
سردار بیسر شهید شیرعلی سلطانی:
هزاران بار جان ناقابل من فدای اسلام باد
شهید شیرعلی سلطانی تأکید میکرد که «هزاران بار جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد» و از دوستانش میخواست که از شنیدن خبر شهادتش ناراحت نشوند، زیرا عزت و سربلندی او و دیگر شهدا به واسطه انقلاب اسلامی و لطف الهی بوده است.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچمدار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاریهای آنان، راه صدق و ایثار را برای نسلهای آینده روشنتر خواهیم کرد.
«شیرعلی سلطانی»، طلبهای انقلابی از حوزه علمیه شیراز، در دوران پرشور انقلاب اسلامی نقشی فعال در مبارزات سیاسی ایفا کرد و بارها به دلیل فعالیتهایش توسط رژیم شاهنشاهی مورد بازخواست قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب، او به صفوف سبزپوش سپاه پاسداران پیوست و رهسپار جبهههای نبرد حق علیه باطل شد.
حیاتی دوباره از قلب جبهه: معجزه در فتح بستان
در عملیات «فتح بستان»، موج انفجار چنان او را مجروح کرد که گویی تمام بدنش از کار افتاده بود. در صحنه جمعآوری شهدا، پیکر مجروح سلطانی را در پلاستیک پیچیده و همراه دیگر شهدا به سردخانه منتقل کردند. اما معجزهای رخ داد؛ کیسهای که او در آن قرار داشت، عرق کرده بود.
با باز کردن کیسه، در کمال ناباوری دیدند که او هنوز زنده است. به نقل از همرزمانش، شهید سلطانی در آن لحظات سخت به امام حسین «ع» متوسل شده و از ایشان خواسته بود که شرمندهاش نکند و شهادت بیسر را روزیاش گرداند. این حادثه، پیشزمینهای شد برای شهادت او در عملیات بعدی.
سرانجام، شیرعلی سلطانی و جمعی از رزمندگان، در خط مقدم جبهه شوش و در عملیات «فتحالمبین» در یکم فروردین سال ۱۳۶۱، به آرزوی دیرینهاش رسید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر بیسر این سردار بزرگ، دوازدهم فروردین همان سال در قبری که خود در کتابخانه مسجد المهدی «عج» شیراز آماده کرده بود، به خاک سپرده شد.
مکتبداری در خانه و ترویج ولایت در جامعه
شهید سلطانی در تربیت فرزندانش نیز الگویی برجسته بود. فرزندانش نقل میکنند که پدرشان هر روز صبح آنها را برای نماز اول وقت به مسجد میبرد و در روزهای سرد، خود به تنهایی عازم مسجد میشد.
پس از بازگشت، با عبایی بر دوش، امام جماعت خانه میشد و هر روز پس از نماز، مراسم قرائت زیارت عاشورا برپا بود. او با برگزاری مسابقه صلوات و آموزش قرآن بر تخته سیاه منزل، درس دین و اخلاق را در کانون خانواده آموزش میداد.
وصایای این شهید بزرگوار، چراغ راهی برای دوستان و آیندگان است. او از دوستانش میخواست که از شنیدن خبر شهادتش ناراحت نشوند، زیرا عزت و سربلندی او و دیگر شهدا به واسطه انقلاب اسلامی و لطف الهی بوده است.
شهید سلطانی با تأکید بر اینکه «هزاران بار جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد»، هرگونه تردید در خصوص ترک خانواده را «غلط محض» خواند و همسر و فرزندانش را به خداوند متعال سپرد.
او با مشتهایی گره کرده، از ولایت فقیه، انقلاب اسلامی، اهل بیت «ع» و امام خمینی «ره» دفاع میکرد و از همگان میخواست که برای رهایی از «چنگال گرگهای درنده و سلطهگر»، به «اسلام، این آئین نجاتبخش» روی آورند.
سردار بیسر و عشق به اهل بیت «ع»
شهید سلطانی که به «سردار بیسر» مشهور است، از سالها قبل، با آمادهسازی قبر خود در کتابخانه مسجد و نشستن در آن، خود را برای شهادت آماده میکرد. او در این خلوتها، بارها قبر را اندازه گرفته بود و فضایی برای سر نگذاشته بود، گویی میدانست که مولایش امام حسین «ع» او را شرمنده نخواهد کرد.
روحانی شهید، مداحی توانا و شاعری دلسوخته بود که سرودههایش از عمق روح آرام و ملکوتیاش برمیخاست و محافل مذهبی و سنگرهای جبهه را با طنین کلام آسمانی خود متحول میکرد. مسجد «المهدی «عج»» در کوشک قوامی شیراز، که خود بانی آن بود، امروز آرامگاه ابدی اوست، جایی که او در جوانیاش اشعار خود را در مدح امام زمان «عج» سروده بود.
شهید شیرعلی سلطانی، متولد سال ۱۳۲۷ در شیراز، با تحصیلات ابتدایی و سپس ورود به حوزه علمیه، زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب کرد و نامی ماندگار از خود بر جای گذاشت.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!