
وصیت شهید «روحالله قربانی»؛
تقوا از شهادت بهتر است
شهید «روحالله قربانی» در وصیت خود مینویسد: شهادت خوب است؛ اما تقوا بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا میکند فکر نکنم مال یک روز باشد شاید یکروزه هم باشد؛ ولی حاجآقا میگفت: پی ساختمان فونداسیون آهن است.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، به نقل از نوید شاهد فارس، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچمدار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاریهای آنان، راه صدق و ایثار را برای نسلهای آینده روشنتر خواهیم کرد.
شهید روحالله قربانی در اولین روز خردادماه ۱۳۶۸ در خانوادهای مؤمن و مجاهد به دنیا آمد. پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان هشت سال دفاع مقدس است و مادر او فرهنگی بود و زمانی که روحالله ۱۵ساله بود از مهر و محبتش محروم شد.
مادر روحالله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روحالله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) آرزوی مادرش را محقق کرد.
این شهید از شاگردان و پامنبریهای همیشگی درس اخلاق حاجآقا مجتبی تهرانی بود و بعد از اتمام پیشدانشگاهی به دلیل تبحر در خوشنویسی، کنکور هنر داد و وارد دانشگاه هنر شد.
به دلیل آنکه جو این دانشگاه باروحیه شهید سازگاری نداشت، برای تغییر این جو و شرایط باتوجهبه ویژگیهای اخلاقی خودش تلاش کرد؛ اما متأسفانه چون محقق نشد و باتوجهبه پیشزمینه فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب و نیز علاقه شخصی، از دانشگاه هنر انصراف داد و وارد دانشگاه افسری امام حسین «ع» و رسماً وارد سپاه شد.
شهید در سال ۹۱ به خاستگاری زینب فروت نرفت و در همان سال عقد کرد و در سال ۹۲ نیز ازدواج کردند.
شهید روحالله در تاریخ ۱۳ آبانماه ۱۳۹۴ همراه شهید سرلک در حومه حلب بودند که مأموریت آنها تمام میشود، شهید سرلک بنا داشت که به عقب برگردد و مقداری وسایل بردارد که شهید قربانی نیز همراه وی میشود و این دو شهید، وارد یکی از اتاقهای آنجا میشوند و حدود نیم ساعتی صحبت میکنند و بعد سوار ماشین میشوند و کارها را انجام میدهند و بر میگردند.
زمانی که شهید قربانی درب ماشین را باز میکند، گویی آنها را زیر نظر داشتهاند، با «قبضه آمریکایی کرنت» مورد اصابت قرار میدهند و به دلیل اینکه فردی در آن نزدیکی نبوده است و مواد انفجاری نیز در ماشین وجود داشته است، ماشین ۲۰ دقیقهای در آتش میسوزد و چیزی از پیکر شهید باقی نمیماند.
وصیتنامه شهید روحالله قربانی
همسر عزیزم، پدرم، خواهرم، برادرم، بقیه دوستانم: اگر شهید شدم یککلام حاجآقا مجتبی به نقل از علی علیهالسلام میگفتند منتهی فضل الهی تقوی است، شهادت خوب است؛ اما تقوا بهتر است تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا میکند فکر نکنم مال یک روز باشد شاید یکروزه هم باشد؛ ولی حاجآقا میگفت پی ساختمان فونداسیون آهن است.
چیزی که نمیدانید عمل نکنید. ادای کسی را در نیاورید. بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصاً دین؛ اول واجبات بعد مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و دور و بریها، نه حج و کربلا صدبار، بدون این کارها؛ هیئت و زیارت باتوجهبه نیاز باتوجهبه دین و سیدالشهدا، مستثنی است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر والدین و اولادها.
مادر ازت متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهیدشم. وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب غرب و شرق بود و تو ما رو بزرگ کردی تنها و سخت.
ان شاءلله همیشه پیرو بیبی باشی انشاءالله با شهادتم شفاعتت کنم. دوست دارم وقتی که به هم شیر میدادی وقتی که به هم نماز یاد میدادی وقتی میفرستادیم هیئت پابرهنه؛ وقتی میفرستادیم ایستگاه صلواتی وقتی که باهام درسهایم را مرور میکردی از من میپرسیدی که هیچ مادری نمیکرد یا هیچ مادری تنهایی نمیکرد یا هیچ کدوم روزی ۵۰ بار نمیکرد.
به زینب گفتم مثل تو غضروف نخورده و استخوان میک بزند و گوشتارو دهن ما بذاره باشه که ان شاءالله دو روز سایهاش بیشتر بالای سر ما باشد.
سر خاک مادرم بروید علی و فائزه شما دوتا مخصوص. حالم نداشتید بروید حاجت بگیرید آرام شوید من را کنار مادرم دفن کنید که هرچه دارم از مادر و پدرم است بابا را هم همان جا بگذارید خواهرم را هم همینطور تا همه دور هم باشیم ان شاءالله امامزمان عج الله هممون را با هم قبول کند.
خوبی مامان سختی تو رو زحمتهای بابا و... زینب منم پیش من خاک کنید عشقم که سختترین موقعها به دادم رسید، آرامم کرد، قبولم کرد، دوستم داشت همه چیز من دوست دارم یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نماید که کسی از من چیزی بخواهد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من باکمالمیل به آخرت این کار را بکنم باشه که خدا هم خوشش بیاد من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری میکنم.
بیشتر برای خوف و عقاب؛ ولی نمیدانم پدر و مادرم چهکار کردن خدا چه میخواست.
حضرت زهرا سلامالله چه دوست داشته که امام علی علیهالسلام و بچههایش و رسولالله اینجوری تو دلم هستند شاید خیلیام بهخاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم «همه وصیتنامه هاشون را خوشخط مینویسم؛ ولی من خوشخط نبودم که بخواهم خط خوشنشان بدهم» دوست داشتم از همان اول لاتی تاکرده بودم و اون چند روز آقاجانی هم نداشتم.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!