شلیک به «منافع ملی» از پاستور
جای بسی تعجب است که رئیسجمهور در ستیز با قانون، دلیل شکست برجام را در «داخل» جستجو میکند؛ گزارهای که بهانه خوبی به دست دشمن میدهد و میتواند دستمایه بهرهبرداری حقوقی و سیاسی دشمنان قسمخورده این مرزوبوم قرار گیرد.
به گزارش سرویس سیاسی شیرازه، جناب رئیسجمهور در روزهای پایانی دولت بازهم در خصوص برجام نعل وارونه زد و ضمن تمجید و تعریف از عملکرد خود در موضوع هستهای گفت: «فرصت دستیابی به توافق را از دولت دوازدهم گرفتند»؛ ادعایی که نهتنها با واقعیتهای موجود مطابقت ندارد بلکه مهمتر از آن، در تضاد با منافع ملی است.
جای بسی تعجب است که رئیسجمهور در ستیز با قانون، دلیل شکست برجام را در «داخل» جستجو میکند؛ گزارهای که بهانه خوبی به دست دشمن میدهد و میتواند دستمایه بهرهبرداری حقوقی و سیاسی دشمنان قسمخورده این مرزوبوم قرار گیرد.
تصور کنید اگر قرار باشد روزی در دادگاههای بینالمللی و یا در مذاکرات آینده با طرفهای برجام، آمریکا به مهمیز نقد و محاکمه کشانده شود، کافی است همین سخنان رئیسجمهور محترم کشورمان را در ترازوی نقد افکار عمومی قرار دهند! آنها لابد خود را تبرئه کرده و میگویند ایرانیها خودشان رسماً اعلام کردهاند که برخی در «داخل» کشورشان نگذاشتهاند برجام به نتیجه برسد!
روحانی برای مستدل ساختن ادعایش به قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» مصوب مجلس یازدهم اشاره و سعی میکند القا کند مصوبه مزبور که حمایت رهبری را هم در پی داشته است در تناقض با «اصل ۶۰ قانون اساسی» و مانع احیای برجام بوده است!. روحانی صریحاً میگوید: «اگر در آذرماه اصل ۶۰ قانون اساسی رعایت میشد، همه تحریمها در اسفندماه لغو میشد.»
رئیسجمهور در حالی این ادعا را مطرح میکند که؛
1. شروع مذاکرات وین (17 فروردین 1400) که قرار است هفتمین دور آن برگزار شود و علیالظاهر کورسوی امیدی را هم فراروی ایران گشوده، بعد از تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها (آذرماه 99) بوده است. به عبارتی مذاکرات فعلی ایران و شیفت کردن منازعات و چالشها به مسئله اصلی «لغو همه تحریمها» و «راستی آزمایی» نتیجه قانون اقدام راهبردی مجلس است که دست مذاکرهکنندگان ایرانی را پُر کرد و توانست تیم دیپلماسی را نسبت به قبل در موقعیت برتری قرار دهد.
2. سخنان رئیسجمهور محترم، خواسته یا ناخواسته استانداردهای اولیه سیاست ورزی در حوزه دیپلماسی عمومی را هم زیر سؤال میبرد. باآنکه یکپارچگی و یکصدایی هیئت حاکمه کشورها در رابطه با منافع ملی یکی از شاخصهای جوامع توسعهیافته است اما رئیسجمهور محترم با ارسال پیام اختلاف و دودستگی در داخل، آب به آسیاب دشمن میریزد.
در بسیاری از کشورهای غربی توسعهیافته که اتفاقاً ازنظر گرایشهای سیاسی و اجتماعی در شرایط شدیداً متکثر و پلورالیستیکی هم هستند، دولت مرکزی و هیئت حاکمه در خصوص منافع ملی کشورشان، همواره یکدست و هماهنگ عمل میکنند. بر همین اساس است که در آمریکا هر جریانی که روی کار بیاید (دموکرات یا جمهوریخواه) خود را تابعی از تصمیمات کنگره ایالاتمتحده میداند اما در ایران، هنر برخی دولتمردان پاس گل دادن به دشمن است!
بااینکه قانون اقدام راهبردی مجلس از سوی شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی و همچنین رهبر معظم انقلاب تأیید و حمایت شده و این قانون، قدرت چانهزنی نظام در برابر طرفهای برجام را هم افزایش داده است اما جناب رئیسجمهور ضمن مخالفت با آن میگوید «نگذاشتند توافق کنیم»
لازم به ذکر است که سرمایهگذاری غرب بر روی اپوزیسیون و اصلاحطلبان رادیکال برای زنده نگهداشتن همین خط اختلافافکنی و ایجاد حاکمیت دوگانه و پیگیری راهبرد انگلیسی «تفرقه بینداز و حکومت کن» در ایران بوده است.
توماس فریدمن، تحلیلگر مشهور آمریکایی در کنفرانس سالانه سیاستگذاران اندیشکده شورای ملی روابط اعراب و آمریکا گفته بود: «رژیمهایی مثل رژیم ایران از بالا دچار گسست و شکست میشوند، این رژیمها از پایین دچار گسست و شکست نمیشوند. چنین رژیمهایی مثل اتحاد جماهیر شوروی (سابق) هستند. نحوه فروپاشی این رژیمها از بالا است و اینگونه است که یک شکاف واقعی ایجاد میشود.»
از همین رو است که رهبر انقلاب همواره بر وحدت و همافزایی مسئولین تأکید کردهاند. معظم له اسفندماه 99 و در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اجرای «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» به مجلس و دولت توصیه کردند که «اختلافنظر امروزشان را حل کنند که نشاندهنده دوصدایی نباشد.»
3. طی هشت سال گذشته دهها بار با طرفهای برجام مذاکره شده و به اعتراف وزیر خارجه و سایر دولتمردان، نتیجه برجام «تقریباً هیچ»، سندی «توخالی» و «دستاوردی روی هوا» بوده است.
بااینکه هنوز 10 روز از اظهارات عراقچی نمیگذرد که در سخنرانی خود در نشست شورای امنیت گفت «ایران بیشترین هزینه را داد و از برجام بهرهای نبرد.» اما رئیسجمهور محترم با اشاره به قانون اقدام راهبردی ... مصوب مجلس یازدهم میگوید «فرصت دستیابی به توافق را از دولت دوازدهم گرفتند»
سؤالی که از رئیسجمهور مطرح میشود این است که قانون اقدام راهبردی برای مقابله با تحریمها در آذرماه 99 تصویب شده است، چرا تا قبل از آن توافق حاصل نشد؟ احتمالاً میگویند برای اینکه ترامپ دیوانه روی کار آمد. خب، چرا قبل از آغاز به کار ترامپ (1 بهمن 95) تحریمها از بین نرفت؟
رئیسجمهور در 23 تیر 94 (زمان تصویب قطعنامه 2231) طی سخنانی اعلام کرد که «تمام» تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، اقتصادی و... نه تعلیق بلکه بهطور کامل «لغو» خواهد شد. آن زمان که مجلس یازدهم، قانون اقدام راهبردی و یا ترامپ دیوانه روی کار نبود!
به بهانه حرفهای دیروز رئیسجمهور و همزمان با سالمرگ برجام (23 تیر)، مرور نکاتی که پاشنه آشیل دولت تدبیر و امید در موضوع برجام است و بهنوعی زنجیره بهت و حیرت افکار عمومی را تکمیل میکند! خالی از لطف نیست؛
قطعنامه 2231 شورای امنیت در تاریخ ۲۳ تیرماه 94 و در پیوند با برنامه اقدام مشترک (برجام) به تصویب رسید. شورای امنیت، علیالظاهر همراه با تصویب این قطعنامه هر 6 قطعنامه پیشین که علیه ایران صادر و منجر به تحریمهای وسیع در رابطه با موضوع هستهای کشورمان شده بود را ملغی کرد اما درواقع؛
یک) شورای امنیت راه را برای بازگشت قطعنامههای تحریمی قبلی همچنان باز گذاشت (مکانیسم ماشه).
دو) بعد از اجرایی شدن قطعنامه ۲۲۳۱، بخشی از تحریمها علیه ایران باقی ماند (ازجمله در مورد خریدوفروش تسلیحات متعارف و فروش موادی با کاربرد دوگانه نظامی، یا ممنوع شدن صادرات و واردات تسلیحات متعارف تا پنج سال، ممنوع شدن هر فعالیتی در زمینه موشکهای بالستیک با قابلیت حمل سلاحهای اتمی تا هشت سال و همچنین ادامه تحریمهای حقوق بشری علیه شخصیتها و مقامات ایرانی)
سه) شورای امنیت اعلام کرد که با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ ایران از دستور کار این شورا خارج نمیشود و آژانس باید بهطور دورهای طرفهای برجام را از اجرای توافق و پایبندی ایران به تعهداتش مطلع کند. بر همین اساس پرونده ایران تا سال ۲۰۲۵ یا هر موقع که آژانس اعلام کند ایرانیها هیچ فعالیت هستهای انجام نمیدهند، در دستور کار شورای امنیت باقی میماند!
ماحصل این تعهدات و تکالیف که شورای امنیت برای ایران در نظر گرفت این بود که «ایران از ذیل ماده ۴۱ منشور ملل خارج شده و پرونده ایران دیگر به شکل اضطراری در شورا مطرح نیست»
روحانی طی 6 سال گذشته، برجام را برگ برنده دولت تدبیر و امید معرفی میکند درحالیکه مفاد قطعنامه 2231 حاکی از آن است که این توافقنامه، نهتنها قطعنامههای قبلی علیه ایران را ملغی نکرده بلکه همه آنان را در یک پکیج (قطعنامه 2231) تجمیع کرد و در رفع تحریمها تأثیر قابلتوجهی نداشت! ازاینرو بود که مدعیان اصلاحات و برخی دولتمردان بعد از مدتی شروع کردند به بزک مرده برجام!
4. مقامات آمریکایی بارها اعلام کردهاند که از تحریمها علیه ایران دست برنمیدارند. همین اواخر بود که بلینکن وزیر خارجه آمریکا گفت «حتی در صورت بازگشت به برجام، صدها تحریم ایران باقی خواهد ماند» یا مقام ارشد آمریکایی که گفته بود «تضمین نمیدهیم دوباره از برجام خارج نشویم.» و نمونههایی ازایندست که بسیارند. از این منظر ادعای روحانی بر لغو تحریم ها (حداقل در دوره او) حاکی از توهم و خوشخیالی بیشازحد ایشان درباره ظرفیتها و قابلیتهای دولتش در اجرای برنامهها و خط و مشی کلی جمهوری اسلامی در سیاست خارجی است.
5. اظهارات روحانی در حالی است که وی 8 سال فرصت داشته تا به وعده انتخاباتی که از سال 92 تاکنون مطرح کرده و دال مرکزی دولت تدبیر و امید بوده است، جامه عمل بپوشاند.
روحانی در اردیبهشت 92 و در جمع دانشجویان دانشگاه شریف اعلام کرد «آمریکا کدخدا است» و «اگر با آمریکا ببندیم راحتتریم». او زلف همه مشکلات را به تحریمها گره زد و با حمایت تمامقد اصلاحطلبان و صرفاً با وعده «رفع تحریم» روی کار آمد؛ وعدهای که باعث طراحی سیاستهای غلط در مدیریت کشور شد و ماحصل آن صرفاً تشدید تهدیدها و تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی بود.
حالا که 8 سال گذشته و آن کورسوی امید دولت تدبیر خاموش شده است روحانی میخواهد برای تطهیر دولت و توجیه مشکلات کشور، اعتبار بهشدت مخدوششده تیم دیپلماسی را بازسازی کند و بگوید که در سال هفتم (آنهم با مصوبه مجلس یازدهم در آذر 99) نگذاشتند توافق شود!
اگر منظور جناب رئیسجمهور، صرفاً قانون اقدام راهبردی مجلس بوده است که پاسخ آن در فوق آمد و اگر منظور وی رسانهها و جریانهای سیاسی است که بدا به حال دولت مدعی آزادیخواهی که تحمل انتقاد رسانهها و یا کارشناسان حوزه سیاسی و دیپلماسی را هم ندارد.
و اگر هم انتقاد او به سمت نهادهای حاکمیتی نظام است که بایستی دانسته شود روایت و تحلیلی غیرواقعی بوده و هیچ عقل سلیمی آن را نمیپذیرد چه آنکه رهبر انقلاب بارها از قصد و اراده تیم دیپلماسی کشورمان در مذاکرات هستهای حمایت کردهاند. بسیار روشن است که مشی رهبری در مذاکرات، حمایت از تیم هستهای و البته تعیین و ترسیم خطوط و اصول کلی نظام بوده است، معظم له در مقاطعی اعضای تیم دیپلماسی دولت و بهویژه وزیر خارجه را «فرزند انقلاب»، «باوجدان و صاحب احساس مسئولیت» و «شجاع و متدین» دانسته و دست دولت در مذاکرات را باز گذاشتهاند.
رهبر انقلاب در موضوع مذاکرات هستهای ضمن طرح بیاعتمادی به غرب، صرفاً در خصوص مذاکره با آمریکا و حفظ منافع ملی (مسائل موشکی و منطقهای) ممنوعیتهایی را مطرح کردهاند و البته که رئیسجمهور محترم منظورش عقبنشینی و کوتاه آمدن ایران در خصوص موضوعات دفاعی و عمق نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه نبوده و نیست.
بنابراین ادعای رئیسجمهور را بایستی در بستر دیگری ارزیابی کرد.
6. واقعیت امر آن است که اظهارات جناب روحانی، سکانس دیگری از سناریوی توجیه و تطهیر دولت در روزهای پایانی است که پرده قبلی آن سه روز پیش و در آخرین گزارش برجامی وزارت خارجه به مجلس از سوی محمدجواد ظریف کلید خورد بهویژه آنجا که از «مناقشه و مجادله» بر سر برجام سخن گفته و ادعا کرده که میشد «شرایط بهگونهای دیگر رقم بخورد»؛ حرفهایی که یادآور ماجرای جنجالی فایل صوتی ظریف و دوگانه سازیهای کذایی بود.
نکتهای که باید به آن توجه کرد و از آن غافل نشد این است که روحانی پیش از این و در انتخابات 92 و 96 با دوگانه «معیشت- مذاکره» روی کار آمد و طی 8 سال گذشته، ایدهای را دنبال کرد که ماحصلش جز تحمیل خسارت محض به مردم چیز دیگری نبوده است. حجم رانت و فساد و گرانی و تورم و چند برابر شدن مسکن و ارز و خودرو و .... گواه روشنی در این مورد است.
روحانی و دوستانش بارها وعده «رفع تحریمها» و «صبح بدون تحریم» را مطرح کردهاند. وی که در 92 گفته بود «هم سانتریفیوژ باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم» دو سال بعد و همزمان با تصویب برجام (23 تیر 94) اعلام کرد که «تمام» تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، اقتصادی و... نه تعلیق بلکه بهطور کامل «لغو» خواهد شد.
حالا که به اعتراف دوست و دشمن، سازمان تحریمها برجای مانده و رئیسجمهور در سیاستهایش به ناکامی رسیده است، روحانی باید چه کند جز اینکه بگوید در داخل کشور، «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» همه در کار بودند تا توافقی حاصل نشود!
انتهای پیام/ع
منبع: فارس
نظرات بینندگان