کد خبر: ۱۵۳۳۲۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۰۵ فروردين ۱۴۰۱
جمعه های مهدوی:

ظهور و قیام حضرت حجت الله با تلاش شبانه رزی منتظران محقق می شود

برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها ناشی می شود،اما در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است، که به محض ظهور امام به او ملحق می شوند.
به گزارش سرویس فرهنگی شیرازه، برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود این است که فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلمها و تبعیضها ناشی می شود،اما در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است، که به محض ظهور امام به او ملحق می شوند.

،پس معلوم می شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد ، زمینه هایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش می دهد و نه تنها حق و حقیقت به صفر نمی رسد، بلکه اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزنده ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهداء هستند.

رسیدن به کمال انسانی و ساختن جامعه ای اخلاقی با رهیدن از ظلمهای نهان و آشکار این روزهای بشر، آرزوی دیرینی است که هر انسان آزاده ای بدون توجه به مرام و مسلک مذهبی اش، بر آن پای می فرشد و از هر فرصتی برای نگریستن به این زندگی سعادتمدانه بهره می گیرد.

جهان امروز که غرق در ظلم و فساد گشته و هر انسان و هر جامعه ای را به سرعت در گنداب خویش غرق می کند، بیش از هر زمان دیگر به روزنه ی امیدی برای نگریستن به افقی انسانی و اخلاقی محتاج است .

انسان امروز در حالیکه از مقابله با ستمهای فراوان که یا در حق خویش روا می دارد و یا دانسته و نادانسته بر او تحمیل شده است، به تنگنایی باورنکردنی رسیده است، به قیمت دین و جان، امید به نجات را در دل خویش زنده نگاه می دارد و گویی پیشتر و بیشتر از رویایی رویی با ظلم و فشاد به جنگ ناامیدی نیازمند است.

آسایشی که آرامش الهی و فطری انسان را بر باد داده و پیشرفتی که با در نوردیدن اخلاق به بلای انسانیت اش بدل گشته، چشم و گوش و قلبش را تسخیر کرده است و در این میان صدایی برآمده از رنج کشیدگیها و با رمقی رو به پایان، او را به مقاومت و صبر و امید فرا میخواند و مدام وعده می دهد صبح آزادی و نجات نزدیک است و ظلم و فساد به پایان خواهد رسید.

شهید والامقام استاد کم نظیر آیت الله مرتضی مطهری، از جمله عالمان شیعی است که در کنار توجه به اسناد مکتوب اسلامی یعنی قرآن و روایات معصومین، از اندیشه و عقل در تولید آثار ماندگار خویش بهره های فراوانی گرفته است.

 سخنان و نوشته های ژرف او در روزهایی که تهاجم فکری و فرهنگی نظام سلطه با تکیه بر امپراتوری رسانه ای خویش، مرزهای عقیدتی و اندیشه ای هر فرد و جمعی را به سرعت در می نوردد، از جمله نقاط قابل اتکایی است که نه از روی اختیار بلکه از سر اضطرار هم که شده باید به سراغشان رفت تا جرعه ای از زلال فکر و علم ناب اسلامی را نوشید و جانی دوباره گرفت.

مهدویت و بزرگترین قیام تاریخی علیه ظلم و فساد از جمله عقاید قطعی شیعیان و بسیاری از مذاهب اسلامی و حتی پیروان دیگران ادیان و نحله های اعتقادی است و از آنجا که بزرگترین و موثرترین انگیزه بخش به هر انسان و هر جامعه است باید نو به نو و مدام مورد دقت و توجه قرار گیرد.چه عالمان و اندیشمندان که می بایست زوایای گسترده آن را بررسی و هویدا سازند چه مخاطبان عام و خاص که با نشستن بر سر این سفره پر نعمت و امید آفرین زندگی دنیایی خویش را برای رسیدن به عاقبتی نیک و حیاتی سعادتمند، از حیث فکر و اندیشه و روشمندی صحیح، تامین و نضمین کنند.

"قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ" اثر ماندگار شهید مطهری علی رغم اختصار، عمق تفکر مهدویت و ضرورت قیام جهانی امام مهدی را از دو حیث عقل و نقل به بررسی می نشیند و ثابت می کند انسان و جامعه انسانی برای رسیدن به کمال خویش در مهمترین فراز زندگی دنیایی به حکومت مهدوی محتاج اند و در این راستا با هر جنگ و تقابلی با بدیها و فسادها و ستمها عملا زمینه ظهور و بروز آن انقلاب نهایی و نجات بخش را فراهم میکنند و در ضمن اینکه شخصیت خود را پرورش داده و با کمالات انسانی آشنا می سازند، جامعه خویش و جهان خود را نیز به سرمنزل ارزشمندی که خدای عالمیان برای برترین مخلوق خویش رقم زده است، نزدیک می سازند.

جهان شمولی اعتقاد به مهدویت

شهید مطهری آغاز بحث خویش را با اشاره به جهانی بودن اعتقاد به منجی و مهدویت و این مطلع زیبا و ژرف می آغازد که "اندیشه پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم ، گسترش جهانی ایمان اسلامی ، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی ، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده آل ، و بالاخره اجراء این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالیقدر که در روایات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبیر شده است ، اندیشه ای است که کم و بیش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند"

انتظار فرج بزرگترین انتظار بشر

شهید مطهری با پیش کشیدن بحث "انتظار فرج" که در روایات مستند و متعدد شیعه بدان پرداخته شده و از افضل عبادات مومنین قلمداد گردیده، به نکته بسیار مهمی اشاره میکنند که برای داشتن زندگی سعادتمند و رو به رشد، هر فرد و اجتماعی به آتن محتاج است. آنجا که می گوید: " اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود و آن اصل " حرمت یأس از روح الله " است. مردم مؤمن به عنایات الهی ، هرگز و در هیچ شرائطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم یأس و ناامیدی و بیهوده گرائی نمی گردند."

استاد بینش قرآن نسبت به تاریخ و تحولات اینطور توضیح میدهد که : "قرآن کریم ، نکته فوق العاده آموزنده ای در مورد سنتهای تاریخ یاد آوری می کند و آن این که مردم می توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند ، به این که خویش و اعمال و رفتار خویش را نیک یا بد گردانند ، یعنی سنتهای حاکم بر سرنوشتها در حقیقت یک سلسله عکس العملها و واکنشها در برابر عملها و کنشها است . عملهای معین اجتماعی عکس العملهای معین به دنبال خود دارد . از این رو تاریخ در عین آن که با یک سلسله نوامیس قطعی و لایتخلف اداره می شود ، نقش انسان و آزادی و اختیار او به هیچوجه محو نمی گردد."

استاد با پیش کشیدن مبحث مهم دیگری" انتظار بزرگ" را زاییده تکامل تاریخ دانسته و توجیه تکامل تاریخ را به دو نوع" ابزاری" و"فطری و الهی" تقسیم میکند. بر این اساس که توجیه ابزاری یا "دیالکتیک" تکامل تاریخ به معنای اثر طبیعی انقلاب اضداد است زیرا از نظر صاحبان این بینش (ماتریالیستها) تاریخ جزیی از طبیعت است.

قرائتهای متفاوت از مبارزه برای تکامل

اما در سوی دیگر"مبارزه" که راه عبور از کهنه برای رسیدن به نو است، واقعیتی طبیعی است که همواره و در طول تاریخ در جریان است. استاد با توضیح تک تک گزاره های این بحث نهایتا می گوید: "{از نظر بینش مادیگرایانه به تکامل تاریخ}نظر به این که مبارزه نو و کهنه شرط اساسی انتقال تاریخ از دوره ای به دوره ای و رکن لازم تکامل جامعه بشری است و عامل مبارزه انسان است ، پس جهاد یعنی مبارزه نو با کهنه بهر حال مقدس است ، یعنی کهنه از آن جهت کهنه است و از میان بردن وی جامعه را به سوی تکامل پیش می برد ، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت که متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است . علیهذا طبق این منطق ضرورتی نیست که دفاع و جلوگیری از تهاجم در کار باشد تا مبارزه ای مشروع تلقی شود .


 نه تنها مبارزه نو با کهنه مشروع و مقدس است ، هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید ، مشروع و مقدس است ، از قبیل ایجاد نابسامانیها برای ایجاد نارضائیها و توسعه شکافها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزه ها "

این اشاره دقیق به آغازگری در جنگ برای رسیدن به تکامل که از شاخصه های نگاه دنیاطلبان است بلکه مصیبت بزرگتری را نیز به بهانه تکامل تاریخ بر انسان و جامعه انسانی تحمیل می کند. مصیبت"ایجاد نا بسامانیها" برای سوق دان فرد و جامعه به سمت تکامل جبری تاریخی. شهید مهطری با اشاره به این واقعیتهای تلخ تاریخی که متکی به چنین بینشهای مادیگیرایانه است، می افزاید: "نه تنها مبارزه نو با کهنه مشروع و مقدس است ، هر جریان دیگر نیز که مقدمات انقلاب را فراهم و تکامل را تسریع نماید ، مشروع و مقدس است ، از قبیل ایجاد نابسامانیها برای ایجاد نارضائیها و توسعه شکافها و داغتر و پیگیرتر شدن مبارزه ها ، زیرا چنانکه گفتیم تکامل در گرو اینست که ضدی به صورت انقلابی و جهش وار به ضد خود تبدیل شود و تنها راه این تبدیل ، کشمکش درونی اضداد است و تا شکاف به آخرین حد توسعه نرسد و کشمکش به آخرین مرحله که مرحله غلیان است منتهی نشود تبدیل صورت نمی گیرد . پس هر چیزی که شکاف را وسیعتر نماید موجب تسریع تحول جامعه از مرحله ای به مرحله عالیتر است و چون ایجاد نابسامانیها چنین نقشی می تواند داشته باشد پس طبق این منطق مشروع و مقدس است."

انسان پرورش داده می شود! ساخته نمی شود!

اما شهید مطهری بینش درست و فطری در خصوص تکامل تاریخ را اینگونه توضیح می دهند که "از نظر بینش انسانی و فطری ، هر چند انسان در آغاز پیدایش ، شخصیت انسانی بالفعل ندارد ، ولی بذر یک سلسله بینشها و یک سلسله گرایشها در نهاد او نهفته است . انسان نه مانند ماده خام و یا ظرف و نوار خالی است که تنها خاصیتش پذیرندگی از بیرون است ، بلکه مانند یک نهال است که استعداد ویژه ای برای برگ و بار ویژه ای در او نهفته است .
نیاز انسان به عوامل بیرون نظیر نیاز ماده خام به عامل شکل دهنده نیست بلکه نظیر نیاز یک نهال به خاک و آب و نور و حرارت است که به کمک آنها مقصد و راه و ثمره ای که بالقوه در او نهفته است به فعلیت برساند . حرکت انسان به سوی کمالات انسانیش از نوع حرکت دینامیکی است نه از نوع حرکت مکانیکی . اینست که انسان باید " پرورش " داده شود نه اینکه " ساخته " شود ، مانند یک ماده صنعتی . تنها از نظر این بینش است که " خود " در انسان مفهوم پیدا می کند . خودیابی و متقابلا " مسخ " و " از خود بیگانگی " مفهوم و معنی می یابد."

استاد شهید در فرازی ژرف و زیبا نگرش توحیدی به تکامل تاریخ را اینگونه شرح میدهند" "برحسب این بینش ، تاریخ ، مانند خود طبیعت ، به حکم سرشت خود متحول و متکامل است ، حرکت به سوی کمال است لازمه ذات اجزاء طبیعت و از آن جمله تاریخ است . و طبیعت تاریخ ، نه یک طبیعت مادی محض ، بلکه مانند طبیعت فرد انسان ، طبیعتش مزدوج است از ماده و معنی . تاریخ صرفا یک حیوان اقتصادی نیست . تحول و تکامل تاریخ تنها جنبه فنی و
تکنیکی ابزاری و آنچه بدان " تمدن " نام می دهند ندارد ، گسترده و همه جانبه است ، همه شؤون معنوی و فرهنگی انسان را در بر می گیرد و در جهت آزادی انسان از وابستگی های محیطی و اجتماعی است .

انسان در اثر همه جانبه بودن تکاملش ، تدریجا از وابستگیش به محیط طبیعی و اجتماعی ، کاسته و به نوعی وارستگی که مساوی است با وابستگی به عقیده و ایمان و ایدئولوژی ، افزوده است و در آینده به آزادی کامل معنوی یعنی وابستگی کامل به عقیده و ایمان و مسلک و ایدئولوژی خواهد رسید ."




انتهای پیام/م
نظرات بینندگان