حالت تاریک
چهارشنبه, 15 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی شیرازه هستید؟
نمازجمعه سنگر تبلیغات اسلام است
وصیت شهید «سیاوش شادمانی» قسمت ۱؛

نمازجمعه سنگر تبلیغات اسلام است

شهید «سیاوش شادمانی» در وصیت خود می‌نویسد: از تمام شما می‌خواهم که وحدت را فراموش نکنید، از اسلام حراست نمایید؛ چون اگر همگی در خط اسلام باشیم ابرقدرتی خواهیم بود که هیچ قدرتی نمی‌تواند با ما مقابله کند.

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچم‌دار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاری‌های آنان، راه صدق و ایثار را برای نسل‌های آینده روشن‌تر خواهیم کرد.

 شهید سیاوش شادمانی فرزند قدرت الله، در تاریخ ۹ شهریورماه ۱۳۳۷ در یکی از روستاهای کوچک و کم‌جمعیت داراب، در خانواده‌ای مسلمان و متعهد دیده به جهان گشود.

دوران ابتدایی را در همان روستا به پایان رساند و تابستان‌ها به پدر، در کار کشاورزی و دامداری کمک می‌کرد. پس از پایان دوران ابتدایی برای ادامه تحصیل راهی شهر شد و برای این که بتواند خرج تحصیل خود را در بیاورد به کارگری روآورد.

با شروع جریانات انقلاب او وارد دبیرستان شد، در سال دوم دبیرستان درس و مدرسه را رها کرد و به کارکردن مشغول شد و روزها همراه با مردم، در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت می‌کرد.

 با شروع جنگ تحمیلی از طریق امتحان ورودی وارد ارتش شد و به لشکر ۵۵ هوابرد شیراز وارد گردید. دوران آموزشی را با موفقیت به پایان رساند و به‌عنوان دانش‌آموز نمونه چنان لیاقت و شایستگی از خود نشان داد که همه رشادت‌ها و شجاعت‌های او را مثال می‌زدند، در عملیات فتح‌المبین و مرحلهٔ دوم عملیات بیت‌المقدس، فرماندهی قسمتی از عملیات را به عهده داشت.

این شهید و این سرباز رشید اسلام، پس از یک سال و نیم خدمت خالصانه در راه آزادسازی خرمشهر عزیز، در آخرین روزهای عملیات بیت‌المقدس درحالی‌که خونین‌شهر می‌رفت تا به دست دلیرمردان اسلام از لوث بعثیون پاک شود در اطراف منطقه شلمچه شربت شهادت نوشید و دعوت حق را لبیک گفت.

پیکر مطهرش در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پس از تشیع جنازهٔ باشکوه در گلزار شهدای فسا، در کنار دیگر هم‌رزمانش آرام گرفت.

متن وصیت سیاوش شادمانی

باگذشت فراوان به لحظات یک فتح بزرگ نزدیک می‌شویم و در انتظار آخرین لحظاتی هستیم که با یاد خدا تمام طوفان و خیانت نامردان ضد اسلام را با ندای مظلومانه الله‌اکبرمان در دریایی از خون‌های پاک رهروان روح‌الله بپیچیم.

در این لحظات مادران عزیزمان شاید پرافتخارترین لحظات و پربارترین لحظات زندگی را می‌گذارنند و به آنها نشان می‌دهیم که هیچ سلاحی همچون بندگی خدا نیست و مهم‌ترین سلاح‌ها نمی‌تواند جلو فریاد مظلومان را که برای اسلام قیام کرده‌اند بگیرند.

آن‌ها اسلام را نشناخته‌اند و خود را در راهی انداختند که به قول امام تنها راه بیرون رفتن از این دام انتحار است. مادرم! در این لحظات بسیار خوشحالم که بزرگ‌ترین سعادت که جهاد در راه خدا است نصیب من گردیده با این که خود می‌دانی که چنین لیاقتی ندارم.

فکر کردم بد نیست در این آخرین لحظات وصیتی برای مردمم داشته باشم گر چه زبانم‌لال است من با وصیت سخن‌گویم.

خواهران و برادران عزیز! ما اکنون در زمانی قرار گرفته‌ایم که به قدرت برکت وجود امام عزیزمان راه سعادت از راه شقاوت به‌خوبی مشخص است و در زمانی که تمام اسلام در برابر کفر قرار گرفته است و تماماً در صف شیطان‌اند.

چون امروز راه‌های هدایت به‌خوبی آشکار است و آن‌هایی که نخواهند در این را حرکت کنند باید از دری که دربان آن شیطان است وارد شوند. چون اسلام انسان را مسئول می‌داند و برای همه آشکار است که ابراهیم بت‌شکن زمان ما اکنون امام خمینی است و اگر واقعاً اسلام و سعادت را می‌خواهید از امام پیروی کنید و پیروی از او را بر خود واجب بدانید، اطاعت از امام اطاعت از خداست.

من از تمام دوستان خودم می‌خواهم که من را حلال کنند چون می‌دانم که نتوانستم در طول زندگی‌ام برای آن‌ها که همه چیزشان را فدای اسلام کرده‌اند مؤثر باشم، از این بابت شرمنده‌ام و تنها چیز قابلی که داشتم به قربانگاه آورده‌ام تا ذره‌ای از این دین بزرگ که بر گردن من بوده است ادا نمایم، امیدوارم که مرا حلال کنند و به بزرگواری خویش ببخشند تا از این شرمندگی بیرون بیایم.

مادر! می‌دانی که شهادت سعادت می‌خواهد و من هنوز نتوانسته‌ام خود را برای شهادت آماده کنم. ولی مادر! اگر خدا از گناهانم درگذشت و من را بدین سعادت رسانید یادت نرود که بزرگ‌ترین افتخار نصیب من شده است.

مادر! خدای‌نکرده در شهادت من «که شهادت نصیب کسانی می‌شود که خدا آنها را دوست دارد» فکر نمی‌کنم، هیچ‌وقت، همان‌طور که قبلاً گفته‌ام یادتان برود که همه باید بمیریم چه‌بهتر در راه کسی بمیریم که از اوییم و تمام هستی ما از اوست.

دوست دارم که خانه را برای من حجله‌بندی کنید و جشن وصال بگیرید؛ چون به وصال معشوق رسیدم که تمام عشق از اوست. از تمام شما می‌خواهم که من را حلال کنید مخصوصاً مادر مهربانم که زحمت زیادی کشیده است و می‌دانم که نتوانسته‌ام فرزند خوبی برای شما باشم.

ز تمام شما می‌خواهم که وحدت را فراموش نکنید، از اسلام حراست نمایید؛ چون اگر همگی در خط اسلام باشیم ابرقدرتی خواهیم بود که هیچ قدرتی نمی‌تواند با ما مقابله کند، نمازهای جمعه که سنگر تبلیغات اسلام است از یاد نبرید، دعا، مخصوصاً دعاهای کمیل و توسل را زیاد بخوانید تا آن‌جا که می‌توانید نماز شب را بخوانید و خلاصه اگر می‌خواهید انسان باشید خدا را فراموش نکنید، امام را تنها نگذارید.

خدایا! مرا در راه خویش ثابت‌قدم بفرما که در تمام مواقع تو را بخوانم و شهادت در راه خود را نصیب من بگردان، اگر چه بسیار گناهکارم.

خداوندا! به ما رزمندگان توفیق بده تا کربلای حسین علیه‌السلام را زیارت نماییم. خدایا! رهبر انقلاب را برایمان نگه‌دار.

مادر! با این کوله‌بار گناه، تنها راهی که برای خود می‌بینم شهادت است؛ چون تنها شهادت است که گناهانم را پاک می‌گرداند.

انتهای خبر/ 

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!