشویی از مدلهای زبانی استفاده کردهاند، رضایت کمتری از رابطه گزارش کردهاند، در مقایسه با کسانی که به مشاوران انسانی مراجعه کردهاند.
در نهایت، نقش چتجیپیتی در بحرانهای زناشویی دوگانه است: از یک سو، پلی برای خودآگاهی و بیان احساسات سرکوبشده؛ از سوی دیگر، کاتالیزوری برای جدایی عجولانه. این ابزار نمیتواند جایگزین همدلی انسانی، ارزیابی بالینی یا مداخله زوجدرمانی شود. برای جلوگیری از سوءاستفاده، لازم است کاربران آگاه باشند که پاسخهای مدل احتمالی و نه قطعی هستند. متخصصان روانشناسی توصیه میکنند چتجیپیتی را به عنوان مکمل، نه جایگزین، استفاده کنند و همیشه نتایج را با مشاور حرفهای تأیید نمایند.
در عصر دیجیتال، بحرانهای زناشویی دیگر محدود به اتاق مشاوره نیستند؛ آنها در گفتگوی مجازی با هوش مصنوعی شکل میگیرند. چتجیپیتی از مشاوره اولیه تا جدایی نهایی، مسیری پرپیچوخم را ترسیم میکند که نیازمند هوشیاری ماست. تنها با ترکیب فناوری و انسانیت میتوان روابط را نجات داد، نه اینکه آنها را به الگوریتم بسپاریم.
نویسنده: محمدجواد امیری
کارشناس رسانه و فعال فضای مجازی
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!