
یادداشت؛
غزه؛ در محاصره گلوله و وجدانهای خاموش
بار دیگر غزه، این باریکه کوچک اما پرغرور، به تیتر نخست رسانههای جهان بازگشته است؛ نه بهخاطر صلح، نه بهخاطر بازسازی، بلکه به دلیل ویرانی، خون و صدای ضجه کودکان زیر آوار.
به گزارش گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، در روزهای گذشته، حملات بیامان اسرائیل به مناطق مسکونی غزه، بیش از همه کودکان را نشانه گرفته است؛ کودکانی که هنوز طعم کودکی نچشیدهاند، اما مرگ و ترس را با گوشت و پوست خود لمس میکنند. کودکانی که بهجای دفتر و اسباببازی، زیر آوار و دود دفن میشوند، و جهان – همان جهان مدعی دفاع از حقوق کودک یا سکوت میکند، یا نگاهی بیتفاوت به آمار قربانیان میاندازد.
آمارها تنها اعداد خشک نیستند؛ هر «کشتهشده» در گزارشهای خبری، کودکی است با آرزوهای ناتمام، خندههایی که دیگر تکرار نخواهد شد، و دستان کوچکی که هرگز به آینده نرسید. صدها کودک در هفتههای اخیر جان باختهاند، صدها خانواده داغدار شدهاند، و هزاران کودک دیگر با کابوسهای ماندگار بزرگ خواهند شد، اگر اصلاً فرصتی برای بزرگشدن داشته باشند.
در حالی که غزه زیر آتش است، سکوت بسیاری از دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی، فریاد انساندوستی را در گلو خفه کرده است. همانانی که روز جهانی کودک را با عکسهای تزئینی گرامی میدارند، این روزها یا سکوت پیشه کردهاند یا «حق دفاع مشروع» را توجیهی برای جنایت علیه کودکان میدانند.
غزه تنها نماد یک درگیری نظامی نیست؛ غزه، امروز، به گورستان آرزوهای کودکانه تبدیل شده است. در غزه، کودکی معنا ندارد، مدرسه معنا ندارد، زندگی معنا ندارد. آنچه امروز در غزه رخ میدهد، تنها یک تراژدی انسانی نیست، بلکه آزمونی است برای بشریت. آیا هنوز میتوان در دنیایی که قتل کودکان را با واژههای دیپلماتیک لاپوشانی میکند، از وجدان حرف زد؟
در این میان، آنچه بیش از بمبها آزاردهنده است، بیتفاوتی است. بیتفاوتی رسانهها، سیاستمداران، و حتی مردم جهان. گویی عادت کردهایم به دیدن درد، حتی اگر آن درد در چشمان خیرهی یک کودک باشد.
کودکِ غزه نه با قصههای شبانه که با صدای جنگندهها به خواب میرود. در چشمهایش نه برق بازی، که سایهی ترس لانه کرده است. او یاد گرفته چگونه میان آوار دنبال مادرش بگردد، چگونه در پناهگاههای تاریک منتظر پایان آژیر خطر بماند و چگونه بیصدا گریه کند تا کسی صدایش را نشنود.
آیا کسی میتواند تصور کند دختربچهای پنجساله، از میان جنازه خانوادهاش تنها زنده مانده و حالا در بیمارستان، بدون هیچ تکیهگاهی، به سقف خیره شده است؟ یا پسرکی که تنها دلخوشیاش، یک جفت دمپایی پلاستیکی بود که حالا آن هم در آتش سوخته؟
ما از جهانی صحبت میکنیم که برای یک حیوان زخمی، کارزار راه میاندازد، اما کودک غزه در آن تنها یک «خبر» است؛ خبری کوتاه، زودگذر، و بیاثر. انسانبودن، دردی دارد که امروز بیش از هر جا، در غزه فریاد میزند.
اگر امروز از کودک غزه دفاع نکنیم، فردا صدای کودکان دیگری زیر خاک خواهد ماند. این تنها مسئله فلسطین نیست؛ این مسئله انسانیت است.
غزه تنها نیست؛ اما کودکانش، در جهانی پرادعا، چقدر تنها ماندهاند
نویسنده: رضا حسین نیا
کارشناس فضای مجازی و خبرنگار
انتهای خبر/224224
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!