انتخابات، تکلیفگرایی یا نتیجهگرایی
در دیدگاه امام خمینی(ره) نتیجهگرایی از تکلیفگرایی جدا نیست و هر انسان مکلف، تکلیف را با دقت و برنامهریزی انجام میدهد، هرچند در کوتاهمدت به نتیجه دلخواه نرسد.
به گزارش شیرازه، «یدالله جوانی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «جوان» نوشت:
در سالهای گذشته و در آستانه هر انتخاباتی، یکی از موضوعات مطرح در جامعه و خصوصاً میان نیروهای انقلابی و حزباللهی، این بوده که در انتخابات، باید به دنبال نتیجه مطلوب بود، یا اینکه ما به تکلیف عمل خواهیم کرد و کاری به نتیجه آن نداریم. این ذهنیت و سؤال، ریشه در برداشتها از آن جمله معروف حضرت امام(ره) دارد که فرمودند: « ما مأمور به تکلیف هستیم و کاری به نتیجه نداریم.» عدهای از نیروهای ارزشی در انتخابات پیشین، اینگونه اظهارنظر و عمل کرده که ما در انتخابات باید به دنبال انجام تکلیف باشیم و کاری به نتیجه آن نداریم. این نیروها بر مبنای این دیدگاه، تکلیفگرایی در انتخابات را، «رأی به اصلح» دانسته و میگویند، ما در انتخابات وظیفه داریم که به اصلح رأی دهیم، هرچند آن اصلح رأی نیاورد. صاحبان این دیدگاه، با معیارهای خود بر اساس آموزههای دینی به یک فرد اصلح رسیده، رأی دادن به آن فرد را موجب کفایت از عمل به تکلیف در انتخابات دانسته، نتیجه آن انتخابات را، فرع بر این تکلیف قلمداد مینمایند.
بر اساس این دیدگاه، نتیجهگرایی از تکلیفگرایی منفک شده برای رسیدن به آن برنامهریزیهای جدی و دقیق همراه با واقعبینی صورت نمیگیرد. آیا این نگاه درست است؟ آیا وقتی حضرت امام(ره) فرمودند ما مأمور به تکلیف هستیم و کاری به نتیجه نداریم، منظورشان همین چیزی بود که اکنون عدهای از پیروان امام و رهبری و نیروهای انقلابی در انتخابات برداشت میکنند؟ به نظر میرسد باید اولاً، در فهم کلام امام(ره) دقت بیشتری داشت و ثانیاً، در مصداقیابی برای کلام آن عزیز سفر کرده و مشخص کردن مصداق تکلیف دقت نمود. به طور قطع کلام آن بزرگ مصلح دوران و رهبر بزرگترین انقلاب دینی در عصر غیبت، کلامی برگرفته از آموزههای اسلام ناب محمدی(ص) است و هیچ خدشهای بر آن وارد نیست. خدشهها بر برخی از برداشتها از این کلام وارد است. حضرت امام (ره)، مبارزه با ظلم و ظالم را، یک تکلیف شرعی دانسته، بر همین اساس مبارزه با امریکای ستمگر را، تکلیف هر مسلمان میدانستند. ایشان در این مسیر در پاسخ به کسانی که گفتند امریکا یک قدرت است و نمیتوان آن را از پای درآورد و به نتیجه رسید، بر روی عمل به تکلیف تأکید داشته و نتیجه نگرفتن در کوتاه مدت را، دلیل بر عمل نکردن به تکلیف و دست کشیدن از مبارزه با امریکا نمیدانستند. امام(ره) تلاش به برپایی حکومت اسلامی را، یک تکلیف در عصر غیبت دانسته، به نتیجه نرسیدن در برپایی حکومت دینی در کوتاه مدت را، دلیلی بر تلاش نکردن در این مسیر نمیدانستند.
حضرت امام خمینی(ره) با چنین نگاهی به تکلیف، برای رسیدن به نتیجه هم برنامهریزی کرده، هرچند این برنامهها و تلاشها برای حصول نتیجه، به سالها زمان نیاز داشت و دارد. به عنوان مثال حضرت امام(ره)، برای برپایی حکومت اسلامی در سال 1342 قیام کرد و مبارزات گستردهای را شروع و ساماندهی نمود. در آن سالها عدهای این مبارزات را بیفایده دانسته و نفی میکردند، لکن امام راحل با برنامهریزیهای دقیق پس از 15 سال، موفق شد با کمک ملت ایران و در پرتو نصرت الهی، رژیم پهلوی را ساقط و نظام مقدس جمهوری اسلامی را در ایران بنیان نهد. همچنین مبارزه با امریکا به عنوان یک تکلیف مورد توجه جدی امام راحل بود و ایشان با برنامهریزی دقیق این مبارزات را رهبری نمود. اکنون نتایج مبارزات علیه امریکا در جهان آشکار شده، شیطان بزرگ در حال فرو ریختن است. بنابراین، در دیدگاه امام خمینی(ره) نتیجهگرایی از تکلیفگرایی جدا نیست و هر انسان مکلف، تکلیف را با دقت و برنامهریزی انجام میدهد، هرچند در کوتاهمدت به نتیجه دلخواه نرسد. بر اساس آنچه گفته شد، در انتخابات نتیجهگرایی از تکلیفگرایی جدا نمیباشد. برای رسیدن به آن نتیجه، باید با نگاهی واقعبینانه برنامهریزی کرد و تلاش نمود اما مهمترین نکته در موضوع تکلیفگرایی یا نتیجهگرایی در انتخابات تعیین مصداق تکلیف است. این سؤال را باید به درستی پاسخ داد که، عمل به تکلیف در انتخابات یعنی چه؟ به طور قطع باید در انتخابات به تکلیف عمل کرد؛ تکلیفی که در آن، نتیجه هم لحاظ شده، برای تحقق آن باید برنامهریزی و تلاش نمود.
به نظر میرسد که اشتباه بزرگ برخی در این موضوع، مصداقیابی برای تکلیف است. آیا «رأی به اصلح» مصداق عمل به تکلیف است؟ آیا با رأی به اصلح، تکلیف از دوش برداشته میشود، هرچند آن اصلح هم رأی نیاورد؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این قبیل سؤالات و پذیرش یا رد آن، باید دقت نمود. نگارنده معتقد است، رأی به اصلح در انتخابات، موقعی تکلیف است که در آن انتخابات، رقابت میان یک فرد «اصلح» و چندین فرد «صالح» باشد. در اینجا باید به آن فرد اصلح به عنوان تکلیف رأی داد. این نوع تکلیفگرایی، مانند عمل به تکلیف در انتخاب مرجع تقلید است که باید از میان چندین مرجع تقلید، به اعلم رجوع کرد و آن را برگزید. اما اگر در انتخابات، صحنه انتخابات، صحنه رقابت بین یک فرد اصلح و چندین فرد صالح نباشد، بلکه آن صحنه، صحنه رقابت بین دو جریان انقلابی و غیرانقلابی باشد، در چنین انتخاباتی تکلیف چیست؟ به طور قطع در چنین انتخاباتی، میتوان گفت، تکلیف پیروز نمودن جریان انقلابی است. باید برای عمل به این تکلیف، از واقعیت برآورد درستی داشت و بر اساس نگاهی واقعبینانه، برای پیروز کردن جریان انقلابی، برنامهریزی کرد. به طور قطع در شرایطی که جریان غیرانقلابی به صورت جبههای عمل مینماید و تمام ظرفیتهای خود را منسجم میسازد، جریان انقلابی هم برای عمل به تکلیف و رسیدن به نتیجه، باید تمامی ظرفیتهای خود را شناسایی کرده و به صورت منسجم عمل نماید. بسیار روشن است که در چنین شرایطی در درون جریان انقلابی، مصداق «اصلح» به اقتضای صحنه رقابت، باید انتخاب گردد. در این صحنه، اصلح آن است که بتواند جریان انقلابی را با برنامهریزهای دقیق به نتیجه برساند. در این صحنه و در این شرایط، اصلح آن است که امکان رأی آوری بیشتری داشته باشد.
پرواضح است که در این صحنه، خطای راهبردی آن است که جریان انقلابی، در عین حال که با جریان غیرانقلابی رقابت میکند، به یک رقابت درون جریانی نیز روی آورد. این خطای راهبردی در جریان انقلابی، موقعی رخ مینماید که بخشی از نیروهای انقلابی، با نادیده انگاشتن واقعیات صحنه رقابت، با طرح بحث رأی به اصلح به عنوان عمل به تکلیف، راه خود را از بخش دیگری که به فکر پیروزی جریان انقلابی در انتخابات است جدا نماید. در اثبات خطا بودن این رویکرد، همین بس که گفته شود ما تکلیف خود را رأی به اصلح دانسته، کاری به نتیجه گرفتن نداریم. معنی این حرف، آن است که اگر عمل ما با تصور عمل به تکلیف، زمینه پیروزی جریان غیرانقلابی را هم فراهم سازد، خیلی مهم نیست. مهم آن است که ما به تکلیف خود عمل کنیم.
در سال 1392 و در فضایی که چنین بحثهایی در میان نیروهای ارزشی و انقلابی به صورت جدی مطرح بود، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان و در پاسخ به سؤالی در همین خصوص مبنی بر اینکه، «رابطه تکلیف مداری یا دنبال نتیجه بودن چیست؟»، با اشاره به جمله معروف امام خمینی(ره) که میفرمودند «ما به دنبال تکلیف هستیم» فرمودند: «آیا این جمله بدین معناست که امام با وجود آن سختیها و زحماتی که سالها متحمل شده بودند، دنبال نتیجه نبودند؟ قطعاً چنین چیزی صحیح نیست.» ایشان در ادامه افزودند: «تکلیفگرایی صحیح آن است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر اساس تکلیف عمل و از کارهای ضدتکلیف و نامشروع پرهیز کند... انسانی که برای رسیدن به نتیجه بر اساس تکلیف عمل میکند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمیکند.» ایشان در جمعبندی این بحث مهم فرمودند: «تکلیفگرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن ندارد.»
انتهای پیام/
در سالهای گذشته و در آستانه هر انتخاباتی، یکی از موضوعات مطرح در جامعه و خصوصاً میان نیروهای انقلابی و حزباللهی، این بوده که در انتخابات، باید به دنبال نتیجه مطلوب بود، یا اینکه ما به تکلیف عمل خواهیم کرد و کاری به نتیجه آن نداریم. این ذهنیت و سؤال، ریشه در برداشتها از آن جمله معروف حضرت امام(ره) دارد که فرمودند: « ما مأمور به تکلیف هستیم و کاری به نتیجه نداریم.» عدهای از نیروهای ارزشی در انتخابات پیشین، اینگونه اظهارنظر و عمل کرده که ما در انتخابات باید به دنبال انجام تکلیف باشیم و کاری به نتیجه آن نداریم. این نیروها بر مبنای این دیدگاه، تکلیفگرایی در انتخابات را، «رأی به اصلح» دانسته و میگویند، ما در انتخابات وظیفه داریم که به اصلح رأی دهیم، هرچند آن اصلح رأی نیاورد. صاحبان این دیدگاه، با معیارهای خود بر اساس آموزههای دینی به یک فرد اصلح رسیده، رأی دادن به آن فرد را موجب کفایت از عمل به تکلیف در انتخابات دانسته، نتیجه آن انتخابات را، فرع بر این تکلیف قلمداد مینمایند.
بر اساس این دیدگاه، نتیجهگرایی از تکلیفگرایی منفک شده برای رسیدن به آن برنامهریزیهای جدی و دقیق همراه با واقعبینی صورت نمیگیرد. آیا این نگاه درست است؟ آیا وقتی حضرت امام(ره) فرمودند ما مأمور به تکلیف هستیم و کاری به نتیجه نداریم، منظورشان همین چیزی بود که اکنون عدهای از پیروان امام و رهبری و نیروهای انقلابی در انتخابات برداشت میکنند؟ به نظر میرسد باید اولاً، در فهم کلام امام(ره) دقت بیشتری داشت و ثانیاً، در مصداقیابی برای کلام آن عزیز سفر کرده و مشخص کردن مصداق تکلیف دقت نمود. به طور قطع کلام آن بزرگ مصلح دوران و رهبر بزرگترین انقلاب دینی در عصر غیبت، کلامی برگرفته از آموزههای اسلام ناب محمدی(ص) است و هیچ خدشهای بر آن وارد نیست. خدشهها بر برخی از برداشتها از این کلام وارد است. حضرت امام (ره)، مبارزه با ظلم و ظالم را، یک تکلیف شرعی دانسته، بر همین اساس مبارزه با امریکای ستمگر را، تکلیف هر مسلمان میدانستند. ایشان در این مسیر در پاسخ به کسانی که گفتند امریکا یک قدرت است و نمیتوان آن را از پای درآورد و به نتیجه رسید، بر روی عمل به تکلیف تأکید داشته و نتیجه نگرفتن در کوتاه مدت را، دلیل بر عمل نکردن به تکلیف و دست کشیدن از مبارزه با امریکا نمیدانستند. امام(ره) تلاش به برپایی حکومت اسلامی را، یک تکلیف در عصر غیبت دانسته، به نتیجه نرسیدن در برپایی حکومت دینی در کوتاه مدت را، دلیلی بر تلاش نکردن در این مسیر نمیدانستند.
حضرت امام خمینی(ره) با چنین نگاهی به تکلیف، برای رسیدن به نتیجه هم برنامهریزی کرده، هرچند این برنامهها و تلاشها برای حصول نتیجه، به سالها زمان نیاز داشت و دارد. به عنوان مثال حضرت امام(ره)، برای برپایی حکومت اسلامی در سال 1342 قیام کرد و مبارزات گستردهای را شروع و ساماندهی نمود. در آن سالها عدهای این مبارزات را بیفایده دانسته و نفی میکردند، لکن امام راحل با برنامهریزیهای دقیق پس از 15 سال، موفق شد با کمک ملت ایران و در پرتو نصرت الهی، رژیم پهلوی را ساقط و نظام مقدس جمهوری اسلامی را در ایران بنیان نهد. همچنین مبارزه با امریکا به عنوان یک تکلیف مورد توجه جدی امام راحل بود و ایشان با برنامهریزی دقیق این مبارزات را رهبری نمود. اکنون نتایج مبارزات علیه امریکا در جهان آشکار شده، شیطان بزرگ در حال فرو ریختن است. بنابراین، در دیدگاه امام خمینی(ره) نتیجهگرایی از تکلیفگرایی جدا نیست و هر انسان مکلف، تکلیف را با دقت و برنامهریزی انجام میدهد، هرچند در کوتاهمدت به نتیجه دلخواه نرسد. بر اساس آنچه گفته شد، در انتخابات نتیجهگرایی از تکلیفگرایی جدا نمیباشد. برای رسیدن به آن نتیجه، باید با نگاهی واقعبینانه برنامهریزی کرد و تلاش نمود اما مهمترین نکته در موضوع تکلیفگرایی یا نتیجهگرایی در انتخابات تعیین مصداق تکلیف است. این سؤال را باید به درستی پاسخ داد که، عمل به تکلیف در انتخابات یعنی چه؟ به طور قطع باید در انتخابات به تکلیف عمل کرد؛ تکلیفی که در آن، نتیجه هم لحاظ شده، برای تحقق آن باید برنامهریزی و تلاش نمود.
به نظر میرسد که اشتباه بزرگ برخی در این موضوع، مصداقیابی برای تکلیف است. آیا «رأی به اصلح» مصداق عمل به تکلیف است؟ آیا با رأی به اصلح، تکلیف از دوش برداشته میشود، هرچند آن اصلح هم رأی نیاورد؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این قبیل سؤالات و پذیرش یا رد آن، باید دقت نمود. نگارنده معتقد است، رأی به اصلح در انتخابات، موقعی تکلیف است که در آن انتخابات، رقابت میان یک فرد «اصلح» و چندین فرد «صالح» باشد. در اینجا باید به آن فرد اصلح به عنوان تکلیف رأی داد. این نوع تکلیفگرایی، مانند عمل به تکلیف در انتخاب مرجع تقلید است که باید از میان چندین مرجع تقلید، به اعلم رجوع کرد و آن را برگزید. اما اگر در انتخابات، صحنه انتخابات، صحنه رقابت بین یک فرد اصلح و چندین فرد صالح نباشد، بلکه آن صحنه، صحنه رقابت بین دو جریان انقلابی و غیرانقلابی باشد، در چنین انتخاباتی تکلیف چیست؟ به طور قطع در چنین انتخاباتی، میتوان گفت، تکلیف پیروز نمودن جریان انقلابی است. باید برای عمل به این تکلیف، از واقعیت برآورد درستی داشت و بر اساس نگاهی واقعبینانه، برای پیروز کردن جریان انقلابی، برنامهریزی کرد. به طور قطع در شرایطی که جریان غیرانقلابی به صورت جبههای عمل مینماید و تمام ظرفیتهای خود را منسجم میسازد، جریان انقلابی هم برای عمل به تکلیف و رسیدن به نتیجه، باید تمامی ظرفیتهای خود را شناسایی کرده و به صورت منسجم عمل نماید. بسیار روشن است که در چنین شرایطی در درون جریان انقلابی، مصداق «اصلح» به اقتضای صحنه رقابت، باید انتخاب گردد. در این صحنه، اصلح آن است که بتواند جریان انقلابی را با برنامهریزهای دقیق به نتیجه برساند. در این صحنه و در این شرایط، اصلح آن است که امکان رأی آوری بیشتری داشته باشد.
پرواضح است که در این صحنه، خطای راهبردی آن است که جریان انقلابی، در عین حال که با جریان غیرانقلابی رقابت میکند، به یک رقابت درون جریانی نیز روی آورد. این خطای راهبردی در جریان انقلابی، موقعی رخ مینماید که بخشی از نیروهای انقلابی، با نادیده انگاشتن واقعیات صحنه رقابت، با طرح بحث رأی به اصلح به عنوان عمل به تکلیف، راه خود را از بخش دیگری که به فکر پیروزی جریان انقلابی در انتخابات است جدا نماید. در اثبات خطا بودن این رویکرد، همین بس که گفته شود ما تکلیف خود را رأی به اصلح دانسته، کاری به نتیجه گرفتن نداریم. معنی این حرف، آن است که اگر عمل ما با تصور عمل به تکلیف، زمینه پیروزی جریان غیرانقلابی را هم فراهم سازد، خیلی مهم نیست. مهم آن است که ما به تکلیف خود عمل کنیم.
در سال 1392 و در فضایی که چنین بحثهایی در میان نیروهای ارزشی و انقلابی به صورت جدی مطرح بود، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار دانشجویان و در پاسخ به سؤالی در همین خصوص مبنی بر اینکه، «رابطه تکلیف مداری یا دنبال نتیجه بودن چیست؟»، با اشاره به جمله معروف امام خمینی(ره) که میفرمودند «ما به دنبال تکلیف هستیم» فرمودند: «آیا این جمله بدین معناست که امام با وجود آن سختیها و زحماتی که سالها متحمل شده بودند، دنبال نتیجه نبودند؟ قطعاً چنین چیزی صحیح نیست.» ایشان در ادامه افزودند: «تکلیفگرایی صحیح آن است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب بر اساس تکلیف عمل و از کارهای ضدتکلیف و نامشروع پرهیز کند... انسانی که برای رسیدن به نتیجه بر اساس تکلیف عمل میکند، اگر به نتیجه مطلوب هم نرسد، احساس پشیمانی و خسارت نمیکند.» ایشان در جمعبندی این بحث مهم فرمودند: «تکلیفگرایی هیچ منافاتی با دنبال نتیجه بودن ندارد.»
انتهای پیام/
نظرات بینندگان