حالت تاریک
یکشنبه, 19 مرداد 1404
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن پایگاه خبری تحلیلی شیرازه هستید؟
تنها راه سعادت شهادت است
وصیت شهید «احمد کشوری»؛

تنها راه سعادت شهادت است

شهید «احمد کشوری» در وصیت خود می‌نویسد: مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید، در راهپیمایی‌ها بیشتر از پیش شرکت کنید، در دعاهای کمیل شرکت کنید، فرزندانتان را آگاه و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «شیرازه»، از این پس هر روز را با یاد و خاطره شهیدان عزیزمان، پرچم‌دار آزادی و عزت ایران اسلامی خواهیم ساخت و در پرتو فداکاری‌های آنان، راه صدق و ایثار را برای نسل‌های آینده روشن‌تر خواهیم کرد.

شهید احمد کشوری در تیرماه ۱۳۳۲ در شهرستان فیروزکوه در خانواده مذهبی به دنیا آمد. خانواده او از اهالی بروجرد بودند و پدرش غلامحسین در ژاندارم خدمت می‌کرد.

به دلیل شغل پدرش، خانواده کشوری مکرراً از یک شهر به دیگری نقل‌مکان می‌کردند و در دوران کودکی انتقال خانواده آن‌ها به شهر «کیاکلا» در استان مازندران اتفاق افتاد.

 بافت سنتی و گرمی مردم شهر خانواده کشوری را به‌گونه‌ای جذب کرد که آن‌ها برای همیشه در این شهر شمالی ماندگار شدند. امروزه، نام کشوری و کیاکلا به‌گونه‌ای با هم تنیده شده‌اند که هیچ‌کس از مردم این دیار باور نمی‌کند که شهید خلبان کشوری اصالتاً اهل بروجرد باشد.

شهید کشوری از ابتدای تحصیل تا پایان سوم متوسطه در شهر کیاکلا تحصیل کرد و سه سال آخر متوسطه خود را در دبیرستان قناد شهرستان بابل به‌عنوان یکی از شاگردان برتر به پایان رساند.

وی در طول دوره تحصیلی‌اش به فعالیت‌های هنری از قبیل نقاشی، خطاطی و صنایع‌دستی علاقه زیادی داشت و مادرش در این راه او را تشویق و حمایت می‌کرد و احمد یک‌بار در یک مسابقه طراحی کشور، مقام نخست را کسب کرد.

در سال آخر دبیرستان، شهید احمد کشوری به همراه دو تن از دوستان، فعالیت‌های مذهبی خود را آغاز کرد و با صدای خوش در مراسمات و مجالس مذهبی مرثیه‌خوانی می‌کرد و با جدیت مدیریت مراسمات را بر عهده می‌گرفت.

پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۳، در آموزشگاه خلبانی هوانیروز ثبت‌نام کرد و دوره خلبانی چرخ‌بال (بالگَرد) کبری را در اصفهان به مدت یک سال و نیم با موفقیت سپری کرد.

پس از اتمام دوره خلبانی، شهید کشوری به مدت شش ماه دوره پیاده‌نظام را در شیراز طی کرد و سپس به اصفهان بازگشت. وی در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد.

همسر وی به امور مذهبی علاقه زیادی داشت و این علاقه او را در انجام فعالیت‌های مذهبی تشویق می‌کرد. در همین سال، احمد به کرمانشاه منتقل شد.

در پایگاه کرمانشاه شهید احمد کشوری با همکاری سرهنگ خلبان علی سعدی به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی پرداخت، در طول اقامتش در کرمانشاه، او از حجت‌الاسلام سید موسی موسوی و برادرش دکتر سید رضا موسوی در راه شناخت دین اسلام بهره‌مند شد.

در این دوره احمد به‌طورجدی به مطالعه و تحقیق در ادیان پرداخت، زیرا معتقد بود که مسلمان نباید شناسنامه‌ای باشد و باید از دین خود درک کامل داشته باشد.

پس از انتقال به تهران، شهید کشوری با جدیت بیشتری به فعالیت‌های خود ادامه داد و در پایگاه‌های ارتش به پخش اعلامیه‌ها پرداخت و چندین بار توسط نیروهای امنیتی مورد بازجویی قرار گرفت.

یک ماه قبل از ورود امام «ره» به ایران، اطلاعاتی از طرح کودتای ارتش بر محاصره فرودگاه به او رسید. او این خبر را به حجت‌الاسلام موسوی اطلاع داد و پیشنهاد کرد که قبل از اقدام ارتش، مراکز مهم ارتش را با چرخ‌بال بمباران کنند و این پیشنهاد به اطلاع آیت‌الله پسندیده رسید و پس از مشورت او با امام «ره» این موضوع منتفی شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی از تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۵۷، زمان شروع درگیری‌های مسلحانه در کردستان شهید احمد کشوری به‌عنوان یک خلبان ورزیده به میدان جنگ پیوست و در انجام مأموریت‌های بسیاری با موفقیت مشارکت داشت.

در این زمینه، تیمسار شهید، فلاحی، دربارهٔ او گفت: شهید کشوری یک روز برای یک مأموریت سخت در کردستان داوطلب شد، هنوز حرف‌ها به اتمام نرسیده بود که او از جوانی‌ها بیرون آمد و دیدم که اوست. او همیشه پرخطرترین مأموریت‌ها را انجام می‌داد و برای او تفاوتی نمی‌کرد که مأموریت چه نوعی یا در چه زمانی باشد.

وی مرتباً اعلام می‌کرد و اعتقاد داشت: تنها راه سعادت و موفقیت را در شهادت در راه حق می‌یابم.

در همین ایام، حزب کومله اعلامیه‌ای برای ترور احمد کشوری و تعدادی از نیروهای هوانیروز صادر کرده بود. سازمان چریک‌های فدایی خلق و حزب دمکرات هم حکم ترور را تأیید کرده بودند، اما او در مقابل تهدیدها و واهمه‌ها مصمم بر مبارزه با دشمن بود و از آن‌ها هیچ‌گونه ترسی نداشت.

 در تاریخ ۳ خرداد ۱۳۵۹، پس از اینکه در یک عملیات ضربتی در منطقه سقز، چادر مهمات و دو تانک دشمن را منهدم کرد، بالگَرد احمد کشوری توسط اصابت‌های مهمات مورد آتش قرار گرفت.

بازوی او زخمی شد و چند ترکش به گردن و سینه‌اش اصابت کرد و باوجود حال وخیمی که داشت، با تلاش و شهامت بسیار، موفق شد از سقوط بالگَرد جلوگیری کند و آن را در پایگاه سقز به زمین نشاند.

پس از این حادثه، احمد کشوری فوراً برای مداوا به کرمانشاه و سپس به تهران منتقل شد. پس از چند عمل جراحی، بهبودی نسبی یافت، اما ترکش داخل سینه‌اش خارج نشده بود.

در همین حین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران آغاز شد و احمد کشوری برای انجام مأموریت‌های حساس به منطقه ایلام اعزام شد و در آنجا فرماندهی عملیات هوانیروز را به عهده گرفت.

وی همواره برای انسجام هرچه بیشتر سپاه و ارتش تلاش می‌کرد و در این مورد حجت‌الاسلام معادی‌خواه، معتقد است: هماهنگی بین سپاه و ارتش در غرب کشور به مرحونی شهید احمد کشوری بود.

وی در این منطقه خاطرات بسیاری از خود به یادگار گذاشت و یکی از این ماجراها مربوط به محاصره پاوه توسط نیروهای بعثی بود که اسارت نیروهای دکتر چمران را به همراه داشت. اما با حملات شجاعانه هوایی احمد کشوری، محاصره چندروزه پاوه شکسته شد.

بیست روز قبل از شهادت احمد کشوری، وی به تهران مراجعه کرد و همسر و دو فرزندش، مریم «سه‌ساله» و علی «سه‌ماهه» را با خود به ایلام برد. در این باره، به همسرش گفت: دلم می‌خواهد این چند روز آخر عمر کنارم باشید.

در عصر ۱۵ آذر سال ۱۳۵۹، بالگرد شهید احمد کشوری مورد اصابت راکت‌های ۱ فروند داسو میراژ اف ۱ عراقی در منطقه مرزی میمک قرار گرفت و سرانجام در خاک ایران سقوط کرد و جان خود را از دست داد و در قطعه ۲۴ بهشت‌زهرای تهران دفن شده است.

متن وصیت احمد کشوری

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خدایا! شیطان را از ما دور کن! در مسلخ عشق جز نکو را نکشند؛ روبه‌صفتان زشت‌خو را نکشند؛ پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست، جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست.

هر روز ستاره‌ای را از این آسمان به پایین می‌کشند؛ اما باز این آسمان پر از ستاره است. این بار نیز در پی امر امام، دریایی خروشان از داوطلبان به‌طرف جبهه‌های حق علیه باطل روان شد و من قطره‌ای از این دریایم و نیز می‌دانید که این اقیانوس بی‌پایان است و هر بار بر او افزوده می‌شود.

راه شهیدان را ادامه دهید که آنها نظاره‌گر شمایند مواظب ستون‌پنجم باشید که در داخل شما هستند. بی‌تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف‌های منحرف بی‌تفاوت نباشید.

مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی‌ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید. فرزندانتان را آگاه کنید و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.

پدر و مادرم! همچنان که تا الان صبر کرده‌اید از خدا می‌خواهم صبر بیشتری به شما عطا کند و فعالیتتان را در راه خدا بیشتر کنید.

در عزایم ننشینید، نمی‌گویم گریه نکنید؛ ولی اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین علیه‌السلام و کربلا و پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شده گریه کنید که اگر گریه‌های امام‌حسینی و تاسوعا و عاشورایی نبود، اکنون یادی از اسلام نبود.

پشت‌جبهه را برای منافقان و ضدانقلاب خالی نگذارید، در مراسم عزاداری بیشتر شرکت کنید که این مراسم شما را به یاد شهیدان می‌اندازد و این یاد شهیدان است که مردم را منقلب می‌کند. امام را تنها نگذارید.

فراموش نکنید که شهیدان نظاره‌گر کارهای شمایند.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از

  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!