آش پشت پا فراموش نشود!
به گزارش شیرازه، روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی از «امیر استکی» نوشت:
قبل از اینکه بخواهیم چیزی درباره ورود موفورالسرور حضرت ایرباس 321 بگوییم باید عرض کنیم هیچکس از نوسازی ناوگان هوایی کشور ناراحت نخواهد بود و این مایه مسرت و خوشحالی است که بالاخره یک دستاورد قابل عرضه از برجام به رؤیت خلق قهرمان ایران رسید و لااقل یک سیب یا گلابی از باغ برجام عمل آمد تا عریضه بیش از این خالی نماند. حالا رئیس بانک مرکزی هم میتواند در اظهارنظرش درباره نتایج برجام تجدید نظر کند و با اشاره به آسمان به همه بگوید حاصل برجام از «تقریبا هیچ» به «تقریبا این» تبدیل شده است و در آسمان ایرباس 321 را به ملت نشان دهد.
اینکه خرید یک هواپیمای مسافری جدید و وارد کردن آن به کشور در عالم واقع چقدر اتفاق مهمی است را نمیشود با بررسی مورد این ایرباس جدیدا خریداری شده متوجه شد. بیشتر باید به رفتار دیگر کشورها در این زمینه نگاه کرد و تا آنجا که ما جستوجو کردیم نشانی از این همه بریزوبپاش و سروصدا و جشنوپایکوبی که در این مورد بخصوص در ایران انجام شد، ندیدیم. در نهایت یک خبر ویژه در کنار سایر اخبار بیشترین کاری است که بقیه در این رابطه میکنند. دیگر در جایی مراسم استقبال و جشن ورودی در کار نیست و اینکه در این مملکت اینگونه رفتارهایی در ورود این هواپیما به کشور انجام گرفته است بیشک دستمایه تمسخر و مضحکه ما ایرانیان در خارج از کشور خواهد شد. خاصه اگر به آنها بگوییم ما این هواپیما را هنوز کاملا نخریدهایم و در اصل اجاره به شرط تملیک است و بعد از چند سال اگر ملت سربهزیر و مطیعی باشیم و اگر دوباره تحریم نشویم و... آنوقت تازه صاحبش خواهیم شد. این نهایت افتضاح است که به دست آوردن امتیاز خرید هواپیمای مسافری آن هم بشرطها و شروطها، مهمترین دستاورد قابل عرض دستگاه دیپلماسی کشور باشد؛ دستگاه دیپلماسی و دولتی که یک عدد برنامه هستهای را برای حصول به این تقریبا هیچ سر بریده و حالا همه توش و توان و عرضهاش را خلاصه کرده است در سردست گرفتن به دست آوردن امتیاز خرید هواپیمای مسافری. چند روز پیش بود که در بحبوحه داغ شدن دوباره بازار دلار و حرکتش به سمت مرزهای 4 هزار تومان، جناب سیف رئیس محترم بانک مرکزی در مصاحبهای گفتند تا وقتی تسویه معاملات ارزی به بانکها برنگردد و کماکان در صرافیها انجام شود، نمیشود بازار ارز را به شکل مناسبی مدیریت کرد. ملاحظه میکنید که این یعنی همان تقریبا هیچ سابق ولی در لفافه بیشتر و تاییدی دوباره است بر اینکه تحریمهای مالی بهرغم برداشته شدن یکسری از تحریمهای لجستیکی هنوز به قوت خود باقی است و اگر هم اسماً برداشته شده، رسماً در حال کار و تاثیرگذاری است و شما خود حق بدهید که چه علی خواجه چه خواجه علی! در این وانفسای به دست آوردن تقریبا هیچ، حق بدهید که وارد شدن یک عدد هواپیمای حتی مشکوک به مرجوعی بودن هم، در نوع خود نوعی حماسه است و باید اشک شوق ریخت و با گریبان چاک چاک از شدت خوشحالی به پیشوازش رفت و هزار جور مراسم برای قدوم مبارکش ترتیب داد.
واقعا اگر قرار بود تحقیر ملت ایران در عرصه جهانی صورت بگیرد چه تصویری بهتر از اینکه همه مسؤولان کشور را به خط کنیم و یکی یک شاخه گل سرخ به دستشان دهیم و تصویر را زوم کنیم روی اشک شوقی که از زیارت ورود هواپیمای ایرباس در چشمانشان حلقه زده است؟! ملتی که عزت نفس خود را برای بسیاری چیزها فراتر از این حفظ کرد باید شرمنده جهانیان شود که مسؤولانش آنقدر نابخردانه در برابر ورود یک هواپیما عمل میکنند که ایرانیان را در جهان جز به عقبماندگی و نداری جور دیگری نشان نمیدهد!
حالا اینجا نمیخواهیم خیلی هم از اینکه چقدر در وضعیت حملونقل کشور هواپیما اولویت داشت صحبت کنیم که اساسا آیا سهم کمتر از 2 درصدی ناوگان هوایی در حملونقل ایرانیان در برابر سهم 98درصدی حملونقل جادهای و ریلی نباید برای مدبران بیتدبیر این گزینه را جایگزین میکرد که همه تلاششان را صرف طبقه خاص لوکسنشین هوایی نکنند تا ما شاهد امثال حادثه دلخراش قطار تبریز و بیش از 20هزار کشته جادهای نباشیم و این اولویتنسجی وزارت راه و شهرسازی کار را به جایی نرساند که همه ناراحت از وضعیت این وزارتخانه باشند؟!
روزهای زیادی به انتخابات ریاستجمهوری نمانده است و دولت محترم طبعا مهمترین دغدغهاش فراهم کردن شرایط مناسب برای به دست آوردن رای مجدد مردم است و از آنجا که بسیاری از وعدههایی را که به مردم داده بود به نحو قابل عرضی محقق نشدهاند و از طرف دیگر به اذعان همه، اقتصاد کشور در یک شرایط رکود بیسابقه به سر میبرد و فشار درآمد و اشتغال هر روز بر مردم بیشتر میشود، این طبیعی خواهد بود که هر روز شاهد این نوع حماسهنماییهای اقتصادی و سیاسی جدیدی از دولت محترم باشیم.
به طور مثال یکی دیگر از این حماسههایی که برای بسیاری از وابستگان و علاقهمندان به تکنوکراتهای حاکم اشک شوق فراوانی به ارمغان آورده، وام یک میلیارد یورویی است که وزارت نفت از شرکت ویتول گرفته است. آن هم با نرخ بهرهای که حدود 8 درصد اعلام شده است و بسادگی مشخص است تقریبا 3 برابر نرخ بهره در موارد مشابه در سیستم مالی جهانی است. آن هم تازه با تضمین فوقالعاده محکمی که وزارت نفت داده و تقریبا ریسک این وام را برای وامدهنده به صفر رسانده است. اشاره به این مورد که هم وزارت نفت و هم ویتول نسبت به جزئیات آن سکوت کردهاند و نرخ بهره بالایی که آن را از یک وام خارجی مناسب به یک وام خارجی گرفته شده تحت هر شرایط نامناسبی تبدیل کرده، قویا موید این نکته است که بدون توجه به هر نوع میزانی، دولت و اقمار آن به دنبال نشان دادن طبیعی شدن شرایط کشور هستند. به عبارت دیگر ضروریات سیاسی داخلی دولت، آن را واداشته که هر آنچه شود با آن کارآمدی دولت و خصوصا سازوکار برجام را به ملت نشان داد، ولو با هر شرایط نامناسب و غیرطبیعی و خفتآلود، در دستور کار خود قرار دهد.
چه باید کرد؟ بهترین راه انتخاب سیاستمدارانی است که هر چه باشند لااقل قورباغه رنگ شده را به جای قناری به ملت قالب نکنند. یک کار دیگر هم باید کرد و آن هم درخواست از وزیر محترم راه است که برای حفظ این هواپیمای بسیار پر ارزش در سفرهایی که به خارج میرود حتما ترتیبی بدهند که آش پشت پای مفصلی پخته شود. آخر با توجه به اجارهای بودن آن بیم آن میرود که تا تقی به توقی میخورد در خارج از کشور توقیف شود!
انتهای پیام/