به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»،  شهید «محمد اکبری‌فرد» سوم بهمن‌ماه ۱۳۵۰ در اشکنان شهرستان لامرد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را گذراند و هفت‌سالگی به مدرسه رفت. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی در مقطع راهنمایی بود که راهی جبهه شد و سرانجام ۳۰ مرداد سال ۱۳۶۵ در جزیره مجنون به شهادت رسید. پیکر پاش در گلزار شهدای اشکنان لامرد به خاک سپرده شد.

 متن وصیت «۱» : یا در آغوش حرم حسین (ع)، یا غلطان در خون

 بسم الله الرحمن الرحیم أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ 
 خدایا هنگامی که این نوشته را به‌عنوان وصیت می‌نویسم که بار سنگینی گناه بر قلبم سنگینی می‌کند، می‌دانم که من شایسته شهادت یعنی راه سرخ مردان پاک و مجاهدان جانباز نیستم، اما به لطف و عظمت بی‌کرانت و بخشایش بی‌اندازه‌ات امید دارم، خدایا من نمی‌دانم، اما لااقل این را می‌دانم فضای رختخواب برایم ننگ و مردن در آن بسی ننگ‌آورتر خواهد بود.

 ان‌شاءالله به یاری خداوند تبارک‌وتعالی فتنه و فساد در عالم برشکست خواهد شد، اگر خواهید دین و آیین محمدی (صلی‌الله علیه و آله و سلم) همیشه پابرجا باشد بگذارید گلوله‌ها و توپ‌ها و موشک‌ها بر سر ما فرود آیند: ان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی یا سیوف خذینی 
  پس ای شمشیرها مرا دریابید و بر سر ما فرود آیید که ما از شهادت در راه خدا و دین محمد هیچ ترس و بیمی نداریم.

 من این راه را با چشم‌باز و آگاهانه انتخاب کرده‌ام تا دین خود را به اسلام و این انقلاب ادا کنم، هرگز راهی را که انتخاب کرده‌ام باز نخواهم گشت، من ترجیح می‌دهم برای ادامه راه شهدا و اولیاء خدا به‌سوی حرم مطهر امام بزرگوار امام حسین (علیه‌السلام) بشتابم و در آغوش بگیرم، یا در خون غلطان شوم.

 اگر امام بفرمایند از بیابان‌های سوزان جنوب با پاهای برهنه تا قدس عزیز بدوم تا اینکه پرچم لا اله الا الله و محمد رسول‌الله را بر بالین گنبد قدس و بلندی مناره بر فراز دارم، اگر در این راه شهید شدم فوزی است عظیم.

 متن وصیت «۲» :

 بسم‌الله الرحمن الرحیم أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.

 ای پدر و مادرم من رفتم و به ابدیت پیوستم من عاشق شهادت بودم، غمگین مباشید. شرمنده‌ام از اینکه نتوانستم مقداری از زحمات شما را جبران کنم، مرا حلال کنید. من به‌سوی الله گام برداشته‌ام و پیروز شدم. حال که شهید شدم خوشحال باشید که مرگم شهادت در راه خدا شد و خونم در راه خدا ریخته شد.

 برادران و خواهران کوچکم اگر با مرگ من روبرو شدید خوشحال باشید و خوب از امتحان الهی سربلند بیرون آیید و نمازهایتان را اول وقت بخوانید و خوب درس بخوانید و به پدر و مادر کمک کنید و ایشان را اذیت نکنید.

 و اما چند کلمه با مادر: مادر جان مرا حلال کنید که بهترین وقت از زندگی را فدای من کردی و من هم نتوانستم با این عمر ۱۵ ساله‌ام جوابگوی زحمات شما شوم، مرا حلال کنید.

 در پایان از همه اقوام و دوستان که مرا می‌شناسند، مرا حلال کنند و مرا ببخشند و اگر تکه‌پاره‌ای از بدنم به دست شما رسید در کنار دیگر شهدای عزیز اشکنان دفن کنید. خداحافظ. حقیر شما محمد اکبری فرد.